به گزارش همشهری آنلاین، مایکل سینگ که پیشتر مدیر ارشد شورای امنیت ملی آمریکا در حوزه خاورمیانه بود، در تحلیل خود درباره اتحاد راهبردی ایران و چین برای روزنامه نیویورک تایمز چنین نوشت: «این توافق بلندپروازانه حضور سرمایههای چینی را در اقتصاد ایران گسترش میبخشد و از آن سو، پکن که مشتری همیشگی نفت ایران است، میتواند با تخفیف بیشتر از این منبع استفاده کند.
با این حال، انتشار خبر امضای قرارداد همکاری ایران و چین در تهران و پکن به یک چشم دیده نشد. برخی منتقدان رئیس جمهوری ایران آن را با قرارداد ترکمانچای مقایسه کردند که ایران ضعیفشده آن دوران را در ۱۸۲۸ ناچار کرد بخشهایی وسیع از قفقاز جنوبی را به امپراتوری روسیه واگذار کند. در پکن هم یکی از سخنگویان دولت کوشید به جای انتقاد از واشنگتن از دری دیگر وارد شود. او ایران را یکی از دهها کشوری دانست که چین با آنها رابطه دوستانه دارد و مدعی شد اطلاعات بیشتر در این زمینه ندارد.
در سالهایی که ایالات متحده با ناکامیهای فراوان در منطقه خاورمیانه دست به گریبان بوده، چین تلاش کرده است در کمال آرامش فعالیتهای اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی خود را در منطقه گسترش دهد. انگیزههای پکن از این حضور سرراست اما متفاوت است؛ هدف چین پیش بردن اهداف و منافع خود بوده است، از جمله وارد کردن منابع انرژی و یافتن مقصد برای سرمایه مازاد و نیروی کار.
در عمل، پکن میخواهد ایده رئیس جمهوری شی جینپنگ را جا بیندازد که با نام «یک کمربند یک راه» یا «جاده ابریشم جدید» شناخته میشود. هدف از این طرح دگرگون کردن توپوگرافیهای اقتصاد منطقهای به سود چین و مقابله با روندی است که پکن آن را تلاش آمریکا برای محدود کردن چین میداند. به بیان کوتاهتر، چین میخواهد خود را به عنوان ابرقدرتی به چشم جهان و مردم خود بنمایاند که میتواند با ایالات متحده هماوردی کند.
هر چند چین بیتردید از سرنوشت قدرتهای بزرگ آسیبدیده از ماجراجوییهای خاورمیانه آگاه است و میداند خودش هم با موانع سخت روبهرو خواهد شد. شکافهای عمیق سیاسی موجود در منطقه کار را برای قدرتهای خارجی در نگه داشتن تعادل در انبوه چالشها و درگیریها سخت میکند. از این رو، چین که خود را دوست همه میداند (ایران، اسرائیل و اعراب به یک اندازه) با این خطر مواجه است که چگونه بیشترین سود را ببرد و کمترین تعهد را نسبت به شرکای منطقهای خود بپذیرد.
درز کردن اطلاعات توافق ۲۵ ساله ایران و چین اندکی پس از برگزار شدن گفتگوهای همکاری دوسالانه چین و کشورهای عرب در اوایل ماه جاری میلادی رخ داد که نشان میدهد پکن همزمان با پیش بردن گفتگوهای خود با تهران، با رقیبان ایران در دنیای عرب هم رایزنی و همکاری میکند. نکته دیگر کمکی است که چین میتواند در دور زدن تحریمهای آمریکا به تهران کند و تا امروز ترجیح داده است آن را بیشتر با رایزنیهای سیاسی پیش ببرد.
حتی اگر چین بخواهد دستاوردهای راهبری در خاورمیانه داشته باشد، مقامهای پکن این رویکرد را بدون هیاهو پیش برده و نقش خود را با به چالش کشیدن واشنگتن ایفا کردهاند. ایران هم که دورترین شریک راهبردی چین است، نیازهای خود را دارد. تهران زیر فشار شدیدترین تحریمهای تاریخ آمریکا از تمام کمکهای دوستانش با آغوش باز استقبال میکند. چین ثروتمند و پرقدرت از نظر به چالش کشیدن قدرت آمریکا در نظم جهانی با این کشور دیدگاه مشترک دارد و دو کشور بهترین گزینه برای همکاری هستند.
همکاری درازمدت در چین در داخل ایران هم مخالف و منتقد دارد. ایرانیها از تاریخ همکاریها و دخالتهای خارجی خاطره خوش ندارند و شیوه همکاری چینیها در سالهای اخیر هم به این بدبینی دامن میزند. بسیاری از ایرانیها دوست ندارند ایران در قراردادهای خارجی دست پایین را داشته باشد و برای کشور خودشان ارزش و اهمیتی به اندازه روسیه و چین قائل هستند.
اشتباه نکنید! روابط چین و ایران همواره برای هر دو کشور مهم بوده و نقشی اساسی در پیشرفتهای موشکی و هستهای ایران ایفا کرده است. حتی اگر یک قرارداد رسمی همکاری هم امضا نشود، روابط تهران و پکن در سالهای آینده عمیقتر و گستردهتر هم میشود. چین میخواهد قدرت خود را سمت شرق گسترش دهد و ایران در تلاش برای کنار زدن تحریمهای آمریکا و افزودن نفوذ و قدرت منطقهای خود به چین گرایش مییابد.