البته وی در نشریات آن عصر مقالههایی در موضوع مریضخانه اختصاصی زنان و کودکان هم مینوشت؛ از جمله در این نمونه که به ضرورت احداث درمانگاه اشاره میکند. «البته محتاج به شرح و بیان نیست که در یک شهر بزرگی مثل طهران که تقریبا نفوس آن بالغ بر ۴ هزار نفر است نبودن یک باب مریضخانه مخصوص زنان و کودکان به چه درجه مایه تأسف و تأثر است.»
بدین ترتیب دکتر در صدد تأسیس مریضخانه اختصاصی برای زنان بود، زیرا تا قبل از آن مریضخانه ای که زنان و کودکان را به آسانی بپذیرد وجود نداشت. در این شرایط وی درسال ۱۲۹۲ شمسی لزوم تأسیس مریضخانه نسوان را به وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه یادآوری کرد.
مرتضی خان ممتاز الملک وزیر معارف وقت پیشنهاد را در هیات دولت مطرح و تقاضا کرد عمارتی به این امر اختصاص یابد و با تصویب هیات دولت عمارت و زمینی برای بیمارستان که در سالهای پیش جزو رقبات ارباب جمشید بود، در قبال بدهی ایشان به دولت واگذار شد وبه مریضخانه اختصاص یافت.
از زمان تاسیس مریضخانه زنان برای بررسی اوضاع و احوال مریضها و مریضخانه، مفتشه ای از وزارت معارف مامور تهیه گزارش میشد و وزارت معارف در این برهه سه مفتش داشته است و کلیه این گزارشها توسط “مهربانو دنبلی سپاهی”، “عذرا آق اولی” و “فخر االشراف” تهیه و ارسال گردیده است.
در این گزارش ها به رفتار دکتر مادموازل درمپس ، کیفیت غذا و آشپزخانه و نداشتن بخاری و سرد بودن فضای بیمارستان و نبود زغال سنگ اعتراض شده است؛ و بنابراین و با استناد به گزارشات دریافتی دی ماه سال ۱۲۹۹ شمسی مریضخانه به حالت تعطیل درآمد و مجدداً به همت وثوق الدوله رئیس الوزراء در سال۱۳۰۰ شمسی افتتاح شد.
این مختصر شرحی بود در نحوه راه اندازی نخستین درمانگاه زنان و کودکان در تهران که از سال ۱۳۰۰ به بعد اوضاع بیمارستان سروسامانی گرفته و با کیفیت بهتری راه اندازی شده است.