همشهری آنلاین - ولی نصر ـ آریانه طباطبایی: برای ایران، چشمانداز شراکت استراتژیک با چین در شرایطی حساس مطرح است. در شرایط تحریمهای آمریکا و تهدیدهای غیرمستقیم اسرائیل علیه ایران، خبر یک توافق بزرگ با چین میتواند فرصتی برای ایران باشد که وضعیت و رویکرد فعلی خود را تا انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ آمریکا در نوامبر (آبان) حفظ کند. نتیجه این انتخابات مسیر روابط ایران و آمریکا و همینطور سرنوشت توافق هستهای را مشخص میکند و روی انتخابات ریاستجمهوری ایران در ژوئن ۲۰۲۱ تأثیرگذار خواهد بود.
ایرانیها بهصورت تاریخی از اتحاد نزدیک با قدرتهای جهانی رویگردان بودهاند و حتی تمایل کمتری دارند که قیمومیت اقتصادی را از طرف خارجیها قبول کنند. با انعقاد این قرارداد، پیام دولت ایران به مردم هم این است که آنها ایزوله نشدهاند و حتی ممکن است با وجود تحریمهای آمریکا، از پیشرفت اقتصادی برخوردار شوند. در سطح بینالمللی، ایران همیشه بهدنبال حفظ تعادل بین قدرتهای جهانی بوده است. در یک دهه اخیر، در پاسخ به فشار دیپلماتیک و اقتصادی آمریکا، نیروهای امنیتی رو به روسیه کردهاند، بخشهای اقتصادی به چین متمایل بودهاند و دولت حسن روحانی هم با اروپا رابطه گرفته است. حالا، همزمان با بالا گرفتن تنشهای چین و آمریکا، ایران به چین روی آورده تا اقتصادش را به منطقه امن برساند و فشارهای آمریکا را کاهش دهد. روابط نزدیکتر با چین، به ایران اهرم فشاری میدهد تا در مذاکراتی که احتمالا در آینده با اروپا و آمریکا بر سر احیای برجام خواهد داشت از آن استفاده کند. این اهرم فشار همچنین در تعامل با قدرتهای منطقهای مانند عربستان سعودی و امارات هم به کمک ایران خواهد آمد.
در مقابل، اتحاد استراتژیک با ایران برای چین یک میدان مین است. گرچه چین به تجارت با ایران و سرمایهگذاری در زیرساختهای آن ادامه میدهد، اما تعمیق روابط میتواند در میانه یک بحران دیپلماتیک حیاتی با آمریکا، خشم واشنگتن را برانگیزد. چین، با به چالش کشیدن تحریمهای آمریکا، با خطر از دست دادن بخشی از بازار آمریکا (که بهمراتب بزرگتر از ایران است) مواجه است و اصلا تعجببرانگیز نیست که در این شرایط، مقامات چینی کمتر از همتایان ایرانی خود درباره توافق صحبت کردهاند. علاوه بر آن، چین نمیخواهد تا متحدان منطقهای خود، یعنی عربستان و اسرائیل را که هر دو در تقابلی نیابتی با ایران هستند، ناراحت کند.
با وجود این، چین قطعا وجه باارزشی در توافق همهجانبه و فراگیر با ایران میبیند؛ ایران بازیگری بزرگ و مهم در منطقه است که با منابع انرژی فراوان و پتانسیل اقتصادی بالا، گزینه طبیعی چین برای مشارکت در پروژه کمربند و جاده به شمار میرود. چین همین حالا هم با قیمت مناسب از ایران نفت میخرد و شریک کلیدی تجاری ایران بوده است و تامینکننده اصلی ماشینآلات سنگین و کالاهای تولیدی ایران به شمار میرود.
فراتر از این، چین در یک دهه گذشته حضورش در غرب آسیا را تقویت کرده و بهدنبال منافعش در این منطقه است.
پکن حامی اصلی سازمان همکاریهای شانگهای است و ۵۷میلیارد دلار در پاکستان سرمایهگذاری کرده است. در پی خروج آمریکا از افغانستان، شراکت با ایران، چین را قادر خواهد ساخت تا در نزدیکی کریدوری که از آسیای مرکزی شروع میشود و تا دریای عرب ادامه مییابد، پایگاه داشته باشد. با افزایش فشارهای آمریکا به ایران و چین، هر دو کشور را ترغیب کرده است تا در جبهه مشترکی در کنار هم بایستند. هرچند رابطه چین و ایران هنوز فاصله زیادی با تبدیل شدن به یک محور دارد، اما مذاکرات اخیر نشان میدهد که چنین اتحادی ممکن است. سیاستگذاران خارجی آمریکا باید مراقب باشند. آمریکا باید بین ایران و چین فرق بگذارد و یکی را انتخاب کند و این کار به این معناست که واشنگتن باید تصمیم بگیرد که کدامیک از این دو کشور تهدید بزرگتری به شمار میرود. واقعیت این است که رقابت استراتژیک آمریکا با چین تنها در شرق آسیا در جریان نخواهد بود.
منبع: project-syndicate