به گزارش همشهریآنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، آواز خوش نی چوپانی چوقاپوش با گیوههای سفید گِلی که گله گوسفندان و بزهای خود را به جنگلهای زاگرس آورده به گوش میرسد، صدایی گوش نواز و سوزناک که روح آدمی را نوازش میدهد و اما کسی چه میداند که در دل این چوپان زحمتکش چه میگذرد؟ از سر دلخوشی نی مینوازد یا غمی تار و پود دلش را چنگ میزند و آن را با نواختن آهنگ تسلی میدهد؟
خورشید بعد از سپری کردن یک روز آرام، کم کم باید کوله بارش را ببندد و برود و صبح فردا دوباره برای بیدار کردن دنیا و آدمهای خوب و بد از پشت کوههای سر به فلک کشیده و استوار طلوع کند و خود را از لابهلای شاخ و برگهای در هم تنیده درختان بلند به دورن جنگلهای زاگرس نفوذ کند تا زندگی دوباره را به آنها هدیه دهد، حالا خورشید آرام آرام خود را از پشت کوهها پنهان میکند و دیگر صدای نی و آواز چوپان به گوش نمیرسد.
صدای زنگوله بزهای سیاه و سفید با موهای بلند که بر تن کوهها پا میگذارند و گاهی خود را با گله همراه میکنند، نشان میدهد که روز به پایان رسیده و باید خود را برای آغاز یک روز بهتر از دیروز آماده کنیم، روزی که وقتی چشم باز میکنیم سرسبزی دشت و جنگل نوید روزی نو را میدهد. اما شاید دیدن دشتهای سبز رویایی بیش نباشد، اما آتش گرفتن جنگلها کابوس نیست و واقعیتی غیرقابل انکار است.
چند وقتی است نوری زرد رنگ خواب را از چشم جانداران جنگل و اهالی روستاییان و عشایری که در دامنههای زاگرس روزگار سپری میکنند، میرباید، آری ریههای سبز کره زمین آتش گرفته اند، حیوانات بیپناه پا به فرار میگذارند تا جانشان حفظ شود و در چنگال سوزان آتش گرفتار نشوند، سنجاقک که همه دنیایش را در فندقی که در دست دارد، میبیند، تلاش میکند دلش را بشکافد و مغزش را بخورد، ناگهان با دیدن شعلههای آتش، هراسان به این طرف و آن طرف میدود.
میمون، خرس، ببر، پلنگ، گراز، کفتار، گوزن، آهو و... همه پا به فرار گذاشتهاند، آنهایی که بخت یارشان است زنده میمانند و برخی دیگر باید در دل آتش بسوزند و از بین بروند. اما منشا این آتش سوزیها چه چیزی میتواند باشد؟ ناشی از سهلانگاری گردشگران است یا گرمای بیش از حد هوا در خوزستان؟ شاید هم شکارچیان طماع که از راه قاچاق حیوانات و جانداران کمیاب و نایاب نان بر سر سفره میبرند آتش به جان جنگل انداختهاند و از این طریق میخواهند آنها را به دام بیندازند تا به پول هنگفت برسد.
عدهای دیگر که محیطزیست را دوست دارند و برای حفظ آن تلاش میکنند، فارغ از سود دنیا با سطلهای پر از آب برای جدال با آتش میدوند، میخواهند به آتش سرکش و بیرحم و شکارچیان و قاچاقچیان حیوانات که فقط به فکر به دست آوردن سود و منافع هستند ثابت نمایند از آتش قویتر و از دل سنگی آنها سرسختتر هستند و هیچ اتفاقی نمیتواند ریههای زمین و سرمایههای ملی را نابود کند و قلب جاندارانی را از تپش بیندازد.
صدای هیاهوی مردمان محلی و دوستداران آتش از کیلومترها دورتر به گوش میرسد، بالگردهای آبپاش بارها بر بلندای جنگلهای آتش گرفته که دود سیاه از دلشان به آسمان بلند میشود میایستند و تلاش میکنند دست حریق را کوتاه نمایند، زبانههای آتش بیشرمانه میتازند و هر چه بر سر راه خود میبینند نابود کرده و چیزی جز خاکستر باقی نمیگذارند، کوچک و بزرگ با امکاناتی هرچند ابتدایی به میدان آمدهاند، نیروهای هلالاحمر و سمنها، همه و همه برای جدال با آتش به پا خاستهاند و نمیگذارند شعلههای حریق جان از طبیعت بگیرد. جوانانی که جان در دست میگیرند تا جان حیوانات را نجات دهند و خود در دل آتش جان میسپارند برای زنده ماندن طبیعت.
علت وقوع آتشسوزی در دامنه زاگرس چیست؟
وقتی ساعتها و روزها جنگلها و مراتع میشوند جولانگاه آتش، چرا امکانات کافی برای مهار آن فراهم نمیشود؟ چرا بالگرد آبپاش به تعداد کافی در اختیار ارگانهای امدادرسان از جمله هلالاحمر قرار نمیگیرد؟ آیا تابه حال علت اصلی آن بررسی شده است؟ اگر عمدی است و عدهای سودجو آتش به جان جنگل میاندازند پس چرا امکانات امنیتی مورد نیاز تامین نمیشود؟ چراهای زیادی در ذهن است که پاسخ آنها را تنها مسئولان محیطزیست و منابع طبیعی میتوانند بدهند.
بوقهای بیپاسخ، صدای مسئولان برای پاسخگویی به خبرنگاران
با مروری بر آتشهای افروخته شده بر دامان جنگلها و منابع طبیعی تصمیم گرفتیم با کوروش کیانی، مدیرکل اداره منابع طبیعی و آبخیزداری استان خوزستان گفتوگو کنیم، با دفتر او تماس گرفتیم، اما یا در جلسه بود و یا برای بازدید در محل کارش حضور نداشت، با شماره همراه تماس گرفتیم، اما پاسخی نشنیدیم و پیامکی که اعلام میکرد در جلسه است، دریافت شد. هر بار در ساعت اداری و بعد از پایان آن تماس گرفتیم پیامکی با همین محتوا دریافت میکردیم، گویی قوانین جلسات اداری ۲۴ ساعته شده و مسئولان وقت و حوصله جواب دادن به سوالات خبرنگاران را ندارند.این شرایط هفتهها ادامه پیدا کرد و نه تنها هیچ پاسخی از مدیرکل اداره منابع طبیعی و آبخیزداری استان خوزستان نشنیدیم، بلکه جواب تلفن همراه خود را هم نمیداد و رد تماس تنها حربه دست آنها شده بود.
اگر گلایه و شکایتی از دولت دارید و دچار کمبود امکانات هستید به عنوان مسئولانی که بسیاری از گرهها به دست شما باز میشود از طریق خبرنگاران و رسانهها خواسته خود را مطرح کنید تا بسیاری از مشکلات حل شود، اما جواب ندادن به تماسها نه تنها گرهای از مشکلات باز نمیکند، بلکه فرصتی برای تاخت و تاز سودجویان و فرصتطلبان برای انتشار شایعات را فراهم میکند.
از آمار آتشسوزیها در خوزستان چه خبر؟
وقتی از پاسخ دادن مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری ناامید شدیم، به سراغ سرهنگ عزیز قلاوند، فرمانده یگان حفاظت ادارهکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان رفتیم. او در ابتدا از پاسخگویی تلفنی به خبرنگار ما امتناع کرد و خواست با حضور در محل کار پیگیر علل و آمار آتشسوزی شویم، سپس با وعده اینکه در روزهای آینده آمار کلی و جزئیات آتشسوزیها در خوزستان و دامنههای زاگرس جمعآوری میشود، از پاسخ دادن خودداری کرد. پس از آن هم دیگر به تماسهای تلفنی جواب نداد و خبرنگار صدایی جز بوقهای بیپایان و بیپاسخ نشنید.
وقتی برخی مسئولان از پاسخگویی به رسانهها خودداری میکنند، ضربه به صندلی مسئولیت خود که روزی با وعده رسیدگی به مشکلات و پیگیری مسائل مختلف آن را تصرف کردهاند، میزنند، اما این یک سوی ماجراست و در طرفی دیگر عدهای فرصتطلب که منتظرند از کاه کوه بسازند و شرایط را به بدترین شکل نشان دهند، اما این میان کساد کردن بازار داغ شایعات تنها با همراهی مسئولان با رسانهها میسر میشود. به امید روزی که به جای صدای بوق، صدای مسئولان مسئولیتپذیر شنیده شود.