محمد صادقی*: شاید مهمترین جنبه فرآیند رشد، بازی باشد. « ژان پیاژه » روانشناس کودک معتقد است : « بازی، تفکر کودک است.»

این جمله از یک طرف، شأن و منزلت بازی و از طرف دیگر فلسفه وجودی بازی را بیان می‌کند. بازی، اولین و بدیهی ترین چیزی است که کودک با آن مواجه است. هر سنی، بازی خاص خودش را می‌طلبد و این موضوع برمی گردد به میزان رشد یافتگی هرفردی که بنا به سن خاص، به بازی متناسب و خاص خود پرداخته است یا نه.

اما بازی‌های رایانه‌ای در دنیای امروز، با وجود پیامدهای متفاوتی که از آن ناشی می شود، وسیله ای برای سرگرمی به مدت طولانی شده است و هیچ سن خاصی هم نمی شناسد. در بازی‌های رایانه‌ای، برانگیختگی هیجانات به گونه ای اتفاق می‌افتد که استفاده کنندگان از این بازی‌ها، گاهی، به دلیل استفاده بیش از حد، خود را در دنیای واقعی، جای قهرمانان این بازی‌ها می گذارند. اینگونه بازی‌ها به برانگیختگی هیجانی فرد دامن می‌زند و می تواند خطرناک باشد.

بدین ترتیب که بازی‌های رایانه‌ای، بر اثر هیجاناتی که در فرد ایجاد می‌کند، ارگانیسم محرکات زیر آستانه ای را تحریک می‌کند و ممکن است طی فرایندی به خشونت تبدیل شود. از سوی دیگر، فرد در بازی رایانه‌ای، از آنچه که عینی، تجربی و واقعی نیست، فاصله دارد، لذا درگیری او نیز در حین بازی درگیری واقعی نیست، در حالی که در یک بازی گروهی سنتی خود بچه‌ها نقش دارند و می توانند سطح ارتباطاتشان را با دوستانشان تشخیص دهند، اما در بازی‌های رایانه‌ای، خود فرد تنهاست و تسلط تام به بازی دارد و
می تواند یک قسمت را بارها و بارها تکرار کند تا برطرف مقابل غلبه کند و پیروز شود و نتیجه بازی را آنگونه که خودش می‌خواهد رقم بزند، بنابراین سطح هیجانی او به حد بالای خود رسیده که همان دامن زدن به برانگیختگی هیجانات است.

این در شرایطی است که بسیاری از بازی‌های رایانه‌ای مثل بازی شطرنج طرف مقابل را به فکر کردن، اندیشیدن و حتی تفکر خلاق سوق می دهند. به عبارتی تبعات مثبت این بازی‌ها را در شکل موجه آن نباید فراموش کرد. بازی‌های رایانه‌ای، مهارت‌های چشم و گوش را بالا می برند، تا آنجا که بتوانند کاملاً هماهنگ با هم کار کنند. از طرف دیگر عکس العمل‌های سریع به‌موقع را در او تقویت می‌کند و تصمیم گیری عقلانی و آنی را به او یاد می‌دهند. همچنین تخلیه هیجانی به شکلی مطلوب نیز می تواند یکی دیگر از اثرات مثبت بازی‌های ویدئویی باشد.

*روانشناس