تاریخ انتشار: ۱ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۸

شاهین سقوط کرد و پارس هم یکی دو گل کم آورد و «افتاد». پیش‌بینی‌اش اما سخت نبود؛ شاهین هیچ‌چیز برای رقابت نداشت، پارس هم که از فصل قبل کفگیرش به ته‌دیگ خورده و کارش هرروز به اعتصاب و تمرین نکردن کشیده بود.

به گزارش همشهری‌آنلاین به نقل از ایسنا، «بی‌مایه فطیرِ!». این‌یکی از ماندگارترین مونولوگ‌های فوتبال ماست. روزگاری غلام پیروانی بود که فوتبال را بدون پول بی‌معنی می‌دانست و جملاتی از سردرد به زبان آورد که تبدیل شد به ضرب‌المثل‌های فوتبال ایران. «ژ۳»‌های معروف «شاغلام» که باید به جنگ تانک می‌رفتند، گویی شاهین این فصل بود، پارس بود و شاید کل ورزش این استان زرخیز.

راه فوتبال را جدا کنیم

فوتبال امروز یک صنعت است. پول کلان، اسپانسر قوی، تبلیغات درآمدزا و ده‌ها مدل درآمدزایی دیگر لازمه فوتبال حرفه‌ای است. تیم‌های ما -استان بوشهر- هیچ‌کدام از این‌ها را ندارند. شاید در قیاس با استان‌هایی که صنایع فولاد، مس، خودروسازی و... تیم‌داری می‌کنند، ما حقانیت کمتری برای حضور در سطح اول فوتبال کشور راداریم.

فوتبال همین اندازه بی‌رحم و واقع‌گراست. هزینه‌های میلیاردی را نمی‌شود با خواهش و تمنا از این مسئول و آن نهاد دولتی تأمین کرد. یک‌بار برای همیشه باید تکلیف ورزش بوشهر با صنایع مستقر در استان روشن شود، اگر امیدی به تیم‌داری آن‌ها نیست، راه فوتبال را جدا کنیم که این روش کج دار و مریز صدماتش بیشتر خواهد بود.

فوتبالِ وابسته

روی دیگر ماجرا اما تجربه نه‌چندان موفق خصوصی‌سازی در فوتبال ایران است. سرنوشت بسیاری از باشگاه‌های خصوصی گواه این نکته است که فوتبال در ایران وابسته به صنایع و بودجه دولتی است.

خوب یا بد، سرمایه‌گذاران به این نتیجه رسیده‌اند که خصوصی‌سازی باوجود روابط غیر شفاف و تصمیم‌های مشکوک در سطح کلان فوتبال، صرفاً هدر دادن پول یا مفری برای پول‌شویی است. آفتی که قطعاً مضرتر از دولتی بودن ورزش ماست. با این اوصاف آسیب‌های تیم‌داری دولتی و آینده مبهم باشگاه‌های خصوصی فوتبال، ما را بیش‌ازپیش به سمت آماتور شدن پیش می‌برد.

مدیریت ناکارآمد!

همه‌ی این‌ها البته به کیفیت کار و نفوذ مدیران ما بستگی دارد. فوتبال ما از ضعف مدیریتی رنج می‌برد، پول و مدیریت رابطه علت و معلولی دارند. پول جایی می‌آید که مدیران قوی حضورداشته باشند، مدیران مجرب هم سمت تیم‌های بی‌پول نمی‌روند.

علاوه بر این، روابط حاکم بر فوتبال، نفوذ و لابی قوی در سطوح بالا را می‌طلبد؛ چیزی که به‌کلی از آن بی‌بهره‌ایم. تجربه ی سال‌ها پیش شاهین در لیگ برتر و این چند فصل پارس جنوبی جم و شاهین شهرداری بوشهر، گویای این نارسایی بزرگ است. مدیران ما نه راهروهای فدراسیون را بلد بودند نه زد و بندها و لابی‌گری‌های رایج در آن را می‌شناختند.

فقر امکانات!

فوتبال حرفه‌ای لوازم و ابزار خود را می‌طلبد. امکانات نیم‌بند، مدیریت فشل، نداشتن اسپانسر و حتی کمبودهایی مثل نبود هتل مناسب یا امکانات تمرینی باکیفیت، چیزهایی نیستند که با تعصب بازیکنان یا شور هواداران قابل جبران باشند. واقع‌بینان که نگاه کنیم در قیاس با تیم‌هایی که در کورس ماندن در لیگ برتر بودند، این حق ما بود که آن شبِ تلخ را تجربه کنیم، ما در برابر شهرهایی مثل تبریز و کرمان و اصفهان و... هیچ‌چیزی برای عرضه در سطح اول فوتبال نداریم. همان تک‌ستاره‌های این سال‌ها هم به لطف رفتن به تیم‌های بزرگ، چهره شدند.

فوتبال جنگ دارا و ندار است، استعدادها صرفاً بخشی از دارایی تیم‌ها هستند. داشتن هوادار پرشور یا بازیکنان متعصب و باکیفیت تضمینی برای بقا و پیشرفت نیست، کما اینکه برای سپیدرود، ابومسلم، استقلال اهواز و... هم نبود. نقطه مشترک همه‌ی این تیم‌ها، بی‌پولی و پاس‌کاری شدن بین مالکین مختلف بود.

مسیر لیگ یک

پارس جنوبی جم هم از همین مدل مدیریتی پیروی کرد. جدای از مصوبات وزارت نفت و عدم تمایل به تیم‌داری، رفتار مدیران پارس جنوبی و حتی مسئولان استانی هم در راستای سقوط پارس و آسودگی از گرفتاری‌های تیم‌داری در لیگ برتر بود. حذف مدیر موفق سال‌های گذشته، فراری دادن مربی جوان و کاربرد پارس جنوبی، رفتن بخش بزرگی از بازیکنان فصل قبل و مشکلات مالی، دست‌آخر مسیر لیگ یک را جلوی پای تیم محبوب مردم جم گذاشت.

آمدن فراز کمالوند با حاشیه‌های تمام‌نشدنی‌اش، رفتن او و هدایت پارس به دست مربیان بی‌تجربه‌ بعدی و سپس آمدن هومن افاضلی که کارنامه او در سقوط تیم‌هایش گواه توانایی فنی‌اش است و این اواخر آمدن سیروس پورموسوی که خیلی دیر اتفاق افتاد، تنها اتفاقات یک‌فصل فوتبالی پارس جم بود. باید اعتراف کرد هر تیمی در هر سطحی که باشد با این حجم از حاشیه و بی‌ثباتی قادر به ماندن در لیگ برتر نیست.

این‌ها را که بگذارید کنار بلوکه شدن چند میلیارد پول پارس جم، بسته شدن ضعیف ترکیب دو تیم، دخالت‌های اعضای شورای شهر بوشهر در مدیریت شاهین و چندین و چند دلیل فنی و غیر فنی دیگر، قطعاً به این نتیجه خواهید رسید که از روز اول اراده‌ای در سطح کلان مدیریتی برای بقا و موفقیت دو تیم وجود نداشت.

چه باید کرد!؟

فوتبال حرفه‌ای، ساختار باشگاهی و تشکیلات حرفه‌ای می‌خواهد، از مدیر کارآزموده و باتجربه که توان جذب منابع مالی را دارد تا کادر فنی به‌روز و باتجربه. امکانات سخت‌افزاری همچون زمین و کمپ تمرینی و محل اسکان بازیکنان و ورزشگاه مدرن و مجهز. همه‌ی این‌ها در کنار پشتیبانی تضمین‌شده صنایع مستقر در استان و حمایت مسئولان عالی استان ضامن موفقیت در فوتبال است.

با این شرایط است که می‌توان از هدر رفتن استعدادهای جوان استان جلوگیری کرد. بپذیریم که امروز فوتبال یک ویترین برای کل استان است، از بخش مدیریتی گرفته تا معرفی و نمایش فرهنگ هواداری همه زیر سایه فوتبال به نمایش درمی‌آید. اگر خواهان رشد و توسعه فوتبال در استان بوشهر هستیم باید زیرساخت‌ها و تشکیلات فوتبال را به استانداردهای روز نزدیک‌تر کنیم. تنها در این صورت است که می‌توان انتظار موفقیت و صعود داشت.