به گزارش همشهریآنلاین؛ در گزارش روزنامه رسالت درباره بازگشایی مدارس آمده است:
«دیروز یعنی جمعه، بسیاری از والدین، قادر نبودند آسودهخاطر بمانند و نسبت به تدابیر مجهول نظام آموزشی و جان فرزندانشان بیمناک نباشند. امروز هم هراس خانوادهها از کرونا و کابوس ابتلای فرزندان به ویروس رویهم دافعهای ساخته که بعید است سکاندار وزارتخانه آموزشوپرورش از آن بیخبر باشد. کم نیستند دانشآموزانی که در سنگر امن«خانه» پناه گرفتهاند. چون فرمول بازگشایی مدارس برمبنای سناریوهای سهگانه پیش نرفته و قاطعیت وزیر در اینکه هیچ خطری دانش آموزان را تهدید نخواهد کرد، مرهم بیتابی خانوادههای نگران نبوده است. نمیشود آمار داد، ولی با حسابی سرانگشتی و پیجویی از والدین، بسیاری نسبت به بازگشایی مجدد مدارس خوشبین نبودند و در آیین گشایش سال تحصیلی جگرگوشههایشان را در خانه قرنطینه کردند. این تنها کاری بود که از دستشان برمیآمد. مثل مادر «المیرا» و پدر «پری» و مثل برخی از پدر و مادرها که بعد از روزها و هفتهها بلاتکلیفی، تیر خلاص را شلیک کردند و تا اطلاع ثانوی به «درس و مدرسه» نه گفتند. اما اگر این بچهها غیبت بخورند و از هم سن و سالهایشان عقب بمانند چه میشود؟ برای پدر «پری» و مادر «المیرا» تفاوتی ندارد و آنچه ابراز میکنند، مؤید مجهول بودن اقدامات آموزشوپرورش برای سال تحصیلی جدید و مجموعهای از تصمیمات غیرقابل فهم است و البته پروتکلهای بهداشتی که معلوم نیست تاچهحد در مدارس قابلیت اجرا دارند یا ندارند.
پدر «پری» میگفت: سال پیش دخترش در مدرسهای تحصیلکرده که در هر کلاسش ۴۰تا ۴۵ دانشآموز حضورداشتهاند و امسال مدیر مدرسه گفته مساحت کلاسها کوچک است و تعدادش کم و ناچار است در هر کلاس ۲۵ تا ۳۰ دانشآموز را تنگ هم بنشاند و این امر، بیم برهم خوردن فاصله اجتماعی را تقویت میکند. برای همین است که مادر «المیرا» وحشت دارد، وحشت از انتقال ویروس به بچهها و از بچهها به معلمان و مدیران، او نه امروز دخترش را به مدرسه فرستاده و نه روزهای بعد قصد این کار را دارد. کرونا و آمارهای رو به فزونی مبتلایان مادر «المیرا» را در لاک دفاعی فروبرده وازنام مدرسه ترسانده؛ مدارس با آن تراکم جمعیتی بالا و کلاسهای تنگ.
شاید در روزهای بعد، معلمان تصاویری منتشر کنند از کلاسهای درسی که به تعداد انگشتان یکدست دانشآموز به خود دیده یا کلا بیدانش آموز مانده؛ شاید درجاهایی مثل سیستان و بلوچستان و کردستان دانش آموزان پرتعداد و مصمم، پشت میز و نیمکتهای مدارس ظاهر شوند، چون فقر بدجوری به پر و پای آنان پیچیده، نه گوشی هوشمند و تبلت دارند و نه لپتاپ و اینترنت....فراتر از این حدس و گمانها
روایت غالب آن است که والدین از کرونا میترسند و وحشت دارند بچهها به مدرسه بیایند اما به تعبیر وزیر آموزشوپرورش هیچ دانشآموزی نباید از چتر آموزش جدا بیفتد. مفهوم این سخن، حضور در کلاسهای درس است، آنهم به مدت ۳۵ دقیقه.
خاتمه سناریوهای سهگانه و دایر بودن مدارس در مناطق قرمز!
پیشتر بارها تشریح شده بود که میتوان برگزاری کلاسهای حضوری در صورتوضعیت سفید و برگزاری کلاسهای غیرحضوری و مجازی در وضعیت قرمز، و ترکیبی از این دو حالت با حضور شمار کمتری از دانش آموزان در وضعیت زرد را متصور بود اما این سناریوها اگر تاریخ انقضایشان فرانرسیده باشد، دستکم با سخنان عجیبوغریب مرد اول وزارتخانه آموزشوپرورش از آن اعتبار اولیه ساقط شدهاند و حالا در مناطق قرمز هم مدارس دایرند. شاید در نگاه اول شوخی بیمزهای به نظر برسد اما باکمال تأسف و تأثر شوخی نیست. محسن حاجی میرزایی در توجیه این تصمیم کبری، مدارس را مراکز خدماتی دانسته و مادامیکه وزارت بهداشت در سایر نقاط قرمز، مراکز خدماتی را تعطیل نکند، مدارس هم تعطیل نمیشوند!
آقای وزیر به این پرسش پاسخ نداده است که چرا پیش از تدوین سناریوها و چند هفته زودتر، این فکر بکر به ذهن متصدیان نظام آموزشی خطور نکرده؟ چرا اینگونه عاجلانه اقدام شده است، آیا سرگردانی و نگرانی خانوادهها به فاصله چند روز تا بازگشایی مدارس آنقدرها حائز اهمیت نبوده؟ چرا والدین باید گیج و مستأصل در نخستین روز هفته و تازه از طریق کانالهای ارتباطی مدارس و تماس تلفنی با مدیران از وضعیت حضور فرزندشان در مدرسه مطلع شوند؟ البته سرگردانی مدیران مدارس همدست کمی از خانوادهها ندارد و عملابا نادیده گرفتن سناریوهای تدوینشده، مدارسی که در مناطق قرمز جای گرفتهاند، سرگشته و حیراناند و نمیدانند چگونه باید برای امروز و روزهای بعد طرح و نقشه بریزند. حتی چارهجویی پیشین در قالب سناریوی سهگانه با ویترینی تحت عنوان «شیوهنامه بازگشایی» هم الزاما بهمنزله حسن ختامی بر مخاطرهجویی ویروس و دردسرهای احتمالیاش نبود چه رسد به حالا که شالوده حیاتی برای نظام آموزش، حضور در مدرسه است. اما از یاد نبریم که پاییز امسال، همان فصلتن طلایی همیشگی نیست، همینکه از گرد راه برسد، با موج تازه کرونا و بیماری آنفولانزا و آلایندههای مهاجم، دمار از روزگارمان درمیآورد. آنگاه هر نفسی که فرو میرود نه ممد حیات است و نه مفرح ذات. برای همین رئیس مجمع عمومی سازمان نظام پزشکی از ستاد ملی مبارزه با کرونا خواسته از بازگشایی حضوری مدارس در تمامی مناطق کشور جلوگیری کنند.
عباس آقازاده در نامه سرگشادهاش، خطاب به وزیر هشدار داده است که این «دستور» با شرایط حاکمبر همهگیری ویروس کرونا و وضعیت« قرمز» بسیاری از مناطق کشور، همخوانی ندارد. «به خطر انداختن جان میلیونها دانشآموز و آموزگار و خانوادههای ایشان، و دخالت در کارشناسی تخصصی نحوه مقابله و مبارزه با بیماری از سوی مسئولین غیر مرتبط با اموربهداشتی میتواند در کمترین فاصله زمانی به یک فاجعه انسانی تبدیل شود.»
به هر ترتیب حالا که کار از کار گذشته و زنگ آغاز سال تحصیلی نواخته شده، برخی احتمال میدهند که بسته بودن مدارس به ترک تحصیل ۳۶ درصدی دانشآموزان بینجامد و این را در تصمیم ناگهانی وزارتخانه دخیل میدانند اما برخی پا را فراتر گذاشته و از مافیای همیشه درصحنه سخن میگویند مافیای مدارس غیردولتی که علیالظاهر در آستانه ورشکستگی است و اگر بازگشایی مدارس و دریافت شهریههای نجومی نباشد چرخش بهسختی و لنگولنگان میچرخد. حالآنکه روزبهروز چهره زشتتر کرونا رخ عیان میکند و بسیاری از خانوادهها به بازگشایی مدارس بدبین هستند و آن را منشأگرفتاریهای بعدی میدانند، حالا چگونه میتوان۱۴میلیون دانشآموز را در طول یک سال تحصیلی، افتانوخیزان راهی کلاسدرس کرد؟ پاسخ روشن است، از امروز تنها سناریوی باقیمانده، آموزش حضوری و مجازی است، بهاینترتیب که دانش آموزان به دو گروه زوج و فرد تقسیم میشوند. برآوردهای آماری نشان از جمعیت دانشآموزی زیر ۱۰۰نفر در ۶۲ درصد مدارس دارد و به اذعان وزیر، اینها میتوانند فاصله را رعایت کنند و حتی نیاز به زوج و فرد کردن نیست. ۳۸ درصد مدارس بالای ۱۰۰ نفر دانشآموز دارند که متناسب با مساحت کلاس و مدرسه بنا به تصمیم شورای مدرسه گروهبندی صورت میگیرد تا به هر طریق کلاسها دایر باشد، چون به تعبیر وزیر، هیچچیز جای ارتباط چهره به چهره معلم و دانشآموز را نمیگیرد اما معلوم نیست، چرا برگه های رضایت نامه ای در فضای مجازی منتشر و دست به دست شده که در آن مدیر مدرسه از والدین خواسته مسئولیت سلامتی فرزندشان را برای حضور در کلاس درس بپذیرند و امضا کنند، گرچه رئیس مرکز هماهنگی و حوزه وزارتی آموزش و پرورش گفته هیچ مدرسه ای حق ندارد چنین تعهدی از خانواده ها بگیرد اما با سلب مسئولیت از وزارتخانه، تاکید کرده که «خانواده ها باید به فرزندانشان آموزش هایی بدهند تا بتوانند در محیط های پرریسک از خودشان محافظت کنند، برخی تجهیزات بهداشت فردی باید توسط خانواده ها فراهم شود و بیاموزند که تا حد ممکن فاصله گذاری اجتماعی را رعایت کنند.»
از تراکم کلاسی تا دانشآموزانی که رعایت پروتکلهای بهداشتی را فرانگرفتهاند
شاید بتوان نسبت به دستورالعملهای بهداشتی و تهیه ملزومات پیشگیرانه در مقاطع بالای تحصیلی بیخیال بود و ریش و قیچی را به دست آنها سپرد اما بیتفاوتی نسبت به سرنوشت دانش آموزان پایه اول ابتدایی با هیچ عقل و منطقی جور درنمیآید. پیشبینیشده که تعداد یکمیلیون و ۵۷۴ هزار و ۲۰۸ دانشآموز در پایه اول دبستان تحصیل کنند، آیا این دانش آموزان رعایت پروتکلها را فراگرفتهاند و مدارس قادرند بر آنها نظارت کرده و شیطنت و بازیگوشیهایشان را کنترل کنند؟
هرچند وزیر بر این باور است که ما داوری هایمان درباره بچهها دقیق نیست. آنها میتوانند پروتکلها را رعایت کنند. با این حال بسیار جای نگرانی و تشویش است، به این علت که کلاسهای درس دولتی اغلب شلوغ است، چیزی شبیه دهه ۶۰ و در هر نیمکت سهدانشآموز مینشیند، کلاسهایی از ۳۵ تا ۴۰ و ۴۵ نفر آنهم بیشتر در دوره ابتدایی، درست است که با آمدن کرونا از شمار دانش آموزان در هر کلاس کاسته خواهد شد، ولی هنوز امکانات زیرساختی فراهم نیست و مدارس دولتی درتأمین هزینههای جاری خود ناتواناند. حتی در کلاسهای درس تا لبه سکو نیمکت چیده شده و دانشآموزان هم ناچارند در نیمکتهای سه نفره بهسختی چفت درچفت هم بنشینند. حسین ثقفی مشاور مدیرکل آموزشوپرورش شهر تهران تراکم استاندارد کلاس درس را ۸ مترمربع برای هر دانشآموز عنوان کرده که در تهران ۵/۴ متر است و به تعبیر او، در برخی مواقع حتی فضائی برای اینکه معلم در کلاس درس حرکت کند، نداریم و معلم باید از روی دو تا میز بپرد تا به میز خودش برسد!« این موارد اگر در بلوای کرونا مصداق پیدا کند، مرگ فاصلهگذاری عینیت مییابد و رویدادهای ناگوار یکی پس از دیگری به وقوع میپیوندد. بازگشایی مدارس و حضور پرتعداد دانش آموزان در مناطق قرمز فاجعه است مدارسی که تا یک هفته قبل تصورشان این بوده که قاعده گذاریها مبتنی بر رعایت سناریوهای سهگانه است، حالا باید در چنبره بیفکری نظام آموزشی گرفتار شوند و با امکاناتی که ندارند، تدبیری عاجلانه بیندیشند. سوی دیگر این ماجرا سرویسهای مدارس است که وضعیت به سامانی ندارند و معمولا در مقطع ابتدایی ۷-۶دانشآموز در یک سرویس حضور دارند. به نظر نمیرسد با اقدام نابگاه وزارتخانه ملاحظات پیشگیرانه در خصوص کرونا از سوی رانندگان این سرویسها ارائهشده باشد و این دانش آموزان هم درکی از ویروس و مخاطراتش ندارند. حاصل این گفتارها آن است که کرونا دورنمایی ندارد، درست مثل نظام آموزشی ما که دورنمایی ندارد و سیاستهایش چندگانه، تحکیمیو ضدونقیض است.