به گزارش همشهری آنلاین به نقل از نامه نیوز، در این بین با یک تحلیل ساده میتوان دریافت که علی نیکزاد گرچه از همان جنس بدنه سیاسی تولیدشده در دوران احمدینژاد است و هنوز هم رأی و نظرش نزدیک به افرادی چون صادق محصولی است اما در نگاه کلان اولا سرمایه اجتماعی خاصی برای او به صفتِ شخصیاش فعال نمیشود و ثانیا حتما نظر افرادی چون آیتالله مصباح و رئیسی و فتاح بر روی جلیلی خواهد بود و جلیلی میتواند نقش محوری بین تمام این افراد را ایفا کند.
هرچه به انتخابات ریاستجمهوری۱۴۰۰ نزدیک میشویم معادلات سیاسی در میان اصولگرایان شفافتر میشود. در حقیقت جریان اصولگرایی که روزگاری با ظهور محمود احمدینژاد به یک نقطه کانونی متراکم رسیده بود و تقریبا تمام نیروهای این جبهه سیاسی بر او به اجماع رسیده بودند، آرامآرام از نقطه کانونی خود دور و قدری دچار چندپارگی شدند.
احمدینژاد در دوره ای توانست محور اصلی دو طیف سیاسی باشد؛ نخست جبهه پایداری که در آن زمان رئیسجمهور دولت نهم را نماد و نمود تحقق آرمانهای خود میدانست و دوم بدنه سیاسی خاصی که که مشی و نگاه ایشان و حتی رفتارهای شخصی آنها در عرصه سیاسی ایران متفاوت از دیگران بود که میتوان از این بدنه به افرادی مانند اسفندیار رحیممشایی و حمید بقایی اشاره کرد که هنوز هم به یار دیرین خود یعنی محمود احمدینژاد نزدیکند.
اما اصولگرایان نشان دادهاند که در بزنگاههای مهم سیاسی میکوشند تا با هم به نتیجه مشترکی نایل شوند و بهنظر میرسد که انتخابات۱۴۰۰ هم یکی از این بزنگاههاست؛ بهنحوی که میتواند باعث نزدیکشدن نقاط کانونی پراکنده به یکدیگر شود و آنها را برای مقابله با رقیبی واحد به نتیجهای مشترک برساند؛ از جمله نقاط کانونی که اینروزها برای نزدیکتر شدن به یکدیگر مشغول چانهزنی هستند، میتوان به شخصیتهایی مانند آیتالله محمدتقی مصباح یزدی، مرتضی آقاتهرانی، صادق محصولی، سعید جلیلی و پرویز فتاح اشاره کرد.
بر اساس قرائن موجود به احتمال فراوان نامزدهای موردنظر جمع مذکور متشکل از علی نیکزاد، سعید جلیلی و ابراهیم رئیسی خواهند بود که باتوجه اخبار رسیده نامزدی ابراهیم رئیسی به دلایلی منتفی شده است و اگر در این تحلیل عدم کاندیداتوری رئیسی مفروض دانسته شود، علاوه بر آنکه او به نقاط کانونی و تعیینکننده اضافه میشود تنها دو نامزد میمانند یعنی جلیلی و نیکزاد.
در این بین با یک تحلیل ساده میتوان دریافت که نیکزاد گرچه از همان جنس بدنه سیاسی تولیدشده در دوران احمدینژاد است و هنوز هم رأی و نظرش نزدیک به افرادی چون صادق محصولی است اما در نگاه کلان اولا سرمایه اجتماعی خاصی برای او به صفتِ شخصیاش فعال نمیشود و ثانیا حتما نظر افرادی چون آیتالله مصباح و رئیسی و فتاح بر روی جلیلی خواهد بود و جلیلی میتواند نقش محوری بین تمام این افراد را ایفا کند.
با این تفاسیر به نظر می رسد آنچنان که پیشتر هم نامه نیوز مطرح کرده بود فعالیت نقاط کانونی برای نامزدی سعید جلیلی بیش از همیشه افزایش یافته و به نظر می رسد با منتفی شدن نامزدی ابراهیم رییسی و پرویز فتاح حالا باید نگاهمان را به سعید جلیلی معطوف کنیم.
مانور برخی چهره های جبهه پایداری بر روی نامدزی برخی افراد نام آورده شده در این نوشتار به نظر تنها یک اقدام رسانه ای و سیاسی برای عدم سوخت نامزد اصلی یعنی سعید جلیلی است.
به نظر یک قطب انتخابات ۱۴۰۰ از هم اکنون مشخص شده است. باید منتظر ماند دید کدام چهره سیاسی از دو جناح می تواند قطب قدرتمندتری ساخته و همانی باشد که صحنه انتخابات ۱۴۰۰ را با سعید جلیلی خواهد ساخت.
اگر مفروضات این گزارش همگی درست باشد نامزدی سعید جلیلی خبر بسیار بدی برای محمد باقر قالیباف خواهد بود. تکرار صحنه ۹۲ و ۹۶ که یکبار با حضور سعید جلیلی خلق شد و بار دیگر با حضور ابراهیم رییسی قالیباف را در هر شرایطی به قطب سوم رقابت تبدیل خواهد کرد.
به یک معنا آنچه رخ خواهد داد این است که پرستیژ و تیپ سیاسی خاص سعید جلیلی خودش به شکل ارگانیک قطب مقابلش را خواهد ساخت ؛ قطبی که البته چندان شباهت و قرابتی با تیپ سیاسی محد باقر قالیباف نخواهد داشت.
باید منتظر ماند و دید شورای ۵ نفره به چه کسی خواهد رسید و آیا این فرض صحیح است که سعید جلیلی خروجی این شورا است.