به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه شرق، اولین شکایت سه سال پیش به مأموران پلیس داده شد. شهروندی به مأموران گفت از سوی دو مرد مأمورنما مورد اخاذی قرار گرفته است. این مرد گفت: من در خیابان میرفتم که دو نفر با لباس مأمور نیروی انتظامی جلویم را گرفتند. آنها از من کارت شناسایی خواستند، من هم کارتی نداشتم که ارائه بدهم. به همین دلیل با تهدید انگشترم را از من گرفتند و گفتند هر وقت کارتم را نشان دادم، انگشتر را به من پس میدهند. این انگشتر چون نگین ارزشمندی داشت ۵۰ میلیون تومان میارزید.
مدتی بعد شهروند دیگری به مأموران گزارش داد از سوی دو مأمورنما از او سرقت شده است. او گفت: دو مأمور جلوی من را گرفتند، یک مأمور هم داخل ماشین نشسته بود، آنها از من کارت شناسایی خواستند اما کارتی همراهم نداشتم، گفتند باید هویت خودت را ثابت کنی، اگر کارت بانکی همراه داری به ما ارائه بده، من هم کارت بانکی را ارائه دادم. بعد گفتند تا زمانی که از بانک استعلام نگیرند نمیتوانند من را رها کنند. آنها رمز عابربانکم را گرفتند و با دستگاه پوزی که همراه داشتند، استعلام گرفتند. من ابتدا فکر کردم واقعا قصد دارند استعلام بگیرند اما چند دقیقه بعد پیامک برداشت از حسابم آمد و متوجه شدم آنها چندین میلیون تومان از حسابم پول برداشت کردهاند.
مأموران در پی شکایتهای متعددی متوجه شدند با یک باند حرفهای روبهرو هستند. با ردیابی حسابهایی که خالی شده بود و چندین فقره تلفن همراه که به سرقت رفته بود، پلیس مدارک بهدستآمده را مورد بررسی موشکافانه قرار داد و به یک سارق سابقهدار رسید. درحالیکه ردیابیها ادامه داشت، مأموران گشت به یک خودرو مشکوک شدند و آن را متوقف کردند. در بررسی خودرو معلوم شد دو سرنشین آن همان افرادی هستند که از شهروندان به روشهای مختلف اخاذی میکنند.
بعد از بازداشت این متهمان راز ۵۲ پرونده سرقت فاش شد و متهمان اعتراف کردند با سرکردگی مردی به نام ساسان دست به سرقت از شهروندان میزدند. آنها در بازجوییها به ۵۲ فقره سرقت اعتراف کردند و مخفیگاه ساسان را هم لو دادند. با بازداشت ساسان مشخص شد پولها به حساب او میرفته است و دو همدست ساسان سهمشان را از او میگرفتند. به این ترتیب کیفرخواست علیه هر سه متهم به اتهام ۵۲ فقره سرقت و دو فقره آدمربایی صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در این فاصله متهمان با بازگرداندن اموال شاکیان موفق شدند رضایت ۵۰ شاکی را بگیرند، ولی دو نفر از شکات حاضر به گذشت نشدند. دو شاکی در جلسه دادگاه به قضات گفتند حاضر به گذشت نیستند. چون متهمان باعث شدند آنها وحشت زیادی را تجربه کنند. آنها گفتند ما شهروندان عادی هستیم و هیچوقت کار خلافی نکردیم اما متهمان بهزور ما را سوار ماشین کردند و هرچه را داشتیم، از ما گرفتند. ما حاضر نیستیم رضایت بدهیم. یکی از شکات گفت: انگشتری که از من سرقت شد ۵۰ میلیون تومان ارزش داشت اما متهم مدعی است آن را ارزان فروخته، این موضوع اصلا ربطی به من ندارد.
سپس متهمان در جایگاه قرار گرفتند و دفاعیات خود را مطرح کردند. ساسان سردسته باند گفت: من اتهام آدمربایی را قبول ندارم. ما دو شاکی را به زور سوار ماشین نکردیم، آنها خودشان بدون هیچ زوری سوار ماشین شدند و اموالشان را دادند.
او ادامه داد: من قبول دارم که سرقتها را انجام دادیم و سردسته هم من بودم اما بهخاطر بدبختی و فقر و اعتیاد این کار را کردم. من دو بار ازدواج کردم. ازدواج اولم ناموفق بود و همسرم به خاطر فقر رهایم کرد و رفت و من از او یک پسر نوجوان دارم که با من زندگی میکند. بعد دوباره ازدواج کردم و از همسر دومم هم دو فرزند دارم که تأمین هزینه زندگی آنها خیلی سخت است. متأسفانه به مواد نیز اعتیاد دارم و همه این بدبختیها باعث شد به سرقت رو بیاورم.
سردسته باند گفت: من از کارم پشیمانم و درخواست بخشش دارم. ضمن اینکه رضایت همه شاکیان را گرفتهام اما انگشتری که یکی از شاکیان مدعی است ۵۰ میلیون تومان بوده واقعا آنقدر ارزش نداشت و من به چند طلافروشی آن را نشان دادم.
دو متهم دیگر نیز در جایگاه قرار گرفتند. آنها هم اتهام آدمربایی را رد و بابت سرقتهایی که انجام داده بودند درخواست بخشش کردند.
با پایان جلسه دادگاه در شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.