تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۸۷ - ۲۰:۱۵

اکونومیست - ترجمه زینب قائمی: می‌توان به راحتی بین سفر اخیر بوش به اروپا و سفری که در سال 2003 داشت تمایز قائل شد

در سال 2003 سفر وی با استقبال بی‌سابقه‌ای از سوی کشورهای اروپایی مواجه شد، اما این بار همه چیز متفاوت بود و جز ترش رویی و بی‌تفاوتی چیز دیگری نصیب بوش و همراهانش نشد چراکه در چشم اروپائیان بوش بیش از یک شکست خورده نیست. در تمام این قاره کوچک روز به روز بر تعداد طرفداران باراک اوباما به‌عنوان نمادی از یک آمریکایی خوب افزوده می‌شود، در حالی‌که میزان خشم و نفرت مردم از بوش افزایش می‌یابد. در مقایسه با آمریکایی‌ها، مردم اروپا با آغوش بازتری پذیرای شعارهای اوباما برای تغییر و امید به آینده‌ای بهتر برای آمریکا هستند و از اینکه چطور فردی با این تفکرات در آمریکا فرصت حضور پیدا کرده، متعجب‌اند.

مک کین نیز از حضور اوباما چندان راضی نیست. چراکه طبق نظر سنجی‌های اخیر، تنها 30درصد مردم فرانسه و آلمان موافق سیاست‌های خارجی مک کین هستند درحالی‌که 80 درصد  مردم معتقدند باراک اوباما راه درستی را در این زمینه در پیش گرفته است. اما با تمام این تفاصیل هنوز هم محبوبیت مک کین این سناتور کهنه کار، بیشتر از بوش است چراکه دهه‌های متمادی از عمر کاری خود را صرف ارتباط و تعامل با رهبران اروپایی کرده است. اما تنها نقطه اشتراک مک کین و اوباما، تلاش برای تغییر تصویر متلاشی شده آمریکا در میان کشورهای اروپایی است. آنها برای از بین بردن دلایل عمده مخدوش شدن تصویر رؤیایی آمریکا تلاش می‌کنند که از آن جمله تحریم شکنجه و بستن زندان گوانتانامو است و متقابلاً دولت بوش نیز از سال 2004 سیاست‌های میانجی گرایانه بیشتری را اتخاذ کرده است. به همین دلیل کاندولیزا رایس اعلام کرده است در بسیاری از زمینه‌ها این ارتباط مستحکم‌تر و عمیق‌تر از قبل شده است.

تغییر و تحولات اخیر در میان رهبران کشورهای مهم اروپایی، سیاست‌های جدیدی را در پی داشته است. آنجلا مرکل و نیکلا سارکوزی که از طرفداران آمریکا به شمار می‌آیند، جایگزین گرهارد شرودر و ژاک شیراک در برلین و پاریس شده‌اند. سارکوزی به‌صورت کاملاً‌علنی از سیاست‌های آمریکا تمجید می‌کند و روز به روز مدافع سرسخت تری برای سیاست‌های آمریکا در قبال عراق و ایران به حساب می‌آید و این نکته قابل توجه است که در سفری که سارکوزی در سال 2006 به واشنگتن داشت، ‌تنها با دونفر ملاقات کرد و آن دو نفر اوباما و مک کین بودند. تنها نگرانی حال حاضر این است که همه چیز بیش از اندازه خوب به‌نظر می‌آید. اگرچه این علاقه افراطی نسبت به اوباما که در میان اروپائیان همه‌گیر شده در مقابل سندروم تنفر از بوش از خطر کمتری برخوردار است، اما در نوع خود مشکلاتی را نیز به‌دنبال خواهد داشت.هم اکنون انتظارات خارج از کنترل، بزرگ‌ترین خطر برای روابط با کشورهای اروپایی محسوب می‌شود و اوباما نیز نگران همین موضوع است.

اوباما در متن سخنرانی خود که چند ساعت پس از پیروزی در انتخابات به AIPAC ارسال کرد، به تنش‌های احتمالی با اروپا ‌اشاره کرده بود. او اظهار کرد بیت المقدس همچنان پایتخت اسرائیل باقی خواهد ماند و باید از تقسیم مصون باشد، و کاملاً حق فلسطینی‌ها را برای بازگشت به وطن خود نادیده گرفت. همچنین از عملی شدن قولی که برای ملاقات با احمدی‌نژاد داده بود طفره رفت و اظهار کرد برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای هر کاری که در حیطه قدرت وی باشد انجام خواهد داد.

روابط آمریکا با کشورهای اروپایی به نسبت دوران ریاست‌جمهوری بوش با مشکلات متفاوتی مواجه است. جلوگیری ازایجاد تنش و ناامیدی در روابط، به کار و تلاش زیاد و مدیریت دقیق توقعات و انتظارات هر دو طرف رابطه نیازمند است. تا کنون کاندیداهای ریاست‌جمهوری آمریکا نشان داده‌اند که برای بهبود روابط خود با اروپا به سرمایه‌گذاری تمایل دارند. حالا نوبت اروپایی هاست که پیش از ژانویه 2009 و قبل از مشخص شدن کامل نتیجه انتخابات آمریکا، پیشنهادهای خود را در این زمینه ارائه دهند