مامور یکی از ارگان‌های نظامی پایتخت در جریان درگیری با خانواده‌ همسرش، پدر و مادرزنش را به قتل رساند و همسرش را مجروح کرد.

به گزارش همشهری آنلاین، ظهر دوشنبه افرادی که از خیابانی در حوالی شهرک ولیعصر عبور می‌کردند چشمشان به مردی افتاد که در بالکن طبقه چهارم ایستاده و بی‌وقفه فریاد می‌کشید. دست، پا، صورت و لباس‌های این مرد خون‌آلود بود و یک چاقو هم در دستش داشت. مرد جوان فریاد می‌زد: «زنگ بزنید به پلیس؛ من آدم کشته‌ام».

شاهدان فورا به پلیس و اورژانس زنگ زدند و طولی نکشید که مأموران کلانتری ۱۵۳شهرک ولیعصر در محل حاضر شدند. آنها وقتی قدم در طبقه چهارم این ساختمان ۴طبقه گذاشتند، با صحنه تکان‌دهنده‌ای روبه‌رو شدند. ۲ زن و یک مرد غرق در خون در پذیرایی افتاده بودند. مأموران مردی را که چاقو به‌ دست در بالکن ایستاده بود دستگیر کردند و ماجرا را به قاضی ساسان غلامی، کشیک جنایی تهران، خبر دادند.

جنایت

ساعت ۱۳ روز دوشنبه بود که بازپرس جنایی به همراه تیم تجسس پلیس آگاهی تهران در محل جنایت حاضر شدند. امدادگران اورژانس پس از معاینه ۲ زن و یک مرد، مرگ ۲ نفر از آنها را تأیید کردند. مقتولان زن و شوهر و حدودا ۴۸ و ۵۳ ساله بودند. دخترجوان آنها که حدودا ۲۴ ساله بود در این حادثه زخمی شده بود که توسط اورژانس به بیمارستان انتقال یافت.

عامل جنایت کسی نبود جز همسر این زن. همان مردی که توسط پلیس دستگیر شده بود. او پدر و مادر همسرش را به قتل رسانده و همسرش را مجروح کرده بود.

اقرار

این مرد تحت بازجویی‌ قرار گرفت و معلوم شد که مأمور یکی از ارگان‌های نظامی است. او به قتل مادرزن و پدرزنش و مجروح کردن همسرش اعتراف کرد و گفت: ۲سال قبل ازدواج کردم. همسرم، خواهر یکی از دوستان و همکارانم بود. بعد از ازدواج پدرزنم پیشنهاد داد تا در یکی از واحدهای آپارتمان‌ او زندگی کنیم. پدرزنم صاحب این ساختمان ۴طبقه است. من و همسرم در طبقه چهارم ساکن شدیم. خانواده همسرم نیز در طبقه دوم زندگی می‌کردند. 

وی ادامه داد: از همان ابتدای زندگی دخالت‌های بیجای آنها شروع شد. هر وقت با همسرم مشاجره می‌کردیم آنها متوجه می‌شدند و همیشه مرا مقصر می‌دانستند. همسرم خیالش راحت بود که خانواده‌اش در نزدیکی ما زندگی می‌کنند. به همین دلیل هر وقت بحثمان می‌شد قهر می‌کرد و به خانه پدرش می‌رفت. آنها از تمام مسائل کوچک و بزرگ ما باخبر بودند. از رفت‌وآمدهایمان، ازدعواهایمان و تمام اتفاقاتی که در زندگی‌ ما رخ می‌داد. هر بار که همسرم قهر می‌کرد، بعد از آن باید تا چند روز سرکوفت‌های پدر و مادرش را تحمل می‌کردم. واقعا از این وضعیت خسته شده بودم. بارها از همسرم خواستم مسائل ما را پیش خانواده‌اش بازگو نکند، اما فایده‌ای نداشت.

متهم درخصوص روز جنایت گفت: صبح همسرم از خواب بیدار شد تا به محل کارش برود. او کارمند یکی از بیمارستان‌های تهران است. قبل از رفتن به من گفت که قصد دارد دندان‌هایش را ایمپلنت کند و پول می‌خواهد. وقتی مبلغش را پرسیدم جا خوردم و گفتم این همه پول ندارم. با این حال گفتم از برادرت یعنی برادرزنم که با او دوست بودم قرض می‌گیرم. یک دفعه عصبانی شد و گفت تو اگر پول نداشتی نباید ازدواج می‌کردی و زن می‌گرفتی. فریاد زد که باید پول ایمپلنت را جور کنم و بعد با عصبانیت خانه را ترک کرد. رفتار او باعث شد تا به‌شدت خشمگین شوم. واقعا کنترلم را از دست داده بودم. نمی‌توانستم این وضع را تحمل کنم. چند دقیقه بعد از رفتن همسرم خانه را ترک کردم و به محل کار همسرم رفتم. در آنجا با او درگیر شدم. همکارانش به مأموران بیمارستان زنگ زدند و آنها مرا بیرون کردند. وقتی کمی آرام شدم به خانه برگشتم تا اینکه ساعتی بعد همسرم به همراه مادرش وارد خانه شدند. مادر و دختر هر دو به‌شدت عصبانی بودند. مادرزنم می‌گفت چرا به محل کار دخترش رفته و آبروریزی کرده‌ام. من هم عصبانی شدم و گفتم دخترت به من بی‌احترامی می‌کند. مشاجره ادامه داشت و پدرزنم که از طبقه دوم صدای دعوای ما را شنیده بود به خانه ما آمد. 

متهم افزود: پدرزنم وقتی شنید ماجرا از چه قرار است ناگهان به سمتم هجوم آورد و چند سیلی در گوشم زد. درست در همان لحظه از خود بی‌خود شدم و کنترلم را از دست دادم. چاقویی برداشتم و ابتدا به پدرزنم چاقو زدم و بعد به مادرزنم. دیوانه‌وار ضربه می‌زدم و حتی وقتی همسرم با جیغ و فریاد قصد داشت مانع شود او را هم زخمی کردم. واقعا نمی‌دانستم چه‌ کار می‌کنم. حتی هنگام ضربه زدن دستان خودم هم زخمی شد و وقتی آنها نقش زمین شدند تازه فهمیدم که چه کار کرده‌ام. وحشت‌زده به بالکن خانه رفتم و فریاد زدم که من آدم کشته‌ام.

داماد خشمگین وقتی جزئیات جنایت را برای تیم جنایی شرح داد، قاضی دستور بازداشت وی را صادر کرد و متهم ۳۰ساله با قرار قانونی در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. اجساد مقتولان به پزشکی قانونی انتقال یافت. از بیمارستان خبر رسیده که همسر متهم (دختر مقتولان) از خطر مرگ جان به در برده است و تحت درمان قرار دارد.