به گزارش همشهری آنلاین، چند روز قبل مردی با مراجعه به اداره پلیس گفت که در دام دختری باجگیر گرفتار شده است. وی توضیح داد: من صاحب یک شرکت مهندسی و دکوراسیون هستم. چند روز قبل دختری به موبایلم زنگ زد و گفت در زمینه دکوراسیون داخلی فعالیت دارد. او خودش را آوا معرفی کرد و گفت قبل از کرونا به کشورهای مختلف مانند دبی و ترکیه سفر کرده و دورههای دکوراسیون و معماری دیده است. دختر جوان از من خواست او را در شرکت استخدام کنم. من هم بعد از چندینبار تماس تلفنی و اصرار او، قبول کردم و برای نخستینبار قرار ملاقات گذاشتیم تا نمونه کارهایش را به من نشان بدهد.
شاکی ادامه داد: دختر جوان نمونهکارهایش را نشانم داد و گفت در کشورهای مختلف کار طراحی و دکوراسیون انجام داده است. پس از چند جلسه قرار حضوری او را به شرکتم دعوت کردم و او پیشنهاد داد که برای انجام کار دیزاین و دکوراسیون به خانهام بیاید. روزی که آوا را به خانهام دعوت کردم، همسرم و فرزندم نبودند. او در حال یادداشت کردن متراژ خانه بود و من برای خودم و او چای ریختم. اما بعد از خوردن چای دچار سرگیجه شدم و کمی بعد از حال رفتم. وقتی چشمانم را باز کردم، متوجه شدم خانهام به هم ریخته است و از آوا خبری نیست. کاملا گیج بودم. ساعتی بعد به من زنگ زد و تهدید کرد که اگر پای پلیس را به ماجرا باز کنم، آبرویم را میبرد. او گفت زمانی که بیهوش بودم، از من فیلمی سیاه تهیه کرده و اگر ۱۰هزاردلار پرداخت نکنم، فیلم را برای همسرم میفرستد. او فیلم را در واتساپ برایم فرستاد و من با دیدن آن تسلیم خواستههایش شدم. ۱۰ هزار دلار را جور کردم و برایش فرستادم. او قول داد فیلم را حذف میکند اما سر قولش نماند. دختر جوان چند روز بعد به من زنگ زد و اینبار درخواست ۲۰هزاردلار کرد. وقتی دیدم اخاذی او تمامی ندارد تصمیم گرفتم از او شکایت کنم. ماجرا را برای همسرم تعریف کردم و پس از آن راهی اداره پلیس شدم.
- دزدی که آشنا از آب در آمد
با این شکایت، مأموران پلیس با اطلاعاتی که شاکی در اختیارشان قرار داده بود موفق شدند دختر جوان را بازداشت کنند. او اقرار کرد که با همدستی پسرعمهاش نقشه این اخاذی را کشیده است. دختر توضیح داد: پسرعمهام کارمند فرد شاکی بود. میگفت از صبح تا غروب در شرکت کار میکند اما حقوق زیادی نمیگیرد. من و پسرعمهام از کودکی عاشق هم بودیم و قرار ازدواج گذاشته بودیم. قرار بود پارسال به خواستگاریام بیاید اما بهدلیل بیکاری نتوانست. تا اینکه در شرکت شاکی مشغول به کار شد. او میگفت صاحب شرکت وضع مالی خیلی خوبی دارد. گفت با اخاذی از او میتوانیم پولدار شویم و ازدواج کنیم.
متهم ادامه داد: ابتدا نقشهمان این بود که من خودم را یک طراح جا بزنم و وارد خانهاش شوم و او را بیهوش کنم و بعد از خانهاش سرقت کنیم. روز حادثه وقتی وارد خانه شاکی شدم، در فرصتی مناسب داخل چایی او داروی خوابآور ریختم و وقتی بیهوش شد، در را باز کردم و پسرعمهام وارد شد. پس از آن شروع کردیم به جستوجو در خانه اما پول و طلا پیدا نکردیم. برای همین تصمیم به اخاذی گرفتیم. چون شاکی بیهوش بود، فیلم سیاه از او تهیه کردیم و ابتدا ۱۰هزار دلار اخاذی کردیم اما طمعمان باعث شد که به این کار ادامه دهیم. غافل از اینکه او ماجرا را به پلیس اطلاع میدهد.
با اعترافات دختر جوان، همدست او هم دستگیر شد و تحقیقات تکمیلی در این پرونده ادامه دارد.