همشهری آنلاین - فاطمه عسگرینیا: طبق قانون صداوسیما مکلف است حداقل ۵ساعت از برنامههای خود را در هفته بهصورت رایگان در زمانهای مناسب به برنامههای ویژه معلولان اختصاص دهد و این کار باید از طریق رابطان ناشنوایان، زیرنویسی فیلمها و پخش توصیف شنیداری محتوا برای افراد نابینا انجام شود. اجرانشدن این مصوبات و محرومیت ناشنوایان از برنامههای رسانه ملی بهویژه اخبار ضروری این روزها در همهگیری کرونا، موجب شد جمعی از ناشنوایان تهرانی دیروز مقابل ورودی سازمان صداوسیما با در دست داشتن بنرها و پلاکاردهایی با سکوت مطالبات قانونی و حقوقی خود را یادآوری کنند. جامعه ناشنوایان ایران در سالهای اخیر چندینبار این مطالبه را از طریق رسانهها، شبکههای اجتماعی و... مطرح و اعلام کرده بودند که قادر به استفاده از برنامههای تلویزیون ایران نیستند. بخشی از انتقاد آنها به نادیده گرفتهشدن نیازهای افراد ناشنوا در تولید محتوا و برنامههای رسانهای است و بخش دیگر به کیفیت زبان اشارهای که در رسانه ملی مورد استفاده قرار میگیرد. سازمان صداوسیما پیشتر در پاسخ به این انتقادات گفته بود که مبنای زبان اشاره مورد استفاده در این رسانه متون آموزشی ۴جلدی است که در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تدریس میشود. ناشنوایانی که صبح دیروز مقابل در ورودی صداوسیما جمع شده بودند، میگویند که حالا با وجود همهگیری کرونا مشکلات آنها بهمراتب بیشتر شده است.
* * *
تعدادشان کم نبود، زنان و مردانی که با در دست داشتن پلاکاردهایی با مضمون «صداوسیما رسانهای که برای ناشنوایان ملی نیست»، «زبان اشاره ملی حق ماست» و طوماری که امضای صدها نفر از ناشنوایان را همراه خود داشت خواستار رسیدگی و توجه مسئولان صداوسیما به مطالباتشان بودند.
پیر و جوان دوشادوش هم برای احقاق حقوقشان آمده بودند، چه زوجهای ناشنوایی که پای هم مویی سپید کرده بودند، چه مادران ناشنوایی که کودکان قد و نیمقدشان را در آغوش داشتند. ناشنوایان بهعنوان گروهی از جامعه معلولان در این عرصه اعتراض و تجمع تنها نبودند بلکه تعدادی معلول جسمی و حرکتی را هم کنار خود داشتند. فرقی نمیکرد سوار بر ویلچرهای برقی و ساده یا ایستاده و تکیه داده به عصاهای فلزیشان؛ آنها هم پلاکاردهایی در دست داشتند و خود را در این مطالبهگری شریک میدانستند. یکی از نخستین نفراتی که خود را با کودکی در آغوشش به محل تجمع رسانده «کتایون گیتی» نام دارد. کتایون عضو هیأت علمی دانشگاه فرشتگان است. برای ترجمه حرفهایش از یکی از همراهانش کمک میگیریم، او میگوید: «در خانوادهای ناشنوا بزرگ شدهام. هیچوقت استفاده از تلویزیون در این خانه معنا و مفهومی نداشت، چون هیچگاه مترجم حرفهای، مسلط و فنی برای ترجمه برنامههای صداوسیما وجود نداشت.» او معتقد است اغلب مترجمانی که امروز در صداوسیما مشغول کارند اصلا دوره زبان اشاره را آموزش ندیدهاند. به همین دلیل، در ترجمهها مشابه دستور زبان فارسی عمل میکنند؛ درحالیکه دستور زبان اشاره کاملا متفاوت است. او از نبود فرصتهای آموزش زبان اشاره بهصورت مجازی هم گلایه میکند و میگوید: «تنها راه ارتباطی امروزه ما با جامعه، دنیای مجازی است اما جای خالی آموزش زبان اشاره در این فضا هم خالی است.»
فرهنگسازی درباره رفتار با ناشنواها هم گلایه دیگر کتایون است و از اینکه هنوز در جامعه ناشنوایان را کرولال خطاب میکنند ناراحت است. هرچه دنیای کتایون در سکوت و لبخند مهربانش میگذرد در عوض دخترک خردسالش سرشار از هیجان و سروصداست و دوست دارد مانند کودکان دیگر مترجم حرفهای مادر باشد.
او یک «کودا» است. مریم شاکر فرزند ۲نفر دیگر از ناشنوایان حاضر در این تجمع، کودا را به ما اینگونه تعریف میکند و میگوید: «کودا فرزند شنوای دارای پدر و مادر ناشنواست، من هم یک کودا هستم یا بهتر است بگویم والدین پدر و مادرم هستم.»
مریم دانشجوی ارشد زبانشناسی است و این رشته را هم بهخاطر دنیایی که در آن قد کشیده انتخاب کرده است: «کوداها با دنیایی از مشکلات روبهرو هستند و باید در این شرایط مشکلات پیش روی پدر و مادر را هم رفع کنند. نبود مترجمان فنی در صداوسیما باعث شده تا کوداها ساعتهایی از روز را برای ترجمه برنامههای مورد علاقه پدر و مادرها اختصاص دهند. ما زبان مادریمان اشاره است بهخاطر همین میتوانیم با پدر و مادرهایمان ارتباط برقرار کنیم.» او ادامه میدهد: «مترجمهایی که صداوسیما دارد به زبان اشاره فارسی مسلط نیستند و این مسئله باعث شده که ناشنوایان سردرگمشوند، چون کسی باور ندارد مترجمی زبان اشاره یک علم و تخصص است.» حرفهایمان با مریم تمام نشده که پیرمردی با موهای سپید و لبخندی تلخ کنارمان میایستد و با بغضی سنگین همراه با زبان اشاره میگوید: «۶ماه است صداوسیما درباره کرونا برنامه دارد اما ما هیچیک از این حرفها را متوجه نمیشویم، نه از آمار خبر داریم، نه از وضعیت جامعه.» آقاناصر بازنشسته مجله سروش است و میگوید صدایمان شنیده نمیشود، به کمک رسانهها نیاز داریم تا صدای ما در جامعه باشند. او از تفاوت وضعیت ناشنوایان ایران و خارج از کشور برایمان میگوید: «یکی از دوستانم مقیم هلند است و از تمام برنامههای تلویزیون با کمک زبان اشاره و زیرنویس بهرهمند میشود، درحالیکه ما در ایران این امکان را نداریم. جوانان ناشنوا از خانه بیرون میزنند و سر خودشان را گرم میکنند اما ما سالمندان مخصوصا در دوره کرونا خانهنشین شدهایم و هیچ امکانات رفاهی و سرگرمی نداریم.»
-
دانشآموزان ناشنوا؛ محروم از آموزش مجازی
درددل ناشنوایان و دوستداران آنها کم نیست. مهسا تذهیبی یکی از کوداهای همراه این جمع معترض میگوید: «دانشآموزان ناشنوا از ادامه تحصیل در دوره کرونا محرومند. در ابتدای شیوع کرونا و اواخر سال تحصیلی گذشته هیچ مترجمی در شبکه آموزش نبود، امسال که این مترجم را آوردهاند در قاب بسیار کوچکی گوشه تصویر قرار گرفته که اصلا دردی از دانشآموزان ناشنوا درمان نمیکند.» یک مترجم ناشنوا باید کاملا ایستاده و دارای زبان بدن باشد، چراکه این زبان بدن و اشاره جزو زبان اشاره است.
بهروز مروتی، مدیر کمپین معلولان هم با ویلچر در این تجمع حاضر شده و درباره مشکلات این گروه از جامعه در زمان همهگیری کرونا به همشهری میگوید: «در هیچیک از بیمارستانهای تهران یکنفر آشنا به زبان اشاره وجود نداشت که زمان مراجعه بیماران به آنها کمک کند. این تنها مشکل ما نیست؛ حتی در ستاد ملی مبارزه با کرونا هم کسی به فکر ناشنوایان نیست، چراکه ما نه صحبتهای سخنگوی وزارت بهداشت را در اینباره متوجه میشویم نه صحبتهای دیگر مسئولان را. بیخبر و حیران در این روزگار ماندهایم.» او امروز به یاری دوستان ناشنوا آمده و میگوید: «باید پشت هم باشیم کسی به فکر ما نیست. رسانه ملی نهتنها در ترجمه برنامهها ما را یاری نمیکند، حتی تا به حال یکبار هم برای طرح مسائل و مشکلات ما به میدان نیامده است.»
-
صدا که نداریم، شاید تصویرمان دیده شود
حبیب مهدوی، دبیرکل شبکه ملی سازمانهای مردمنهاد ناشنوایان ایران هم از اجرانشدن مادههای ۲۰ و ۲۱ قانون حمایت از معلولان انتقاد میکند و میگوید: «طبق این قوانین صداوسیما باید حداقل ۵ساعت برنامه هفتگی سیما را به معلولان اختصاص دهد و نسبت به اطلاعرسانی درباره مسائل مختلف معلولان، با زیرنویس گذاشتن و بهرهگیری از مترجم زبان اشاره مورد تأیید ناشنوایان اقدام کند.»