به گزارش همشهری آنلاین به نقل از خبرآنلاین، رجل سیاسی، این پر مناقشهترین واژهای است که در جریان انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران وجود دارد و بیش از ۴ دهه است که تعریف و روشن کردن مصادیق آن معطل مانده است؛ هر چند در تمام طول این سالها وحدت کلمه در یک جمله بوده و آن اینکه «رجل، به معنای مرد نیست و زنان هم میتوانند کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شوند» اما تا به امروز حتی یک زن هم از فیلتر شورای نگهبان نتوانسته است عبور کند و خود را به کارزار انتخابات برساند.
اعظم طالقانی دختر آیتالله طالقانی، نماینده مجلس اول و مبارز انقلابی که سالها زندان رژیم پهلوی را در کارنامهاش داشت نخستین زنی بود که سال ۷۶ خود را به ساختمان وزارت کشور رساند تا در انتخابات نام نویسی کند و به قول خودش این تفسیر دو پهلو از «رجل سیاسی» را به محک بگذارد؛ اما او نه سال ۷۶ و نه هیچ دوره دیگری نتوانست نظر موافق شورای نگهبان را به خود جلب کند.
حال در جریان طرح اصلاح قانون انتخابات از سوی اهالی مجلس یازدهم باز صحبتی از زنان نمیشود البته میتوان با یک نگاه خوشبینانه گفت منظور قانون گذار در تدوین قانون اساسی در مورد حضور زنان در انتخابات آنقدر شفاف و روشن بوده است که دیگر نیازی به تفسیرش نیست؛ موضوع اما به همینجا ختم نمیشود و وقتی عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان عنوان میکند «شاید سال دیگر کاندیدای ریاست جمهوری زن هم داشته باشیم» این علامت سوال را در اذهان مینشاند که آیا قرار است بیسابقهترین رفتار از سوی شورای نگهبان در انتخابات ۱۴۰۰ مشاهده شود؟!
این موضوع را با فائزه هاشمی رفسنجانی نماینده تهران در مجلس پنجم و فعال حوزه زنان در میان گذاشتیم. او این موضوع را که ممکن است شورای نگهبان تغییر رویکردی داشته باشد و اجازه بدهد زنی در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شود و در کارزار رقابت ظهور و بروز داشته باشد را بعید میداند؛ البته این را هم میگوید که ممکن است برای بالا بردن مشارکت چنین اقدامی صورت بگیرد.
فائزه هاشمی، دختر اکبر هاشمی رفسنجانی روایتی از پدرش درباره ریاست جمهوری زنان را نیز مطرح میکند. وقتی صحبت به تلاش تشکلهای سیاسی زنان برای محقق کردن این موضوع میرسد میگوید من در جلسات آنها شرکت ندارم اما گزینه برای معرفی کاندیدای زن کم نداریم. آنچه در ادامه میخوانید مشروح این گپ و گفت است.
آقای کدخدایی اخیرا گفته است شاید در انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدا زن داشته باشیم به نظر شما آیا شورای نگهبان تصمیم گرفته است بعد از ۴۲ سال تغییر رویکرد بدهد؟
به نظر میرسد آقای کدخدایی در مقابل سؤال خبرنگار این پاسخ را داده است البته واقعیت را گفته است چرا که هیچ منع قانونی برای حضور زنان وجود ندارد. از این قضیه تفاسیر متفاوتی می شود، عده ای معتقد هستند که چون انتخابات گذشته، انتخابات سردی بود و عده ای از مردم شرکت نکردند و با این حرفها می خواهند انگیزه واشتیاقی ایجاد کنند تا مردم را به پای صندوق های رای بکشانند، یک تفسیر هم این است که چون یک کمپینی در رابطه با ریاست جمهوری زنان راه افتاده است و اینها پیش دستی کرده اند تا در مقابل یک کمپینی قرار نگیرند تا بعد مجبور شوند یک چیزی را تایید یا رد کنند، پس خودشان وارد قضیه شدند تا کار به آنجاها نکشد.
به هرحال هرچیزی با هر دلیلی که هست به نظر من چیز خوبی است و مهم این است که این حرف گفته شده است و این اتفاق خوبی است، البته ما قبلا این را داشته ایم، یعنی در سال ۸۸ آقای کدخدایی نگفته بود که ریاست جمهوری زنان منع قانونی دارد اما گفته بود که منع ندارد، بنابراین این موضوع خیلی چیز جدیدی نیست. به نظر من این خبر خوبی برای ما خانم ها است.
تصمیم گیری های ما بیشتر روی لجاجت است
چرا تکلیف بحث ریاست جمهوری زنان بعد از ۴۰ سال هنوز مشخص نشده است؟ چرا عزمی در این قضیه وجود ندارد؟
متاسفانه یکی از مهمترین سیاست هایی که همیشه روی آن پافشاری شده است، «مرغ یک پا دارد» است، یعنی زمانی که حرفی زده می شود تا آخر باید روی آن قضیه پیش روند، ضمن اینکه مسائل زنان مدتها است که بجای اینکه یک موضوع حقوقی و اجتماعی باشد به موضوعات سیاسی و امنیتی تبدیل شده است.
شرایط و ویژگی هایی که قانون اساسی برای رئیس جمهور تعریف کرده است، مثلا ما خانم طالقانی را داشتیم که معمولا برای اینکه شورای نگهبان را در موضع تصمیم گیری قرار دهد ثبت نام میکرد که به نظر من یک حرکت مدنی خوبی بود، البته خانم طالقانی یک دوره ای نماینده مجلس بودند و من نمی دانم آن شرایط مدیر و مدبر و رجل و شخصیت اجتماعی و... از نگاه شورای نگهبان و حقوق دانان چگونه تعریف می شد، از طرفی خانم طالقانی بیماری هایی داشتند، چون داشتن سلامت هم در این قضیه مهم است، شاید شرایط یک رئیس جمهور را نداشتند که تایید نشدند، ولی نمی توانیم با خوشبینی این قضیه را تحلیل کنیم، طبیعتا نگاه مخالف به حضور زنان به عنوان رئیس جمهور بوده است چون تعدادی از افراد مذهبی و علما با مدیریت کلان زنان مخالف هستند،همانطور که اجازه نمی دهند زنان وزیر شوند، چون در دوره دوم آقای روحانی یکی از تصمیمات جدی ایشان این بود که وزیر زن داشته باشند ولی به ایشان دستور داده شد که این کار را نکنند (رئیس جمهوری که بالاتر از وزیر بودن است).
بنابراین یک نگاه غلط و یک تفسیر غلطی وجود دارد که آنها معتقد هستند زنان نباید مدیریت کلان انجام دهند در صورتی که چنین چیزی وجود ندارد، چون ما در یکی از سوره های قرآن آیاتی در تجلیل حکومت بلقیس داریم، او یک زن است و ملکه سبا است و در دوران حضرت سلیمان است و در قرآن از بلقیس به عنوان یکی از پادشاه هان زن و از ذوالقرنین یک پادشاه مرد تجلیل شده است بنابراین این کار اصلا مشکل دینی و شرعی ندارد و فقط یک سماجت بی خود روی این قضیه است.
تصمیم گیری های ما بیشتر روی لجاجت است، یعنی زمانی که می بینیم یک حرفی گفته می شود و مطالباتی برای آن وجود دارد انگار قسم خورده ایم که نباید با آن بدون هیچ دلیلی همراهی کنیم و باید بر سیاست های خودمان پافشاری کنیم چون فکر می کنیم که اگر اینجا به درستی کوتاه بیاییم در جاهای دیگر هم باید کوتاه بیاییم و این نحوه حکوت داری خوبی نیست.
نظر آیت الله هاشمی و آیت الله بهشتی درباره کاندیداتوری زنان در انتخابات ریاست جمهوری
همیشه در این قضیه یک پاسکاری بین مجلس و شورای نگهبان وجود داشته است، یعنی همیشه شورای نگهبان می گوید که مجلس باید مصادیق این را مشخص کند و مجلس می گوید در هر سری یک بحثی وجود داشته است. شما زمانی نماینده بودید؛ آیا در آن زمان بحث تعرف رجل سیاسی در اصلاح قانون انتخابات مطرح بود؟ آیا شما هیچ گاه این کار را پیش بردید؟
من خیلی حافظه خوبی ندارم اما این را هم به خاطر نمی آورم.این کار نیاز به تعیین مصادیق برای رجل سیاسی ندارد.اگر به لغت نامه فرهنگ دهخدا یا لغت نامه معین مراجعه کنید می بینیدکه رجل به معنی مرد و شخصیت برجسته سیاسی معنی شده است، در قرآن تعدادی آیات وجود دارد که از واژه رجل استفاده شده است اما فقط به معنی مرد نیست و هم مرد و هم زن تعریف شده است، یعنی رجل را انسان بیان کرده است، در داستان بلقیس هم از یک خانم حاکم تجلیل شده است، پس مشخص است که دین اسلام با این قضیه مشکلی ندارد.
ما اصل قانون اساسی داریم و تفسیر قانون اساسی به عهده شورای نگهبان است و ربطی به مجلس ندارد، البته کسانی می توانند تقاضای تفسیر کنند که رئیس جمهور یا رئیس مجلس یا یکی از اعضای شورای نگهبان باشد، اینها می توانند تقاضای تفسیر کنند، بنابراین اصلا نیاز به تعیین مصادیق ندارد.این قضیه اصلا ابهام ندارد، رجل سیاسی یک اصطلاح است و همه معنی این را می دانند، به فرض اگر بپذیریم که بعضی ها معتقد هستند در قانون اساسی از کلمه رجل استفاده شده است پس ابهام دارد، وظیفه شورای نگهبان است که این را تفسیر کند و مشخص کند که منظور از رجل چیست.
من به خاطر ندارم که شورای نگهبان گفته باشد منظور از رجل سیاسی، مرد است، در گذشته هم چنین چیزی به صراحت گفته نشده است.
حتی پدرم می گفتند که در مجلس خبرگان زمانی که کلمه رجل را به کار بردند، منظور آقای بهشتی که آنزمان مجلس را اداره می کردند بخاطر اینکه آنزمان خیلی ها انقلابی و اسلامی بودند و ممکن بود با ریاست جمهوری زنان مشکل داشته باشند از کلمه مرد استفاده نکردند و به جای آن از کلمه رجل استفاده کردند که بعدا هر زمانی که فضای جامعه متفاوت شد(البته جامعه با این قضیه مشکلی ندارد) بتوانند از این کلمه استفاده کنند تا زنان هم بتوانند رئیس جمهور شوند.
بنابراین اصلا نیازی به تعیین مصادق وجود ندارد و اگر ابهامی وجود دارد تنها راه آن این است که خود اعضای شورای نگهبان آن را تفسیر کند و واقعیت را بگوید.
صحبت آقای کدخدایی هم همین است، او این قضیه را باز کرده است و این کار خوبی است ولی در ادامه آن باید این اتفاق بیفتد، چون زمانی که می گوییم شورای نگهبان تفسیر کند به این معنی است که طبق قانون ما یک روندی باید طی شود تا به یک تفسیر رسمی تبدیل شود. اینکه آقای کدخدایی به عنوان سخنگوی شورای نگهبان در یک مصاحبه اعلام کرده باشند، پس فردا نفر بعدی می تواند چیز دیگری بگوید، پس این کار باید مراحلی را طی کند تا به یک تفسیر رسمی تبدیل شود که در اسناد به عنوان یک تفسیر بماند؛ در این صورت مشکلی نخواهد داشت. منظور من این است که ما باید الان با توجه به صحبت های آقای کدخدایی به دنبال آن تفسیر رسمی باشیم.
طرح اصلاح قانون انتخابات کار زنان برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری را سخت می کند
دقیقا بحث سر همین است. زمانی که گفته می شود رجل سیاسی در مصادیق مشخص شود برای این است که از اعمال سلیقه جلوگیری شود. الان در مجلس یازدهم در بحث اصلاح قانون انتخابات، فرماندهان نظامی جزء رجل سیاسی محسوب شده اند که می توانند برای ریاست جمهوری کاندید شوند، اما اسمی از زنان برده نشده است.
من آن طرح مجلس را خوانده ام و مصاحبههایی هم در این رابطه داشتهام. آن طرح از این نظر طرح بدی است چون یکی از شروطی که جزء شروط ریاست جمهوری گذاشته است معافیت دائم است، یعنی یا سربازی رفته باشد یا معافیت داشته باشد و ننوشته است که معافیت دائم برای مردان؛ همین که این واژه نوشته نشده است می تواند تعبیر شود که ریاست جمهوری برای مردان است و تکلیف زنان مشخص نشده است.
در این طرح باید نوشته می شد که دارای معافیت دائم یا کارت پایان خدمت برای مردان؛ در این صورت اگر زنی کاندیدا می شد به این شرط نیازی ندارد. آن طرح مجلس، شبهه مرد بودن برای ریاست جمهوری ایجاد می کند.
با نگاه به این اصلاح قانون انتخابات می شود گفت که عزمی وجود دارد که زنان کنار زده شوند؟
به نظر می رسد که در آن طرح این وجود دارد که کار را برای زنان برای کاندیدای ریاست جمهوری شدن سخت تر می کند؛ ضمن اینکه آن طرح مشکلات عدیده وحشتناکی دارد، یعنی آن طرح شورای نگهبان را در این انتخابات تقویت کرده و آزادی ها را محدود کرده است و برخلاف قانون اساسی سلطه شورای نگهبان و نظارت استصوابی آن را گسترش داده است، بنابراین اصلا طرح خوبی نیست و در مورد زنان رئیس جمهور چیزهایی دارد که مرد بودن را تقویت کرده و زنان را بیشتر حذف کرده است.
ما چند حزب سیاسی زن داریم، این احزاب قرار است چه اقدامی برای ریاست جمهوری انجام دهند؟ شما خانم طالقانی را مثال زدید که گفتید ممکن است موارد دیگری باعث رد صلاحیت ایشان شده باشد، آیا این احزاب زنان قرار است اقدامی در این زمینه انجام دهند؟
من چون در جلسات آنها نیستم اطلاع دقیقی ندارم که می خواهند اقدامی انجام دهند یا خیر، ولی با توجه به اینکه این جریان راه افتاده است فکر می کنم آنها هم در صدد باشند که کاری کنند. این موضوع، موضوعی امنیتی نیست و همه درباره آن صحبت می کنند، پس اعضای همان احزاب مثل خانم مولاوردی و خانم شجاعی و خانم فرامرزیان و...باید به این سؤال شما پاسخ دهند.
ریاست جمهوری زنان فراجناحی است
اگر قرار باشد شما یک زن را معرفی کنید که می تواند رئیس جمهور باشد، چه کسی را معرفی می کنید؟
یکی از ویژگی های خوبی که در این جریان اتفاق افتاده است این است که زنان اصولگرای ما مثل خانم رفعتی از ریاست جمهوری زنان حمایت کرده است و این موضوع فراجناحی است و هر ۲ جناح در این قضیه متحد القول هستند؛ اگر بخواهم کسی را معرفی کنم فارغ از اینکه اصولگرا باشد یا اصلاح طلب؛ من فکر می کنم خانمی باید باشد که سوابق مدیریت کلان داشته باشد؛ به نظر من خانم ابتکار یا خانم وحید دستجردی یا خانم هایی که چند دوره در مجلس بودند این شرایط را دارند.
زمانی که آقای احمدی نژاد رئیس جمهور شد؛ ۲ سال شهردار تهران بود و بیشتر از این سوابق نداشت، بنابراین خانم هایی هستند که از لحاظ سوابق کاری و مدیریتی به عنوان رجل سیاسی شناخته شوند. خانم هایی که معاون وزیر یا معاون رئیس جمهور بودند مثل خانم ملاوردی، هم می توانند این شرایط را داشته باشند و برای ریاست جمهوری ثبت نام کنند. از نظر من خانم های زیادی هستند که می توانند این شرایط را داشته باشند.