به گزارش همشهری آنلاین، ماجرا از روزی شروع شد که دختر جوانی به نام آرزو که در سوئد زندگی میکرد تصمیم گرفت برای شرکت در مراسم عروسی یکی از بستگانش راهی ایران شود.
او از کودکی به همراه خانوادهاش در این کشور ساکن شده و پدرش صاحب یک شرکت تجاری بود. آرزو نیز پس از پایان دانشگاه، مدیریت شرکت تجاری پدرش را بهعهده گرفته بود و بهدلیل شرایط کاریاش هر از گاهی به ایران سفر میکرد. بهمن سال گذشته او تصمیم گرفت با سفر به ایران با یک تیر دو نشان بزند؛ هم به کارهای تجاریاش برسد و هم در مراسم عروسی شرکت کند.
به این ترتیب بود که آرزو اواخر پارسال راهی ایران شد اما چند وقت بعد از سفرش به تهران از طریق دختر داییاش با پسری به نام فرهاد آشنا شد. فرهاد خودش را پزشک عمومی معرفی کرد و مدعی شد خانوادهاش در آمریکا زندگی میکنند.
او در مدت کوتاهی توانست دل دختر جوان را به دست آورد و وقتی به او پیشنهاد ازدواج داد، دختر جوان هم قبول کرد. او اما تصورش را نمیکرد که خواستگارش یک تبهکار حرفهای است که دام شومی برایش پهن کرده است.
- گروگانگیری خونین
«به دادم برسید، من در این خانه زندانی هستم.» دختری جوان با ظاهری آشفته و سر و صورتی خونآلود پشت پنجره خانهای در شمال تهران از رهگذران کمک میخواست.
شاهدانی که او را دیدند به پلیس زنگ زدند و ماموران دقایقی بعد قدم در خانهای گذاشتند که دختر جوان در آن زندانی شده بود. دست و پایش را که با طنابی بسته شده بود باز کردند و دخترجوان که آرزو نام داشت به مأموران گفت خواستگارش او را گروگان گرفته و شکنجهاش کرده تا همه اموالش را به چنگ آورد.
او توضیح داد: فرهاد امروز مرا به خانهاش دعوت کرد اما به محض اینکه قدم به این خانه گذاشتم با تهدید دست و پایم را بست و هرچه پول، دلار، یورو و طلا داشتم سرقت کرد. او ساعت گرانقیمتم را که ارزش زیادی دارد دزدید. بعد از سرقت مرا شکنجه کرد و حتی با قیچی موهایم را برید. از حرفهایش فهمیدم که نهتنها دکتر نیست بلکه خانوادهاش هم ساکن آمریکا نیستند و همه حرفهایی که به من گفته، دروغ بوده است. او با تهدید چند برگ چک سفید امضا هم از من گرفت، چون میدانست که من بهخاطر شرایط کاریام در ایران حساب دارم و پول زیادی در حسابم است. او در نهایت بعد از گذشت ۵ ساعت مرا در این خانه رها کرد و رفت.
با اظهارات آرزو و دستور بازپرس جنایی تهران مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی و بازداشت متهم شروع کردند. در تحقیقات اولیه معلوم شد که فرهاد با استفاده از مدارک جعلی خانه را برای چند روز اجاره کرده بود تا نقشهاش را عملی کند.
از سوی دیگر مأموران به کمین نشستند شاید وی به خانه برگردد، اما ظاهرا او که از حضور پلیس در این محل مطلع شده بود، دیگر به آنجا برنگشت. در این شرایط مشخصات وی در اختیار پلیس قرار گرفته و تحقیقات برای دستگیری او ادامه دارد.