به گزارش همشهری آنلاین، جنایتی که این مرد رقم زد، صبح ششم فروردین سال ۹۶ رخ داد. آن روز مأموران گشت پلیس راهور در خیابان خارک متوجه درگیری راننده یک پراید با مردی شدند که روی صندلی جلو نشسته بود. مأموران وقتی به خودروی پراید نزدیکتر شدند، راننده را دیدند که به سمت مرد دیگر اسلحه کشیده و او را تهدید میکند. آنها دست بهکار شدند تا مرد مسلح را به دام اندازند اما ناگهان صدای شلیک چند گلوله شنیده شد و مردی که کنار راننده نشسته بود، روی صندلی افتاد.
راننده با دیدن مأموران از ماشین پیاده شد و تیغ موکتبری را روی گردن خود گذاشت و آنها را تهدید کرد که اگر نزدیک شوند، دست به خودکشی میزند. مأموران سعی کردند او را آرام کنند و اسلحه را از او بگیرند اما لحظاتی بعد، راننده از زیر صندلی ماشین اسلحه دیگری برداشت و با هر دو اسلحه به سمت مأموران نشانه رفت. او با تهدید ماموران، سوئیچ خودروی پلیس را گرفت و پس از آن پشت فرمان پراید خودش نشست و پا به فرار گذاشت.
در ادامه مردی که داخل پراید هدف گلوله قرار گرفته بود را به بیمارستان منتقل کردند. او رضا نام داشت و در چهارراه استانبول در کار خرید و فروش دلار بود. ۵ گلوله به دست، کتف، شکم و سینه وی اصابت کرده بود و در بیمارستان درحالیکه بهسختی حرف میزد به مأموران گفت: مرد پرایدسوار بیسیم و اسلحه به دست داشت و مدعی شد که مأمور است. او به سمت من آمد و گفت که روز قبل شخصی دوستش را فریب داده و ۳۰ هزاردلار از او سرقت کرده است. بعد از من خواست سوار ماشینش شوم و درخصوص کسانی که دلار میفروشند، اطلاعاتی در اختیارش قرار دهم. من هم به او اعتماد کردم و سوار ماشینش شدم اما او به من اشاره کرد و گفت تو همان شخصی هستی که دوستم را فریب دادی. بعد پشت بیسیم اعلام کرد که «مرکز، مظنون را دستگیر کردم».
مرد مجروح ادامه داد: من که شوکه شده بودم، فریاد زدم بیگناهم اما او ناگهان اسلحهاش را به سمتم گرفت و خواست همه دلارهایم را به او بدهم. من گفتم اول صبح است و هنوز کار را شروع نکردهام و دلاری همراهم نیست. بعد با هم درگیر شدیم که او با اسلحهاش به من شلیک کرد و با دیدن مأموران از ماشین پیاده شد و فرار کرد.
حکم مرگ
مرد دلارفروش پس از گفتن این جزئیات جان باخت و گزارش قتل وی به بازپرس جنایی تهران اعلام شد. با دستور وی گروهی از مأموران جستوجو برای یافتن قاتل دلارفروش را آغاز کردند. تا اینکه بعد از گذشت ۲ماه از حادثه، مخفیگاه وی در محمدیه قزوین شناسایی و او دستگیر شد. مأموران در بازرسی از مخفیگاه وی ۲ قبضه کلت کمری، شوکر، گاز اشکآور و تعدادی پلاک خودرو کشف کردند و به بازجویی از وی پرداختند. متهم ۳۶ساله مدعی شد که ناخواسته دست به قتل مرد دلارفروش زده است.
او گفت: بهخاطر بیماری پدرم و خرج عملش نیاز به پول زیادی داشتم. اگر پول را جور نمیکردم، پاهایش را قطع میکردند. ناچار شدم نقشه سرقت بکشم. از طرفی برادرم هم ورشکست شده و با وجود ۲ فرزند کوچک به زندان افتاده بود و باید پول طلبکاران او را هم جور میکردم. به همین دلیل تصمیم به سرقت از دلارفروشها گرفتم اما قصد کشتن کسی را نداشتم.
او ادامه داد: کلتها را اواسط سال ۹۵ زمانی که برای تفریح به سلیمانیه عراق رفته بودم، خریدم. داستان خریدنش هم این بود که قصد کشتن مادرم را داشتم اما سرنوشت جور دیگری رقم خورد و فرد دیگری با سلاحها کشته شد. او درباره نقشه قتل مادرش هم گفت: مادرم وقتی ۱۳سالم بود، من را به همراه ۲ برادر دیگرم گذاشت و رفت. او با پدرم اختلاف داشت و خواهر ۸سالهام را هم با خود برد که بعدا متوجه شدم به اروپا رفته است. دیگر از او خبر نداشتم اما کینه عجیبی در دلم نسبت به او داشتم. تا اینکه اواخر سال۹۴ در فیسبوک مادرم را پیدا کردم و وقتی با او چت کردم، متوجه شدم که قرار است بهزودی به ایران بیاید. میخواستم با کلت به سراغش بروم و از او انتقام بگیرم اما هرگز او را ندیدم. کلتها از آن به بعد پیش من ماند. تا اینکه بهخاطر فقر مالی و نیاز شدید به پول تصمیم گرفتم از دلارفروشها سرقت کنم. برای این کار یک پلاک سرقتی خریدم و روی ماشینم چسباندم. بعد هم بیسیم و تجهیزات پلیس خریدم و سراغ دلارفروشها رفتم. از ۲ نفر توانستم سرقت کنم اما نفر سوم پی به نقشهام برد و مقاومت کرد. من هم ناچار شدم شلیک کنم.
این مرد پس از اقرار به جنایت روانه زندان شد و مدتی بعد در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت و با اصرار خانواده مقتول به قصاص محکوم شد. حکم به تأیید قضات دیوان عالی کشور رسید و پرونده برای انجام مقدمات اجرا به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد. اولیای دم همچنان اصرار داشتند که حکم قصاص اجرا شود و در این شرایط مرد محکوم به قصاص، چند روز قبل در محوطه زندان رجاییشهر پای چوبه دار رفت و قصاص شد.