همشهری آنلاین - محسن تولایی: ۳۷سال سابقه خدمت در ارتش دارد و طولانیترین مسئولیتهای خود در این نهاد نظامی را به فرماندهی عملیات گذرانده است. نیروی دریایی ارتش خاستگاه اوست و معاونت عملیات این نیرو را در بهمنماه سال۹۶ به معاونت عملیات کل ارتش پیوند زد.
دریادار محمود موسوی تجربیات میدانی و مستقیمی از حساسترین رزمایشهای ارتش، اعزام ناوگروههای نیروی دریایی ارتش به آبهای آزاد و عملیاتهای رهاسازی از دست دزدان دریایی دارد. معتقد است آبهای سرزمینی جنوب محتملترین صحنه رویارویی ایران در جنگهای احتمالی خواهند بود و حفاظت از آن مأموریت ویژه ارتش است. تهدیدات منطقهای و فرامنطقهای سالهای اخیر با روی کار آمدن دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا نیز بر تنشهای مسئولیت کاری او اضافه کردهاند. مشخصا از حمله به پایگاه عینالاسد آمریکا در عراق و سرنگونی پهپاد آمریکا در سال۹۸ بهعنوان ۲برهه حساسی یاد میکند که ارتش بالاترین سطح آمادهباشها را در این دوره تجربه کرد. با این فرمانده ۵۵ساله در ستاد مشترک ارتش به بهانه هفته دفاعمقدس گفتوگو کردیم. هم روایتهای او از حضور ارتش در جنگ با داعش ملاحظات این گفتوگو بود و هم اتفاقاتی همچون جابهجاییها و تغییرات سال گذشته پدافند هوایی ارتش یا برنامه ارتش در استفاده از سررسید لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران براساس توافق هستهای. نکات درخور توجه دیگری را در این گفتوگو میخوانید.
- ما سابقهای که از فعالیتهای شما داشتیم در نیروی دریایی ارتش و معاونت عملیات این نیرو بود. جالب است که در یک اتفاق کمسابقهتر در دوره جدید فرماندهی ارتش، از نیروی دریایی فرماندهان بیشتری به ستاد ارتش وارد شدند؛ هم شما و هم دریادار سیاری مصادیق چنین اتفاقی هستید. این حاصل چه اتفاقی است که نیروی دریایی در ستاد ارتش خوش درخشیده است؟
دیدگاه فرماندهی محترم ارتش جمهوری اسلامی ایران بعد از تغییراتی که ایجاد شد، بر این بود که از همه ظرفیتها و پتانسیلهای نیروهای ارتش در امور تخصصی و ستادی استفاده و بهرهبرداری شود. شاید یکی از انتقاداتی که در گذشته توسط برخی از نیروها و مسئولان نیروها وارد میشد، این بود که لازم است ستاد ارتش تجمیع شده از تمامی نیروها باشد و از همه ظرفیتها و پتانسیلها وجود داشته باشد تا بتوانند در مراحل مختلف نظرات تخصصی را خدمت فرماندهی کل ارائه کنند. بهنظر میرسد که در گذشته برخی از نیروها وزن کمتری در مجموعه ستاد داشتند و این میطلبید که از این ظرفیتها بهرهبرداری شود.
بحث بعد این است که همانطوری که بارها صحبت شده است، آن چیزی که هماکنون باعث شده تا دشمنان ما مقداری به مرزهای ما نزدیک شوند، دریاست؛ چون در دریا بعد از ۱۲مایل که از ساحل دور شویم، برابر عرف قوانین بینالمللی آبهای سرزمینی محسوب نمیشود، مرز نیست و میتوانند بقیه یگانها برابر یکسری قواعد و قوانین تردد کنند.
- درواقع تهدیدها بیشتر از ناحیه دریا صورت گرفته تا زمین؟
بله. با علم به این مسئله احیانا اگر در آینده تهدیداتی متوجه کشور ما باشد، یکی از محورهای اساسی و کلیدی آن دریاست. فرمانده معظم کل قوا هم در ملاقاتهایی که ما خدمتشان رسیدیم و تدابیری که داشتند، گفتند نیروی دریایی قطعا یکی از محورها و ارکان اساسی در مقابله با تهدیدات احتمالی آینده است و باید خودش را برای این کار آماده کند. بر همین اساس نیز فرماندهی محترم به این نتیجه رسید که از پتانسیل همه نیروهای ارتش استفاده کند. البته این بدان معنا نیست که حضور نیروی زمینی در ستاد ضعیف شده است.
در همین معاونت عملیات نیز بخش زیادی از کارکنان ما در تخصص زمینی هستند؛ یعنی از نظر آمار همچنان تخصصهای نیروی زمینی بیشتر است که منطقی هم هست؛ چون آمار نیروی زمینی ما در مقایسه با سایر نیروها بیشتر است.
- شما جزو فرماندهانی از ارتش هستید که اگر بخواهیم مقایسه کنیم در سنین پایینتری به درجات بالای نظامی رسیدید. برخی در مقایسه سالهای جنگ با امروز میگویند چطور آن زمان از حضور جوانان در مناصب فرماندهی استفاده میشد، ولی بعدها تجربه و سن بالای افراد ملاک قرار گرفت. آیا شما به فرماندهان جوان اعتماد میکنید؟ آیا در مناصب و مسئولیتها میتوان آنها را بهکار گرفت؟
البته من استثنا نیستم و مثل سایر فرماندهان براساس سنوات درجات را طی کردهام. من سال ۸۶ بعد از ۲۴سال خدمت درجه سرتیپ دومی یا دریادار دومی را گرفتم. ما کسانی را هم داریم که با سوابقی پایینتر حتی به درجه سرتیپ تمامی رسیدهاند؛ بنابراین من هم خیلی مستثنا نبودهام، اما خود من هم از اینکه میدان را فراهم کنیم تا قشر جوان وارد کار شوند و بتوانند مسئولیت بپذیرند، استقبال میکنم. این از تأکیدات فرمانده معظم کل قوا هم بوده است؛ منتهی مشروط به اینکه شرایط و قواعد فراهم شود. قطعا در جوانی یکسری ویژگیهایی وجود دارد که هرقدر سن بالاتر میرود، تغییر میکند.
بنده در سنوات خدمتی خود تجربیاتی را کسب کردهام که در جوانی نمیتوان پیدا کرد. همینطور ویژگیهایی که در جوانی داشتهام شاید الآن مقداری تعدیل شده باشد. در نیروی جوان جسارت و دل به دریا زدن بیشتر است. جسارت جوانی و پختگی سنین بالا را اگر بتوان با هم داشت، ترکیب جامع و کاملی درمیآید. مشاغل ستادی و مسئولیتهای بالاتر طلب میکند تا شما با پختگی بیشتری تصمیم بگیرید. من در یگان شناوری در مورد خودم و آن یگان و نهایتا ۲۰، ۳۰، ۵۰تا ۱۰۰نفر مسئولیت داشتم، ولی در اینجا میخواهم درباره یک ارتش تصمیم بگیرم. پس اینجا اگر آن تجربه و پختگی لازم را نداشته باشم، قطعا نمیتوانم تصمیم لازم را برای مجموعه بگیرم.
- در رزمایش ذوالفقار که اواخر شهریورماه برگزار شد، نکته و شرایط خاصی خارج از توضیحات مرسوم ارائهشده وجود داشت که وضعیت خاصی را برای آن رزمایش رقم زده باشد؟
یکی از مواردی که من هم در نیروی دریایی و هم اینجا دنبالش بودم، این است که چند نیرو بتوانند با هم کار کنند. تمریناتی که در آن، چند نیرو مشارکت داشته باشند، بهمراتب پیچیدهتر و سختتر است و در آینده برای ما کارآمدتر است. اگر قرار باشد عملیاتی هم در آینده انجام شود، قطعا در شرایط و پیچیدگیهای تهدیدات و فناوریهای موجود امروز، یک نیرو بهتنهایی نمیتواند کاری از پیش ببرد. آنچه ما در این رزمایش سرلوحه کار خودمان قرار داده بودیم این بود که تا جایی که میتوانیم تمرینات مشترک بین نیروی دریایی، هوایی، پدافند و زمینی را بیشتر و متنوعتر کنیم.
- برگزاری این رزمایشها احتمالا به تناسب حساسیتها و شرایط منطقهای و بینالمللی که ایران با آن مواجه میشود، صورت میگیرد. اگر تأیید میکنید، این حساسیتها در شهریورماه چه بودند؟
معمولا ما در انتهای هر سال برنامه رزمایشهای سال بعد را مینویسم و پیشبینی میکنیم. بخش بزرگی از کارها برنامهریزی شده و در راستای نیازهاست. اما گاهی هم شرایط سیاسی و جو حاکم بر کشور و منطقه ممکن است به ما دیکته کند تا حرکت و فعالیتی داشته باشیم، تا هم اطمینانخاطری به هممیهنان عزیز کشورمان داده باشیم و هم اینکه برآوردها و اطلاعاتی که دشمن دارد، آنها را به این سمت و سو نبرد که تحریمها منجر به زمینگیر شدن نیروهای مسلح شده است. در رزمایش خطه جنوب همانند سایر رزمایشها دشمنان بهدنبال این بودند تا اخبار و اطلاعات مرتبط با فعالیتهایمان ازجمله میزان مشارکت نیروها، نوع نیروها، تمرینات و آمادگی سامانهها و یگانها را رصد کنند؛ همانطور که ما هم اگر اقدام مشابهی از سوی کشورهای دیگر انجام شود، چنین میکنیم. اما یکسری قواعد و مقرراتی وجود دارد که الزاما باید رعایت کنند و چنانچه بخواهند محدوده رزمایش ما را محترم نشمارند، به آنها اخطار داده میشود.
در رزمایش اخیر هم شاهد بودیم هم یگانهای شناور و هم یگانهای پروازی با سرنشین و بدون سرنشین اطراف منطقه حضور و قصد داشتند برای جمعآوری اخبار و اطلاعات مدنظر خودشان به منطقه رزمایش نزدیک شوند که به شناورهای آنان روی مدارهای ارتباطی بینالمللی تذکر داده شد و فاصله لازم را حفظ کردند. چندین مورد داشتیم که یگانهای پروازی بدون سرنشین قصد نزدیک شدن به محدوده را داشتند که ناچار شدیم از هواپیماهای بدون سرنشین خودمان علیه آنها استفاده کنیم و به اندازهای به آنها نزدیک شدند و اخطار دادند که مجبور شدند منطقه را ترک کنند.
- اقدام اخیر آمریکا در فعالسازی مکانیسم ماشه تهدیداتی را متوجه تأمین امنیت کشتیرانی کشور کرده است. اگر بخواهند از کشتیها بازرسی و یا آنها را متوقف کنند، چه میکنید؟ آیا این تهدیدات برنامه حضور ناوگان نیروی دریایی در آبهای آزاد را دستخوش تغییر و محدودیت میکند؟ آیا همچنان اسکورت کشتیها را انجام میدهید؟
هیچگونه تغییری در روند کاری ما ایجاد نشده است. مانند سابق بحث اسکورت یگانهای تجاری و نفتکشها توسط ناوگروههای اعزامی در دستور کار است که هم توسط ما انجام میشود و هم توسط برادرانمان در سپاه پاسداران. بهطور حتم هرگونه اقدام خصمانه علیه کشتیهایمان را پاسخ خواهیم داد و جلوی آن را خواهیم گرفت. در نمونههایی دشمن خیلی تلاش کرد چندین فروند نفتکش ایران که عازم بنادر اقیانوس اطلس بودند را متوقف کند، ولی یگانهای ما آنها را همراهی کردند و درنهایت صادرات نفت و مشتقات نفتی کشورمان انجام شد. الآن هم ناوگروه نیروی دریایی در محورهای گشت خودش در محدوده خلیج عدن حضور دارد و هر یگان تجاری و نفتکشی که شرکت ملی نفتکش به آن نیاز داشته باشد، تحت حمایت نیروی دریایی ارتش، تیمهای اسکورت و ناوگروهها قرار میگیرد.
- رهبر انقلاب به مناسبت سالگرد جنگ تحمیلی فرمودند دفاعمقدس از همان شروع کار یعنی همکاری ارتش و سپاه و انتخاب تاکتیکهای مبتکرانه و شجاعانه و انجام اقدامات بزرگ و شگفتآور در عملیاتها تا پایان جنگ و قبول قطعنامه، همه مبتنی بر عقلانیت و تدبیر بود. برای درک این عقلانیت و تدبیر ضرورت دارد شرایط پایان جنگ بازخوانی شود. چه شرایطی بر جبهه و داخل کشور حاکم بود که پذیرش قطعنامه در سال۶۷ را ایجاب میکرد؟
مدیریت یک جنگ ۸ساله کار آسانی نبود و هر کشوری از پس این کار برنمیآمد. قطعا جنگ به هیچوجه چیز خوبی نیست. هیچ کشوری اگر منطقی و عاقلانه فکر کند بهدنبال ایجاد درگیری و جنگ برای کشور خودش نیست. اینکه فرمانده معظم کل قوا فرمودند که همه مراحل منطقی بوده، ناظر بر این معناست که ما جنگ را آغاز نکردیم، جنگ به ما تحمیل شد، اما دفاع جانانه را ما آغاز کردیم و این حق مسلم هر کشوری است که بتواند در مقابل هرگونه تجاوزی از خود و مردمش دفاع کند. در سالهای اولیه انقلاب آمادگی لازم برای ورود به یک نبرد وجود نداشت. با این همه ما توانستیم جلوی پیشروی خیلی سریع عراق را بگیریم. با وجود این، شرایط در سالهای اولیه جنگ برای پذیرش صلح مهیا نبود؛ قطعنامههایی که مینوشتند یکطرفه بود و به خواستههای ما توجه نمیکردند. هرچه زمان جنگ طولانیتر شد، تحرکات تهاجمی جمهوری اسلامی بیشتر شد و توانستیم بخش اعظمی از خاک خودمان را بازپس بگیریم.
در برخی جاها نیز در خاک عراق حضور پیدا کردیم. همپیمانان رژیم بعث به این جمعبندی رسیده بودند که اگر شرایط به همین منوال ادامه پیدا کند، پیروزی جمهوری اسلامی رقم میخورد. در سالهای آخر جنگ قدرتهای پشتیبان عراق خودشان هم به بهانههایی وارد جنگ شدند، سکوهای نفتی ما را زدند، هواپیمای مسافربری ما را سرنگون کردند و در یکی، دو مورد درگیری شناورها را نیز داشتیم. در چنین شرایطی به حرکت درآوردن ماشین جنگی برای ایران هم نیازمند اعتبارات، تجهیزات و ابزارآلات خاص بود. هرقدر زمان طولانیتر میشد، از این بعد خیلی به نفع ما نبود؛ چون عمر تجهیزات جنگی ما در حال افزایش بود، فرصت تعمیر و نگهداری آنها را نداشتیم و نیروی انسانی درگیر جنگ هم فرصتی برای بازسازی خودش نداشت.
از سویی قطعنامه۵۹۸نخستین قطعنامهای بود که بخش زیادی از خواستههای ما در آن لحاظ شده بود و دیگر یکطرفه نبود. قطعنامهای نبود که ما بهراحتی بتوانیم چشم روی آن ببندیم و به دنیا بگوییم این قطعنامه خواستههای ما را برآورده نمیکند. صراحتا بازگشت به خطوط مرزی مشخص شده بود و اینکه متجاوز تعیین شود. خیلی از مطالب و موارد دیگر مدنظر ما هم در قطعنامه آمده بود. مسئولان سیاسی آن زمان با علم به چنین واقعیاتی به این جمعبندی رسیدند که جنگ را متوقف کنند. ما عقلانیت و تدبیر در پایان جنگ به خرج دادیم و چند سال بعد دست خدا از جای دیگر بیرون آمد و خواسته یکسره شدن تکلیف صدام حسین هم محقق شد. همانهایی که از او حمایت کردند تا علیه ایران وارد جنگ شود، خودشان هم او را از بین بردند.
- بیشتر از ۳دهه پس از پایان جنگ روایتها درباره اختلافات فرماندهی جنگ همچنان جنجالبرانگیز است. برخی پذیرش دیرهنگام قطعنامه را زیر سؤال میبرند و برخی دیگر پذیرش قطعنامه را ذلت و ناصواب میدانند. تحریف جنگ با چه هدفی صورت میگیرد و چه کسانی از آن نفع میبرند؟ با تحقیقهای خارجی از قرائتهای رسمی از جنگ میتوان به این پرسشها پاسخ داد؟
من فکر نمیکنم هیچکسی را بتوان پیدا کرد که با اطمینان کامل بگوید هرآنچه ما در دفاعمقدس انجام دادیم صددرصد اصولی و درست بود؛ خیر. قطعا ما هم در دوران دفاعمقدس اقدامات و عملیاتهایی انجام دادیم که خیلی سنجیده و کارآزموده نبود. وقتی اسرای ما به کشور بازگشتند و اطلاعاتی را همراه آوردند، فهمیدیم میشد برخی جاها بهتر کار کرد. اما فراموش نکنیم که داشتیم تجربه جدید جنگ با یک کشور و همپیمانان متعددش را پشت سر میگذاشتیم. ما انقلاب نوپایی داشتیم. این طلب میکرد تا با چنگ و دندان از مرزهای خودمان دفاع کنیم. مهم این است که ما از اشتباهات درس بگیریم و نقاط ضعف را شناسایی کنیم.
فراموش نکنیم خونهای زیادی ریخته شد تا ما توانستیم این کشور را حفظ کنیم. جنگ ایران جزو معدود جنگهایی بود که بار آن تنها روی دوش نیروهای مسلح نبود. تمام نفرات عراق جزو نیروهای مسلح آن بودند و از کشورهای دیگر هم اجیر کرده بودند. در ایران جوانهای ۱۵، ۱۶ساله با یک صحبت رهبری در جنگ حضور پیدا میکردند. باید مراقب تلاشهایی بود که میخواهند دستاوردهای دفاعمقدس را در ذهن نسل امروز عبث جلوه دهند.
- آقای روحانی اخیرا در واکنش به نامه دبیر شورای همکاری خلیجفارس به شورای امنیت برای بازگرداندن تحریمهای هستهای به جنگ ۹۱ میلادی خلیجفارس اشاره داشتند و گفتند: «صدام در نامه خود به مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی (برای جلب حمایت ایران) صراحتا نوشته است که مرز آبی ما با شما (ایران) ۸۰۰کیلومتر است؛ یعنی کل این کشورهای جنوب ایران را برای خود میدانست و میگفت ما همه این کشورها را پس میگیریم، ولی ما پشت شما ایستادیم؛ چون برادر شما هستیم. اگر ما این کار را نکرده بودیم، صدام همه شما را خورده بود!». آیا این صحبتها میتواند پیام خاصی را به کشورهای عربی مخابره کند که دست از دشمنی با ایران بردارند؟
من فکر نمیکنم هیچکدام از کشورهای منطقه قدرت آن موقع عراق را داشته باشند؛ چه از نظر نیروی انسانی، چه از نظر تجربه و چه از نظر تجهیزات و منابع مالی. آن زمان بزرگشان عراق بود. همه کشورهای عربی از عراق حساب میبردند. با این حال، آخر و عاقبتش چنان شد که میدانید. بنابراین اگر تاریخ را خوب مرور کرده و شناخت خوبی نسبت به مردم ایران پیدا کنند، تجربه گذشته را تکرار نخواهند کرد. ما برخی از حضورها را در منطقه برنمیتابیم.
ما به هیچوجه از کشورهای همسایه خودمان انتظار نداشتیم برای رژیم صهیونیستی در منطقه جای پا باز کنند. این اقدام نسنجیده بود. قطعا جمهوری اسلامی ایران این حرکت را برنمیتابد و آنچه را که به صلاح منطقه و جمهوری اسلامی ایران باشد، برایش تصمیمگیری خواهد کرد. در مشکلاتی که برای قطر پیش آمد، بیشترین کمک را جمهوری اسلامی ایران کرد. اتفاقاتی که در عراق افتاد، اگر نیروهای مسلح ما نبودند، معلوم نبود تکلیف این کشور چه میشد. ما در گفتههایمان صداقت داریم و بهترین دوست این کشورها ایران است.
- طی ۳سال و نیم اخیر بهطور حتم در برهههایی آمادهباشها در مواجهه با تهدیدات دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا افزایش یافته است. شدیدترین و خطیرترین این آمادهباشها چه زمانی بود؟ بهعنوان مثال جان بولتون در کتاب خاطرات خود به سرنگونی پهپاد اشاره میکند و از آن بهعنوان لحظاتی یاد میکند که ترامپ ظاهرا قصد حمله داشته است.
ما یک تدبیری از فرماندهی معظم کل قوا داریم که نیروهای مسلح کاری به ارتباطات و گفتمانهای سیاسی بین دولتمردان نداشته باشند. تدبیر ما از فرماندهی معظم کل قوا این است که شب حملهای فکر کنیم. با این تدبیر و ذهنیت، ما همیشه باید آمادگیمان را حفظ کنیم. البته این بدان معنا نیست که ما همه نیروی انسانی و تجهیزاتمان را در تماممدت آماده نگه داریم؛ چراکه استهلاک ایجاد میشود. ما تحرکات دشمن را با تجهیزاتی که داریم در سطح کل نیروهای مسلح رصد و پایش میکنیم. ما میتوانیم برآورد داشته باشیم که در چند روز آینده چه اتفاقات و تحرکات نظامی انجام میشود. مواردی بوده که دگرگونی ایجاد شده و میزان آمادگی هم تغییر کرده است. آمادگی ما به سطوح مختلفی تقسیم میشود که متناسب با وضعیت، ارتقا پیدا میکند.
در بحث سرنگونی پهپاد آمریکا در منطقه احتمال داده میشد که بخواهند تحرکاتی انجام بدهند، بنابراین میزان آمادگی نیروهای مسلح در حوزههای پدافندی و دریایی مقداری ارتقا پیدا کرد و از آن حالت عادی خارج شد. زمانی هم که سردار شهید اسلام حاجقاسم سلیمانی را ناجوانمردانه ترور کردند، شرایط از آن وضعیت عادی خارج شد و انتظار میرفت تحرکاتی از هر کدام از طرفین انجام شود. اینجا هم پیشبینیهای لازم انجام شده بود.
- بالاترین سطح این هشدارها چه زمانی بود؟ دیماه سال قبل و همزمان با حمله موشکی ایران به پایگاه عینالاسد آمریکا در عراق نبود؟
انتظارات و برآوردها این بود که با وجود همه خط و نشانهای آمریکا وقتی یک پایگاهش مورد حمله قرار میگیرد، ساکت ننشیند و حرکتهایی را از خودش نشان دهد. ما آمادگی لازم را داشتیم و طرحهای خودمان را بهروز کرده بودیم. بیشترین میزان آمادگی برای پاسخگویی همین زمان بود.
- رئیسجمهور آمریکا میگوید هرگونه حمله ایران به هر شکلی علیه ایالاتمتحده را با حملهای هزار برابر سختتر جواب خواهد داد. جعل خبرهایی همچون برنامه ایران برای قتل سفیر آمریکا در آفریقای جنوبی با چه هدفی صورت میگیرد؟ آیا با هدف بهانهسازی برای ورود به یک حمله نظامی که رویکرد سابق این کشور نیز بوده است، صورت میگیرد؟ و آیا احتمال رویارویی مستقیم هست؟
من فکر میکنم اگر آمریکا میخواست اقدامی کند همان زمانی که پایگاهش مورد اصابت موشکهای ما قرار گرفت، شاید بهترین بهانه و دستاویز برایش بود. وقتی که آن زمان اقدامی نکرد، شاید برای موارد دیگر چندان جای بحث و صحبت نداشته باشد و بیشتر یک مانور سیاسی و عملیات روانی با توجه به نزدیک شدن به ایام انتخابات باشد. آمریکا هر وقت بخواهد تحرکی انجام بدهد، ابتدا افکار عمومی را آماده میکند. اما تجربه نشان داده که زدن هواپیمای بدون سرنشین این کشور هم باعث نشد از آن بهرهبرداری کند. من فکر میکنم اگر ترامپ ۲جا تصمیم عقلانی گرفت، همین موارد بود و به مشورتهای اطرافیانش گوش کرد. این تهدیدات جنبههای جمعآوری رأی دارد.
- چرا ارتش سیستم اطلاعرسانی مستقیمی را برای بیان اقدامات خود دنبال نمیکند تا درخصوص مسائلی همچون رهگیری پهپاد آمریکایی در خردادماه سال۹۸یا موارد مشابه، خبررسانی کند؟
البته نسبت به گذشته وضعیت خیلی بهتر شده است. ارتش در گذشته خیلی بستهتر عمل میکرد که آن هم بهخاطر فرهنگ سازمانی حاکم بر ارتش است. در مجموعه ارتش حفظ و نگهداری اسرار سازمان خیلی مورد تأکید است. تصور نکنید همین اطلاعاتی که در رزمایشها داده میشود، مورد استفاده دشمن قرار نمیگیرد. بیشترین منابع جمعآوری اخبار و اطلاعات دشمن در مورد توان نیروهای مسلح ما منابع آشکار مثل صداوسیما و روزنامهها و همین صحبتهای ماست.
بنابراین ما یک فرهنگ سازمانی داریم که هرآنچه کمتر بگوییم عواقب منفی آن برای سازمان و کشور کمتر است. این ایده و باور ماست. اما شرایط و مطالبات مردمی گاهی ایجاب میکند برخی از اخبار و اطلاعات را بگوییم. قطعا مردم خوشحال میشوند اگر بشنوند در شرایط صددرصد تحریم کشور، ارتش جمهوری اسلامی موشک از زیر سطح دریا به سمت اهداف دشمن پرتاب میکند. شاید اگر ما این دستاورد را اعلام نمیکردیم در زمان جنگ، دشمن غافلگیر میشد و آورده بیشتری برایمان داشت، اما بعضی وقتها ضرورت دارد اطلاعات را به مردم بگوییم تا تطمئنالقلوب بیشتری برایشان ایجاد شود. ارتش خیلی بهدنبال مطرح کردن خودش نیست. ۳۲سال از پایان جنگ میگذرد، اما هنوز ناگفتههایی از دوران جنگ وجود دارد که الآن هم نمیتوانیم آن را بگوییم.
- درواقع میتوانیم بگوییم بقیه بیاحتیاطی میکنند؟
حالا من درباره فرهنگ سازمانی بقیه بخشها نمیتوانم صحبت کنم، اما از زمانی که من این لباس را پوشیدم و وارد ارتش شدم، تاکنون تأکید میشود که این اولویت وجود دارد و این امر به مرور برایمان نهادینه میشود. این بدان معنا نیست که ما مردم را نامحرم میدانیم، بلکه به این علت است که وقتی صحبت میکنیم تنها گوش مردم نمیشنود، دشمنان هم بهرهبرداری میکنند؛ به همینخاطر باید مراعات کنیم که چه بگوییم و چه نگوییم.
- احساس نمیکنید اگر در جایی نقش اقداماتتان دیده نمیشود، مورد اجحاف قرار گرفتهاید؟
من فکر میکنم اگر عواقب این مسئله را بپذیریم و به این فکر کنیم که اتفاقی از نظر امنیتی برایمان نیفتد، به صلاح است. این را پذیرفتهایم. قبول هم داریم. حتی گاهی خانوادههای ما هم که در جریان رفتوآمدهای ما هستند، انتقاد میکنند که چرا این تلاشها را عنوان نمیکنید. ما این را بهعنوان یک اصل و باور پذیرفتهایم و باید عواقبش را هم بپذیریم. حفظ منافع و مصالح نظام و مردم در اولویت است.
- در مجموعه شما عکس شهدای مدافع حرم را هم دیدیم که در کنار شهدای جنگ تحمیلی قرار گرفتهاند. در کنار ۴۸هزار شهید جنگ تحمیلی، ارتش چه کارنامهای در جریان جنگ با داعش دارد؟
خدا رحمت کند شهید سلیمانی را. کاش ایشان میبود و شما از ایشان درباره نقش، کمکها، حمایتها و پشتیبانیهای ارتش در جریان جنگ مقاومت و نیروهای تحت امر ایشان سؤال میکردید. خیلی نمیتوان موارد را اینجا باز کرد، ولی قطعا بدانید که اگر پشتیبانیها و حمایتهای نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نبود، این شرایط در کشوری مثل عراق و سوریه فراهم نمیشد. ما همیشه نیاز داریم که از پتانسیلها و ظرفیتهای کشورمان استفاده کنیم. خیلی از این پتانسیلها را شاید نتوان بازگو کرد، اما از زبان خود شهید بزرگوار نقلقول کردند که نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نقش بسیار ارزنده و بزرگی در پیروزیهای جبهه مقاومت داشتند.
► روایتی جذاب از آزادی یک کشتی ایرانی از دست دزدان سومالیایی
- شما مسئولیت و فرماندهی ملموس و مؤثری در جریان اعزام ناوگروههای ارتش به آبهای آزاد و ماجراهایی همچون آزادسازی گروگانهای اسیر دزدان دریایی داشتهاید. حساسترین و خطیرترین مأموریتهایی که در جریان این اعزامها داشتید، کدام بود و چه نکته و خاطره خاصی از آن دارید؟
مهمترین بخش از مسئولیتهای بنده در آن زمان آزادسازی ۲کشتی ربوده شده از دست دزدان دریایی بود. یکی از آن کشتیها متعلق به جمهوری اسلامی ایران بود که محموله شکر داشت و دزدان دریایی روی آن مسلط شده بودند و داشتند آن را به سمت کشور سومالی منتقل میکردند تا بعدا باج بگیرند. آن کشتی جزو کشتیهایی بود که ما روی آن نیروهای محافظ نگذاشته بودیم؛ چون نخواسته بودند. ما برنامهریزی و تیم آماده کردیم و این تیم را بهصورت پوششی توسط شناور دیگر با تجهیزات لازم فرستادیم، تا بتواند دزدان دریایی را غافلگیر کند و در تاریکی شب به آن کشتی نفوذ و دزدان دریایی را دستگیر کنند. ما هیچ شناختی از این کشتی نداشتیم؛ یعنی نیروهای ما کابین و راههای ورود و خروجش را نمیشناختند، اما قرار بود از جایی وارد شوند که دیده نشوند. زمان ما محدود بود و خیلی نمیتوانستیم تیم ببریم، نقشه بکشیم و عکس بگیریم. همزمان که تیم را اعزام کردیم، یک تیم هم به بندرعباس فرستادیم که کشتی مشابهی را پیدا کردند، عکس گرفتند و نقشههایش را گرفتیم.
همه این مستندات و دستورات لازم را از طریق اینترنت و ایمیل به کشتی در حال اعزام فرستادیم. من هم خودم تلفنی و شبانه به گوش بودم. سیستمهای ارتباطی کشتیرانی ارتباط مرا با فرمانده عملکننده برقرار میکرد. نیمهشب تلفن زنگ خورد و وقتی ارتباط برقرار شد، فرمانده تیم اعلام کرد دزدان دریایی متوجه شدهاند و چراغهای اطراف را روشن کردهاند و نمیشود به آنها نزدیک شد.
قبل از اینکه این اتفاق بیفتد، یک قایق آنها آمده بود به تصور اینکه یک کشتی بیدفاع است. آمده بودند تا طعمه خود را بدزدند و بچهها آنها را گرفته بودند. اتفاقا سرپرست دزدان دریایی هم در همین قایق بود. رایزنی کردیم که بروند و شرایط آزادسازی بچههای ما را فراهم کنند. میدانستیم که اگر بروند احتمال دارد گروگانهای ما را آزاد نکنند. رفتند و بچههای ما را آزاد نکردند. اما من به نفرات آنجا و تیم اعزامی گفتم هیچ راه برگشتی وجود ندارد و هر طور شده حتما باید روی کشتی بروید. هماهنگ کردیم و رفتند و با تسلیحاتی که داشتند بخشی از فانل کشتی را که محل خروج دود موتورها بود، مورد اصابت قرار دادند. یک حریق جزئی در موتورخانه اتفاق افتاد و باعث شد تا موتور از کار بیفتد و کار نکند. بعد با آتش پرحجم وارد کشتی شدند و چون نقشهها را فرستاده بودیم، میدانستند که از چه دریچههایی دسترسی به اماکن مختلف کشتی وجود دارد و هر جا رفتند حتما از پشت آن در را میبستند تا کسی از پشت حمله نکند. کسانی که روی کشتی رفتند گاز اشکآور داشتند و مجهز بودند. دزدان را پیدا کردند و گرفتند. نفرات را هم آزاد کردند. خاطرم هست موقعی که میخواستیم مجوز این کار را بگیریم، امیر سیاری، فرمانده نیروی دریایی بودند و جای دیگری خارج از تهران در مأموریت به سر میبردند. ایشان ابلاغ کردند که طرح و نقشه عملیات را به فرمانده کل ارتش بگویید. خدمت امیر صالحی رسیدم و نقشه را ارائه دادم.
امیر عطاءالله صالحی، فرمانده پیشین ارتش گفتند ستاد کل نیروهای مسلح هم نقشه را میخواهد. سردار باقری آن زمان معاون ارکان بودند. طرح را ارائه دادیم و ایشان گفتند باید تضمین کنید که هیچکس آسیب نمیبیند. گفتم سردار چطور تضمین کنم؟ گلوله رد و بدل میشود؛ هم آنها مسلح هستند و هم نیروهای ما. چطور تضمین کنیم که از دماغ هیچکس خون نمیآید. ایشان نپذیرفت و گفت باید بگویید چند نفر ممکن است تلفات داشته باشید. من گفتم احتمالا ۳نفر تلفات و مصدوم از تیم خودمان و طرف مقابل داشته باشیم. در مورد تیم خودمان که میدانستیم مجهز هستند و جلیقه ضدگلوله دارند. ایشان درنهایت با آماری که من دادم، پذیرفت و گفت بروید اجرا کنید.
در درگیریها یک نفر از خدمه کشتی که فیلیپینی و در موتورخانه بود از بین رفت؛ چون CO۲ درموتورخانه کشتی برای اطفای حریق منتشر شده بود که حالت انجماد ایجاد میکند. یکی حین درگیریها تیر خورده بود. فرمانده کشتی را هم دزدان دریایی مجروح کرده بودند. یعنی ۲نفر از خدمه کشتی که فیلیپینی بودند، فوت کردند و فرمانده کشتی زخمی شد و دقیقا ۳نفر شد. فرمانده کشتی در مسیر به کشور عمان منتقل و خوب شد و برگشت و کشتی هم آزاد شد. یک مورد دیگر هم متعلق به یک شناور چینی بود که توانستیم آن را هم از دست دزدان دریایی آزاد کنیم.