بازگشت کبوتر
آمستردام: مردی که صاحب این کبوتر است، گفت: در سال ۱۹۹۸ این کبوتر را به دوستم در اسپانیا هدیه دادم اما پرنده ۱۰ سال بعد به خانه بازگشت.
در حالی که کنار پنجره نشسته بودم و چای مینوشیدم، نزدیک شدن یک کبوتر به لب پنجره توجهم را جلب کرد اما در کمال تعجب این کبوتر وارد خانه شد و روی دسته مبل نشست.
وی افزود: خیلی غافلگیر شده بودم و وقتی پلاک متصل به پای کبوتر را خواندم، فهمیدم که همان کبوتری است که ۱۰ سال پیش به اسپانیا برده بودم.
به گفته این مرد کبوترش فاصله هزار و ۹۳۱ کیلومتری خانه دوستش در اسپانیا تا خانه او در انگلیس را پرواز کرده است.
پایان ۶۵ روز سکسکه بیوقفه
پاریس: دختر ۱۱ سالهای که از ۲ ماه قبل به طور بیوقفه سکسکه میکرد، به گونه معجزهآسایی از شر سکسکههای بیامانش خلاص شد.
به گفته مادر این دختر، او ۶۵ روز به طور مدام سکسکه میکرد اما ناگهان سکسکهاش متوقف شد. این در حالی است که خانواده این دختر در ۲ ماه گذشته همه راه های سنتی و مدرن را برای درمان سکسکه او آزمایش کرده بودند.
آنها پس از مراجعه به پزشک دریافتند که این دختر به لحاظ فیزیکی هیچ مشکلی ندارد و از دست پزشکان برای درمان او کاری ساخته نیست. به همین دلیل آنها بارها از روش ترساندن یا خوراندن آب و حبس نفس برای بند آوردن سکسکه این دختر کوچک استفاده کردند.
اما در روزی که بنا بود یک متخصص سکسکه این دختر را معاینه کند، به دلیل نامعلومی سکسکه او قطع شد. گفتنی است که اولین سکسکههای این دختر زمانی آغاز شد که او سر کلاس زبان انگلیسی حضور داشت.
دعوا بر سر پارکینگ
کالیفرنیا: زنی که به دنبال مشاجره بر سر جای پارک خودرو، پیرزن ۷۱ سالهای را مورد ضرب و شتم قرار داده بود، توسط ماموران پلیس دستگیر شد. این زن ۲۶ ساله که اصرار داشت خودروی خود را در محل ویژه پارک خودروی معلولین توقف کند، توسط این پیرزن که قصد داشت نوه خود را به گردش ببرد مورد سرزنش قرار گرفت.
این مادربزرگ قانونشناس به زنی که به جای دخترش بود، هشدار داد که نباید در این محل پارک کند اما این زن بیمبالات با پیرزن درگیر شد و او را روی پیادهرو پرتاب کرد.
پیر زن مصدوم به ماموران پلیس گفت: من تنها از او انتقاد کردم اما وی ۲ دستش را مشت کرد و به طرف من حملهور شد.
هر چند این پیرزن آسیب جدی ندیده است اما قصد دارد از این زن بیادب به دادگاه شکایت کند و از او غرامت بگیرد. از سوی دیگر ضارب معتقد است که تنها پلیس اجازه داشت به او تذکر بدهد.
راننده ۹ ساله
لندن: دلتنگی برای پدر موجب شد که پسر ۹ ساله خانواده پشت فرمان بنشیند. این پسر بچه در حالی که مادرش خواب بود، سر جیب او رفت و سوئیچ خودرو را از جیبش برداشت.
این پسربچه بازیگوش سپس خواهر ۵ سالهاش را از خواب بیدار کرد تا هر دو برای دیدن پدرشان به محل کار او بروند. این پسر بچه به راحتی توانست خودرو را روشن کند و آن را حرکت دهد و حدود ۲ کیلومتر در یک خیابان شلوغ رانندگی کند.
اما ناگهان کنترل خودرو را از دست داد و خودرو پس از برخورد با جدول متوقف شد. بچهها که به شدت ترسیده بودند از خودرو پیاده شدند و به همراه پلیس به خانهشان رفتند.
جالب اینجاست تا زمانی که پلیس زنگ خانه را به صدا در آورد، مادر بچهها از بازیگوشی آنها و اینکه خانه را ترک کرده بودند، مطلع نبود. این پسر بچه به پلیس گفت: میخواستم ببینم میتوانم رانندگی کنم یا نه اما دیگر این کار را تکرار نخواهم کرد.