به گزارش همشهریآنلاین به نقل از مهر، زایندهرود، تنها رودخانه دائمی در فلات مرکزی ایران است که تا قبل از دو دهه پیش میلیونها سال جریان دائمی داشته و به انسانها و دیگر جانداران زندگی میبخشیده است. اگرچه قبل از احداث سد زایندهرود در ماههای پربارش و عمدتاً در فصل بهار، طغیان نموده و سیلآسا آب فراوانی وارد تالاب بینالمللی گاوخونی میشد اما سالهاست که با خشکاندن گاهوبیگاه زایندهرود، بوی مرگ در قلب شهر اصفهان پیچیده و زیستمندان آن قتل عام میشوند.
این بار اما صحنه دردناک جان دادن ماهیان دیده شد و این سوال در فضای مجازی و رسانهها مطرح گردید که چگونه میتوان این ماهیها را نجات داد؟ در این ارتباط با منیره کرباسچی که به تازگی با راهاندازی کارزار «درخواست پایداری جریان زایندهرود» به دنبال احقاق حقابه زیستمحیطی زایندهرود است، گفتگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
- خانم کرباسچی از دیدگاه محیطزیستی خشکاندن زایندهرود چه تبعاتی به همراه دارد؟
ببینید یک زیستبوم که اسیر مرگ میشود، زیستگاه اصلی میلیونها آبزی و جاندار ریز و درشت دیگر که این رود زندگی بخش آنان از بین میبرد. این زجر و شکنجه طبیعت محدود به ماهیان و آبزیان زایندهرود نمیشود بلکه بسیاری از پرندگان مهاجری که عمدتاً در فصل پاییز و زمستان به دعوت طبیعت از دور دست بر سر خوان گسترده زایندهرود مهاجرت میکنند نیز با قطع ناگهانی آب طعم تلخ آوارگی را میچشند و چون مسافت زیادی را تا زایندهرود و تالاب گاوخونی مهاجرت کردهاند، دیگر توان ادامه مسیر ندارند و زندگی آنها نیز در معرض تهدید جدی قرار میگیرد. درختان تنومند و کهنسالی که طی سالها زیستن در حاشیه زایندهرود در اعماق زمین ریشه دوانیده تا آب مورد نیاز خود را از بستر رودخانه طلب کنند، دچار شوک و آسیب و خشکیدگی میشوند؛ آسیبی که به این راحتی نمیتوان با روشهای دیگر آبیاری آن را التیام بخشید. انسانها نیز از این رفتار شکنجهگونه قطع و وصل مکرر جریان زایندهرود در امان نیستند. از آن جمله میتوان به عدم تغذیه سفرههای زیرزمینی و افت سطح آبخوانها و فاجعه بدون بازگشت فرونشست زمین نام برد. تهدید انتشار ریزگردهای سمی بستر زایندهرود و گاوخونی نیز بر کسی پوشیده نیست.
- هرساله تعداد زیادی ماهی در جریان قطع و وصل مداوم جریان زندهرود تلف میشوند؛ راهکاری برای نجات این زیستمندان رودخانه از جمله ماهیها هست؟
نجات زیستمندان و زیستبوم طبیعی زایندهرود یک راه بیشتر ندارد و آن به رسمیت شناختن و احقاق حق قانونی، اخلاقی و انسانی طبیعت و محیطزیست از آب زایندهرود است. آبی که به آن حقآبه محیطزیست میگویند و باید رهاسازی شود تا استمرار کارکرد اکولوژیک زیستبوم زاینده رود تضمین یافته و زیستمندان آن اعم از آبزیان و کف زیان و دوزیستان و گیاهان و غیره بتوانند ادامه حیات دهند. حقآبهای که طبق قانون اولویت رهاسازی آن پس از شرب و بالاتر از صنعت و کشاورزی است و وزارت نیرو موظف به رهاسازی آن با کیفیت و کمیت مناسب و زمانبندی متناسب با استمرار حیات زایندهرود است. ولی افسوس که بیتوجه به قوانینی که «وزارت نیرو را مکلف به رهاسازی حقآبه محیط زیست میداند» و مصوباتی که تاکید کرده است «حداقل نیاز محیطهای طبیعی آبی بایستی به طور پایدار تأمین شود «و آئیننامههایی که به «اولویت این حقابه پس از شرب «تاکید کرده است و بر خلاف اصل ۵۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که «هر اقدامی که منجر به تخریب محیطزیست شود را مجرمانه میداند»؛ زایندهرود را تبدیل به کانال آبرسانی نوبتهای آبیاری مزارع کشاورزی کرده و تنها در مواقعی و مقاطعی آب را رهاسازی میکنند که نیاز کشاورزی و صنعت وجود داشته باشد و متأسفانه به دلیل غفلتها و ناآگاهیها و بیتفاوتیها، این رفتار غیرقانونی به صورت رویه جاری ۲۰ سال اخیر درآمده است.
- راه حل چیست؟ چگونه میتوان شاهد فجایعی نظیر جان دادن ماهیها در کف رودخانه نشد؟
نابودی و تلف شدن میلیونها ماهی در زایندهرود، شاید کمترین اثر و نتیجه مخرب قطع و وصل مکرر زایندهرود است اما چون در معرض دید همگان و قابل لمس نیز هست و صحنه غمباری از زجر طبیعت به وجود میآورد به دنبال برطرف کردن آن و چارهجویی و جلوگیری از تکرار آن برمیآییم. گاهگاهی ادارهکل حفاظت از محیطزیست استان و همچنین شهرداری اصفهان با هدف نجات درصدی از ماهیان و یا جلوگیری از انتشار بوی تعفن ناشی از مرگ ماهیان در شهر اقدام به جمعآوری و انتقال ماهیهای گرفتار در گودالهای آب کردهاند. حتی اگر بپذیریم که این گونه اقدامات در راستای نجات ماهیان است، سوالاتی مطرح میشود از جمله اینکه در طول دهها کیلومتر از مسیر زایندهرود که خشکانده میشود، مگر برای چند درصد از ماهیان امکان نجات وجود دارد!؟، تکلیف دیگر جانداران و زیستمندان زایندهرود چه میشود؟ و مگر اثرات مخرب ناشی از خشکاندن زایندهرود محدود به مرگ ماهیان و دیگر جانداران است و مگر ادارهکل محیطزیست وظیفه حفاظت از محیطزیست استان را برعهده ندارد؟ و مگر زایندهرود جزو محیطزیست استان محسوب نمیشود و بنابراین پیگیری حفظ جریان آن، برعهده این ادارهکل نیست؟.
بر این باوریم که اگر ادارهکل محیطزیست استان با حمایت و همراهی سمنهای محیطزیستی و مردم اصفهان، حقابه محیطزیست رودخانه و تالاب را وزارت نیرو مطالبه مجدانه کنند، دیگر شاهد خشکاندن زایندهرود، شاهرگ حیاتبخش اصفهان و چارهجویی برای نجات ماهیان آن نخواهیم بود.