به گزارش همشهری آنلاین به نقل از اعتماد، آخرین ساعت شامگاه یکشنبه بود که پایگاه خبری دولت بهار به عنوان ارگان رسانهای احمدینژاد و نزدیکان او، تیزری کوتاه از یک گفت وگوی ویدیویی از محمود احمدینژاد درباره حوادث بحثانگیز انتخابات ریاستجمهوری دهم در سال ۸۸ منتشر کرد و درحالی از این خبر داد که متن کامل این گفتوگو «به زودی» منتشر خواهد شد که کسی که روبهروی احمدینژاد نشسته بود، نه یک خبرنگار مستقل بلکه علیاکبر جوانفکر، مشاور رسانهای و ازجمله نزدیکترین یاران رییس دولت بهار بود.
آنچه البته از این گفتوگو منتشر شده، چند جمله به نسبت نامفهوم و بخشهایی جسته گریخته از یک گفتوگوی طولانی است که طبیعتا امکان اظهارنظر دقیق درباره آن را حتی بیش از دیگر اظهارات مطبوعاتی احمدینژاد دشوار و بلکه عملا ناممکن میکند اما با توجه به سکوت چندین و چند ساله احمدینژاد نسبت به آن روزهای پرالتهاب و حوادثی که پیامدی جز حصری ۱۰ساله برای دو رقیب اصلی او همراه نداشت، نمیتوان به راحتی از کنارگفتههای رییس دولت نهم و دهم گذشت. احمدینژاد البته در بحبوحه حوادث ۸۸ به هیچ عنوان ساکت نبود و درحالی تا مدتها پس از پایان رقابتهای انتخابات و اعلام نتایج به نفع او همچنان به رقبایش میتاخت و فراتر از آن هواداران میرحسین موسوی و مهدی کروبی را که از شهروندان ایرانی بودند «خس و خاشاک» میخواند که با پایان کار دولت بهار و خزان روزگار پاستورنشینی تا مدتها به گوشهای رفت و کلامی نگفت.
احمدینژاد البته حالا در شرایطی دوباره فعال شده و در آستانه انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ به هر بهانه و از هر تریبونی- داخلی و خارجی- برای بیان دیدگاههایی استفاده میکند که زمین تا آسمان با آنچه در روزهای دولت نهم و دهم از او به یاد داریم که درست ۴ سال پیش و در آستانه انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ نیز ناگهان پس از حدود ۴ سال سکوت رسانهای وارد میدان شد.
بازگشتی ناگهانی که ازقضا نقطه آغاز واپسین تحول احمدینژاد بوده، البته اگر از تغییراتش در دولت دهم نسبت به دولت نهم چشمپوشی کنیم. تغییراتی که هر چه دولت دهم به روزهای پایانی میرفت، بیشتر و بیشتر نمود مییافت اما اگر همان تغییرات را هم با آنچه حالا از او میبینیم و میشنویم، قیاس کنیم باید بگوییم که احمدینژاد دولت نهم و دهم چندان هم متفاوت نبوده و آنچه با احمدینژادی که در ذهن داریم، متفاوت است احمدینژادی است که از میانه دهه ۹۰ وارد میدان شد. احمدینژادی که حتی به رغم مخالفت «پشت بلندگو» و صریح رهبری با کاندیداتوریاش به ستاد انتخابات ریاستجمهوری ۹۶رفت و نامنویسی کرد و البته چنانچه انتظار میرفت، رد صلاحیت شد. رویدادی که به باور بسیاری از ناظران تغییرکامل او از یک چهره نزدیک به محافظهکاران و حاکمیت به یکی از تند و تیزترین منتقدان نظام جمهوری اسلامی را رقم زد و او را حتی به باور بسیاری به یک چهره اپوزیسیون تبدیل کرد.
آنچه اما در این اظهارات تازه احمدینژاد جالب توجه است، نه ادامه رویکرد دور شدن اوست از مواضع اصولگرایانه و محافظهکارانه سالهای دولت بهار و دهه ۸۰ و ادامه مسیری که از میانه دهه ۹۰ پیش گرفت بلکه اتقاقا بازگشتی است عجیب به آنچه در آن روزها از او به یاد داریم. البته این سالهای سکوت نسبی احمدینژاد در مواجهه با هزاران پرسش حوادث انتخابات ۸۸ بسیاری از این میگفتند که او احتمالا امید دارد با این حدود یک دهه سکوت، جزییات حوادث ۸۸ در ذهن شهروندان ایرانی کمرنگ شود و بعد در حالی که هنوز رقبایش در حصر روزگار میگذرانند هر آنچه میخواهد از آن روزها روایت کند اما حالا بار دیگر به احمدینژاد خرداد ۸۸ تبدیل شده و از «تقلب» به عنوان «کلیدواژه جنگ روانی» یاد میکند و حتی احمدینژادتر از احمدینژاد خرداد ۸۸ و بیشتر شبیه به احمدینژاد خرداد ۸۴ ادعا میکند که «جبهه اشراف در سال ۸۸ درواقع تلاش برای کودتا علیه مردم بود» و «اراذل و اوباش سازمان یافته توسط گروه امنیتی جوری جلوه میدادند که انگار کل ایران در التهاب است... مثل همان چیزی که در قتلهای زنجیرهای در دولت آقای خاتمی اتفاق افتاد.» مواضعی که بیش از آنچه از احمدینژاد ۹۹ انتظار میرود به روایت طیفی خاص از جناح محافظهکار شبیه است و آنچه بیشتر در «کیهان» خوانده و میخوانیم.
آنچه روشن است، اظهارنظر قطعی درباره این چند جمله از یک مصاحبه احتمالا مفصل اقدامی درست نیست اما از آنجا که این جملات توسط رسانهای کاملا در اختیار احمدینژاد و با تیتر «کودتای اشرافیت» منتشر شده شاید دستکم بتوان از این احتمال سخن گفت که او به واقع روایت طیفی خاص از جناح محافظهکار را تکرار میکند. اقدامی که شاید بیش از آنچه پایگاه اطلاعرسانی دولت بهار مدعی شده «روشنگری» درباره حوادث ۸۸ باشد پالسی است به شورای نگهبان و مجموعه حاکمیت در آستانه انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰و انتخاب بالاترین مقام اجرایی کشور در آغاز سده ۱۵.