تاریخ انتشار: ۵ تیر ۱۳۸۷ - ۰۴:۵۳

لیلی شیرازی: شب‌ها زود بخواب. صبح‌ها زودتر بیدار شو. نرمش کن. بدو. کم غذا بخور. زیر باران راه برو. گلوله برفی درست کن. هر چند وقت یک بار نقاشی بکش.

در حمام آواز بخوان و کمی آب بازی کن. سفید بپوش. آب نبات چوبی لیس بزن. بستنی قیفی بخور. به کوچک‌تر‌ها سلام کن. شعر بخوان. نامه‌های کوتاه بنویس. زیر جمله‌های خوبی که در کتاب‌ها هست خط بکش.  به دوست‌های قدیمی‌ات تلفن بزن. شمال برو. شنا کن. هفت تا سنگ در آب بینداز و هفت تا آرزو بکن. گریه کن. خواب ببین. شعر بخوان. بدو. چای بخور و برای دیگران چای دم کن. جوراب‌های رنگی بپوش. مادرت را بغل کن. مادرت را ببوس. مادرت را بو کن. دنبال بازی کن. اگر نشد وسطی بازی کن. به برگ درخت‌ها دقت کن. به بال پروانه‌ها دقت کن. قاصدک‌ها را بگیر و فوت کن. خواب ببین. از خواب‌های بد بپر و آب بخور. بسم الله الرحمن الرحیم بگو. به باغ وحش برو. چرخ و فلک سوارشو. پشمک بخور. کوه برو.

هر جا خسته شدی یک کم دیگر هم ادامه بده. خواب‌هایت را تعریف نکن. خواب‌هایت را بنویس. یک تسبیح گلی سی و سه  دانه‌ای داشته باش. بخند. چشم‌هایت را روی هم بگذار. شعر بخوان. سپید بپوش. شیرینی بخر. با بچه‌ها توپ بازی کن. برای خودت برنامه بریز. قبل از خواب موهایت را شانه کن. به سر خودت دستی بکش. خودت را دوست داشته باش. برای خودت دعا کن!

   *
 برای خودت دعا کن که آرام باشی. وقتی طوفان می‌آید تو همچنان آرام باشی تا طوفان از آرامش تو آرام بگیرد. برای خودت دعا کن تا صبور باشی؛ آنقدر صبور باشی تا بالاخره ابرهای سیاه آسمان کنار بروند و خورشید دوباره بتابد. برای خودت دعا کن تا خورشید را بهتر بشناسی. بتوانی هم‌صحبتش باشی و صبح‌ها برایش نان تازه بگیری.

 برای خودت دعا کن که سر سفره خورشید بنشینی و چای آسمانی بنوشی. برای خودت دعا کن تا همه شب‌هایت ماه داشته باشد؛ چون در تاریکی محض راه رفتن خیلی خطرناک است. ماه چراغ کوچکی است که روشن شده تا جلوی پایت را ببینی.

 برای خودت دعا کن تا همیشه جلوی پایت را ببینی؛ آخر راهی که باید بروی خیلی طولانی است، خیلی چاله چوله دارد؛ دام‌های زیادی در آن پهن است و باریکه‌های خطرناکی دارد؛ پر از گردنه‌های حیران و سنگلاخ‌های برف‌گیر است. برای خودت دعا کن تا پاهایت خسته نشوند و بتوانی راه بیایی، چون هر جای راه اگر بایستی مرده‌ای. و مرگ از ماندن پیش از مرگی که شکل نفس نکشیدن به سراغ آدم بیاید، خیلی دردناک است. هیچ وقت خودت را به مردن نزن. دعا کن برای خودت که زنده بمانی.

   زنده ماندن چند راه حل ساده دارد!

   برای این که زنده بمانی نباید بگذاری که هیچ وقت بیشتر از چیزی که نیاز داری بخوابی. باید همیشه با خدا در تماس باشی تا به تو بیداری بدهد. بیداری‌هایی آمیخته با روشنایی، صدا، نور و حرکت. تو باید از خداوند شادمانی طلب کنی. همیشه سهمت را بخواه. و بیشتر از آن‌چه که به تو شادمانی ارزانی می شود در دنیا شادمانی بیافرین تا دیگران هم سهمشان را بگیرند. برای این که زنده بمانی باید درست نفس بکشی و نگذاری هیچ چیزی سینه‌ات را آلوده کند. برای این که زنده بمانی باید حواست به قلبت باشد.

هر چند وقت یک بار قلبت را به فرشته‌ها نشان بده و از آنها بخواه که قلبت را معاینه کنند. دریچه‌هایش را؛ ورودی‌ها و خروجی‌هایش را و ببینند به اندازه کافی ذخیره شادمانی در قلبت داری یا نه! اگر ذخیره شادمانی‌هایت دارد تمام می‌شود باید بروی پشت پنجره و به آسمان نگاه کنی. آن قدر منتظر بمان و به آسمان نگاه کن تا بالاخره خداوند از آنجا رد بشود؛ آن وقت صدایش کن؛ به نام صدایش کن؛ او حتما برمی‌گردد و به تو نگاه می‌کند و از تو می پرسد که چه می‌خواهی. تو صریح و ساده و رک بگو. هر چیزی که می‌خواهی از خدا بخواه. خدا هیچ چیز خوبی را از تو دریغ نمی‌کند.

 شادمان باش. او به تو زندگی بخشیده است و کمکت می‌کند که زنده بمانی. از او کمک بگیر. از او بخواه به تو نفس، پشمک، چرخ و فلک، قدم زدن، کوه، سنگ، دریا، شعر، درخت، تاب، بستنی، سجاده، اشک، حوض، شنا، راه، توپ، دوچرخه، دست، آلبالو، لبخند، دویدن و عشق بدهد. آن وقت قدر همه اینها را بدان و آن قدر زندگی‌ات را ادامه بده که زندگی از این که تو زنده هستی به خودش ببالد! دیگران را فراموش نکن!

برچسب‌ها