مهدویکیا و علی کریمی همزمان مصدوم شدند، رحمان رضایی اعلام کرد که فعلا شرایط حضور در تیم ملی را ندارد و وحید هاشمیان هم با ارسال نامهای به فدراسیون از حضور در تیم ملی عذرخواهی کرد. بهنظر برای آنها تحمل این اتفاق سخت بود!کسی که سالها با او در تیم ملی بازی میکردند و چه بسا به سر و کله هم میکوبیدند حالا نقش مربیشان را دارد! آنها مجبور بودند که با حضور در تیم ملی به جای گفتن نام علی که همیشه در تیم ملی صدایش میکردند یک کلمه آقا به اول آن اضافه کنند! در آن مقطع دایی هم موضع خودش را گرفت.
برهیچ کس اختلاف دایی با بازیکنانی که از تیم کنارهگیری کرده بودند پوشیده نیست. خیلیها ابتدا پیشبینی میکردند که ممکن است اتفاقات غیر قابل پیش بینی در تیم ملی بیفتد. البته در آن زمان برخوردها طوری بود که وانمود میکرد دایی نقش اصلی را بازی میکند. اما با مرور زمان شرایط طوری پیش رفت که توپ را به زمین این بازیکنان انداخت.شرایط دلخواه دایی بود و همه چیز آن طور که او میخواست پیش میرفت.او حالا بهانهای داشت تا به آنچه میخواست برسد.
حالا که خود بازیکنان پا پیش گذاشتهاند و برای ترک از تیم ملی داوطلب شدهاند دیگر مشکلی وجود نخواهد داشت تا خط قرمزی دور این بازیکنان کشیده شود.یکی از کارشناسان فوتبال که علاقهای ندارد نامش به میان بیاید در این مورد میگوید:«به گمانم برای بازیکنان این انتخاب کمی سنگین بود.آنها که به نوعی از ستونهای تیم ملی در هر پست به حساب میآمدند با خیال اینکه کنارهگیری از تیم ملی شرایط را به نفع آنان رقم میزند از حضور در تمرینات سر باز زدند. البته نمیدانم هدف آنها از این کار چه بود، اما هر چه بود تمام گمانهزنی آنها اشتباه از آب درآمد.دایی در حالی که میدان را خالی از بازیکنان اسمی و بزرگ تیم ملی میدید دست به ریسک بزرگی زد و با بازی گرفتن از جوانها وارد ماراتنی شد که هیچ کس آن را پیشبینی نمیکرد.»
او ادامه میدهد:«دایی آن قدر به خودش اطمینان داشت که حتی در بدترین شرایط که حس میشد جای این بازیکنان در تیم ملی خالی است، حاضر نشد سر تسلیم مقابل آنها فرود بیاورد.حتی درخواست مقامات سیاسی مختلف هم را رد کرد تا به همه ثابت کند که تیم ملی نیازمند یک شوک جدید است.شوکی که با تزریق جوانان به پیکره محتاج تیم ملی به وجود میآید. از این بابت به دایی تبریک میگویم»از آن زمان تا به حال تقریبا 5 ماه از سرمربیگری دایی در تیم ملی میگذرد.
اگرنسبت به مسائل تیم ملی خیلی بدبین باشیم باز این نکته را قبول داریم که دایی با جوانهایش اگر هر کاری هم برای تیم ملی نکرده باشد حداقل توانسته ایران را بهعنوان تیم اول به مرحله دوم مسابقات جام جهانی ببرد. همین برگ برندهای برای سرمربی تیم ملی است تا بادی به غبغب بیندازد و به خودش ببالد که در غیاب ستارهها توانسته چنین نتیجهای بگیرد. او حتی چند روز پیش و برای بار چندم صراحتا اعلام کرد که تیم را به جام جهانی میبردحالا چه ستارهها باشند چه نباشند.اما پس از صعود ایران به مرحله دوم انتخابی جام جهانی که کمتر کسی با شرایط موجود فکرش را میکرد بهنظر رفتار ستارهها کمی نسبت به موضعی که در قبال تیم ملی گرفته بودند تغییر کرده است.این را به راحتی میشود ازمصاحبههای که آنها در مورد تیم ملی میکنند به خوبی درک کرد.
همزمان مصدومیت کریمی و مهدوی کیا بهبود یافته، هاشمیان ادعا میکند که گفته بوده تیم ملی را در دور دوم همراهی میکند و سکوتی هم که رحمان رضایی اختیار کرده علامتی به جز رضا نخواهد داشت.
کارشناس فوتبال در این مورد میگوید:«این طبیعی است.تیم به مرحله دوم صعود کرده و بازی کردن در تیم ملی میتواند تاثیر زیادی برای این بازیکنان داشته باشد.چه در رده ملی و چه در رده باشگاهی.به عقیده من آنها در این مرحله دیده میشوند و اعلام آمادگی آنها در این شرایط نمیتواند دلیل دیگری داشته باشد» باز هم همه چیز دارد مطابق خواسته دایی پیش میرود. او آنقدر روی تصمیماتی که گرفته بود اصرار کرد تا توانست ستارهها را وادار به واکنش کند.
هنوز مشخص نیست که دایی در مورد اتفاقاتی که دارد میافتد چه تصمیمی میگیرد. او که در زمان نیازش به این ستارهها در خواست مقامات مختلف سیاسی را رد کرد بعید است در این شرایط که همه چیز بر وفق مراد است روی دعوت از آنها حساب کند. دایی در مصاحبه هایش گفته که دوست ندارد آرامش تیم ملی به هم بخورد.با اخلاقی که از سرمربی تیم سراغ داریم بهنظر نمیرسد که دیگر جایی در تیم ملی برای ستارهها خالی باشد مگر اینکه در روزهای آینده اتفاقات جدیدی بیفتد. اتفاقاتی که پای رئیسجمهور و بقیه اشخاص سیاسی، برای دعوت از این بازیکنان به تیم ملی را باز کند.