به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا این منتقد ادبی و مترجم، درباره وضعیت حفظ تاریخ شفاهی و میراث مستند به ویژه در روزگار کرونایی و تاثیرگذاری آن بر ادبیات و همچنین تاثیرپذیریاش، اظهار کرد: من هنوز در این مدت شیوع ویروس کرونا آثاری از نویسندگان خودمان ندیدهام که این واقعه را در آن منعکس کرده باشند. البته این را در حوزه ادبیات میگویم، گرچه ممکن است تحقیقات مفصلی درباره این موضوع انجام شده باشد، ولی بازتاب آن را به شکل ادبی و هنری در ایران ندیدهام.
او با تاکید بر انعکاس کرونا در هنر گفت: آنچه اتفاق میافتد، چه به صورت تاریخ مکتوب و چه به صورت تاریخ شفاهی، اگر از ابعاد مهم و جدی برخورد باشد، نویسندههای مهم و جدی حتما سراغش میروند. تفاوت نویسندهها و هنرمندان خوب با هنرمندان رده پایین در همین است که وقایع تاریخی را منعکس میکنند. تاریخ هنر و خصوصا تاریخ ادبیات نشان داده که بازتابدهنده اینجور رویدادهاست. این رویداد هم خیلی سهمگین است و هنرها حتما به شکلی به سراغش خواهند رفت. من در اصل این قضیه شکی ندارم اما شاید به دلیل حالت بحرانی و پرالتهابی که این واقعه تا کنون داشته، هنرمندان هنوز سراغ آن نرفتهاند، شاید هم منتظرند فرصتی پیش بیاید و گشایشی ایجاد شود و بعدا با آرامش بیشتری سراغش بروند.
مشیت علایی سپس به برخی وقایع مهم تاریخ اشاره و درباره اهمیت حفظ میراث مستند چنین دورانی بیان کرد: با توجه به ابعاد این اتفاق وحشتناک و سهمگین که فوقالعاده گسترده است، بعید میدانم که هنرمندان سراغ آن نروند؛ شاید در ابعاد دیگری این کار را انجام دهند. یاد طاعون بزرگ قرون وسطا افتادم، در دورههای بعد خصوصا در قرن بیستم خیلیها سراغ آن رفتند، مثلا سیمون دوبووار در رمان معروفش، «همه میمیرند» به شکلی به طاعون پرداخته است.
این منتقد ادبی با بیان اینکه ثبت و ضبط هنری متفاوت است ادامه داد: مثلا دوبووار در این رمان برداشت متفاوتی از این واقعه دارد که در چارچوب فکری و فلسفی او میگنجد. هنرمندانی که من به آنها بزرگ و برجسته میگویم طبیعتا با دیدن این همه تلفات و وجوه غیرانسانی کرونا بعید است که به سراغش نروند. طبیعتا انعکاس آن در هنر با آنچه در علم داریم، فرق دارد. در علوم از جمله علوم زیستی و روانشناسی این رویکرد متفاوت است و تبعات این پدیده به لحاظ جسمی، اقتصادی، روحی، روانی و اجتماعی را بررسی میکند. اما در چارچوب هنر تفاوت دارد و به ذوق و نگاه زیباشناسی هنرمند وابسته است که چطور سراغ آن برود.
علایی سپس گفت: شاید اصلا نویسندگان به صورت یک پدیده سمبلیک از کرونا یاد کنند، چنانچه در گذشته هم به این سبک بوده است. یعنی کل واقعه شیوع ویروس کرونا را به صورت یک جریان سمبلیک ببینند؛ مثلا اگر کسی گرایش دینی دارد، این را بازتابی از خشم خدا ببیند، چنانچه موارد مشابهی را در داستانهای دینی داریم. یا مثلا در شکل دیگری این را یکجور هجوم فاشیسم بداند، چنانکه کامو هم در «طاعون» این کار را کرده؛ نظر کامو این است که فاشیسم اروپا را تهدید کرده است. من نمیخواهم موضوع بدهم ولی چنین اتفاقاتی خواهد افتاد و در دو حوزه انعکاس پیدا خواهد کرد؛ یکی حوزه علمی است و دیگری حوزه هنر که به همت هنرمندان ما و جهان بستگی دارد که چگونه به این مسئله بپردازند. طبیعتا هنرمندان از ابعاد صرفا عینی به آن نخواهند پرداخت، چون ارزشی ندارد و در علم بهتر به آن خواهند پرداخت. شاید کرونا تمی باشد برایشان تا بتوانند از این طریق کارهای هنریشان را بیافرینند.
این مترجم همچنین در پاسخ به سوالی درباره تشویق مردم به نوشتن (مثلا خاطرات دوران کرونا) در حفظ تاریخ شفاهی بیان کرد: این یک پدیده فرهنگی است، البته دولت هم میتواند در آن نقش داشته باشد. در ایران مسئله تاریخ شفاهی یا به صورت تاریخ مکتوب مثل خاطرهنویسی وجود داشته اما آنچنان که در فرهنگ غرب وجود دارد، جای خیلی وسیعی در فرهنگ ما ندارد. البته نهادهای رسمی میتوانند به این مسئله کمک کنند ولی هنرمندان و کسانی که دغدغههای هنری دارند و حتی مردم هم ممکن است تا به حال کارهایی کرده باشند و این واقعه را در خاطراتشان گنجانده باشند و ما خبر نداشته باشیم.