جراح زیبایی وقتی با همسر دومش ازدواج کرد در دام اعتیاد گرفتار شد و خودش را به دردسر بزرگی انداخت. او و همسر دومش برای اینکه همسر اولش را مجبور به طلاق کنند، نقشه شکنجه و اسیدپاشی کشیدند؛ اما در نهایت به دام پلیس افتادند.

به‌ گزارش همشهری، حدود دو ‌ماه قبل زنی که مربی سوارکاری بود به دادسرای ویژه سرقت رفت تا از شوهر و هوویش به اتهام شکنجه و سرقت شکایت کند. زن جوان به دادیار پرونده گفت: ۵ سال قبل با شوهرم که یکی از آشنایان‌مان است ازدواج کردم. او جراح زیبایی است و مطب دارد. من هم مربی سوارکاری هستم و وضع مالی بسیار خوبی دارم. زندگی ما خوب بود و مشکلی نداشتیم تا اینکه مدتی قبل سروکله‌ زنی در زندگی‌مان پیدا شد.

او برای انجام جراحی زیبایی بینی به مطب شوهرم رفته بود که شوهرم دلباخته‌اش شد و با هم رابطه پنهانی داشتند تا اینکه متوجه شدم و از شوهرم خواستم که بی‌خیال این زن شود، اما او قبول نکرد. این زن شوهرم را فریب داد و تمام اموالش را تصاحب کرد و درنهایت گفت که من را طلاق می‌دهد. من هم برای تهدید او گفتم که مهریه سنگینم را به اجرا می‌گذارم تا اینکه حادثه هولناکی رخ داد.

سرقت خونین

زن جوان در ادامه گفت: شوهرم برای اینکه مرا مجبور کند به‌صورت توافقی از او جدا شوم، نقشه سرقت و شکنجه کشید. روز حادثه در خانه نشسته بودم که او به من زنگ زد. مدت‌ها بود که دیگر به خانه نمی‌آمد، اما آن روز گفت که می‌خواهد مرا ببیند. قبول کردم و او لحظاتی بعد به خانه‌ام آمد اما تنها نبود. هوویم نیز همراه او بود. آنها با تهدید چاقو دست و پایم را بستند و زن جوان با مشت و لگد به جانم افتاد. آنها با تهدید رمز گاو صندوقم را گرفتند و هرچه پول، سکه و دلار داشتم را سرقت کردند. آنها حدود ۳میلیارد تومان اموالم را به همراه اسناد و مدارک خانه‌ام را دزدیدند و تهدید کردند که اگر مهریه‌ام را نبخشم، جانم را خواهند گرفت. پس از رفتن آنها به سختی خودم را روی زمین کشاندم و به خواهرم زنگ زدم و وقتی آمد دست و پایم را باز کرد و مرا به بیمارستان برد. پس از آن تصمیم گرفتم از شوهر و هوویم شکایت کنم.

اسیدپاشی

با این شکایت دادیار پرونده دستور بازداشت زن و مرد سارق را صادر کرد، اما هر دوی آنها فراری شده بودند. جراح زیبایی حتی مطبش را تعطیل کرده و زندگی مخفیانه‌ای در پیش گرفته بود. درحالی‌که تحقیقات در این پرونده ادامه داشت، متهمان تحت تعقیب، این‌بار نقشه اسیدپاشی کشیدند. آنها چند روز قبل به تعقیب شاکی پرداختند. او سوار بر ماشین خود شد و به محل کارش که باشگاه اسب سواری در اطراف تهران بود رفت. اما موقع برگشت، وقتی قصد سوار شدن به ماشینش را داشت، ناگهان شوهر و هوویش را مقابل خود دید. آنها این بار او را تهدید کردند که شکایتش را پس بگیرد، مهریه‌اش را ببخشد و طلاق بگیرد. اما زن جوان با آنها درگیر شد که ناگهان هوویش اسید داخل یک بطری را روی خودروی شاکی ریخت. آن روز افرادی که در آن حوالی بودند به پلیس زنگ زدند و مانع از فرار زن و مرد اسیدپاش شدند و لحظاتی بعد با حضور پلیس هردوی آنها دستگیر شدند. متهمان در بازجویی‌ها به اسید پاشی و سرقت از شاکی اقرار کردند. متهم زن گفت: من و میلاد (پزشک جراح) عاشق یکدیگر شده بودیم اما همسرش حاضر نمی‌شد از زندگی او بیرون برود. تهدیدش کردیم اما فایده‌ای نداشت. تا اینکه شنیدیم از ما شکایت کرده و پلیس در تعقیب‌مان است. به همین دلیل نقشه کشیدیم این‌بار به روی ماشین گران‌قیمت او اسید بپاشیم تا شاید از وحشت، شکایتش علیه ما را پس بگیرد و مهریه‌اش را هم ببخشد اما نقشه‌مان نگرفت.

در ادامه آقای دکتر نیز گفت: پس از آشنایی با همسر دومم، او مرا در دام اعتیاد اسیر کرد و تمام سرمایه‌ام را از من گرفت. ناچار بودم هرچه او می‌گوید را انجام بدهم چون موادم را او تامین می‌کرد. علاوه بر این دیگر چیزی برای خودم نداشتم. ماشین و تمام سرمایه‌ام را فریده از من گرفته بود. از سوی دیگر همسر اولم نیز به من اعتمادی نداشت. خودم با دستان خودم زندگی‌ام را تباه کردم و حالا به‌شدت پشیمانم که فریب فریده را خوردم و با آبرو و اعتبارم بازی کردم. وی ادامه داد: فریده مدام در گوشم می‌خواند که اگر از همسرم سرقت کنیم و یا دست به اسیدپاشی بزنیم، او می‌ترسد و حاضر می‌شود مهریه سنگین‌اش را ببخشد. من هم فریب خوردم و حالا به‌شدت پشیمانم.

با اعترافات این ۲ متهم، قاضی پرونده برای آنها قرار قانونی صادر کرده و زن و مرد جوان برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند.