سوم نوامبر پایان جهان نیست. اگر دونالد ترامپ جمهوریخواه در کاخ سفید همچنان بماند، جهان تمام نمی‌شود و با ورود جو بایدن دموکرات به اتاق بیضی شکل کاخ سفید نیز جهان تازه‌ای آغاز نمی‌شود.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایران، هرچند اگر ترامپ برود و بایدن بیاید، سیاست‌ها و روش‌هایشان تأثیر خود را بر جهان و البته ایران خواهند گذاشت اما نباید آن را میان مرگ و زندگی دسته‌بندی کرد. انتخابات ۲۰۲۰ از این منظر یک انتخابات استثنایی نیست.
 

سناریوهای انتخابات امریکا؛ بایدن یا ترامپ؟

صحنه انتخابات امریکا پر از جدال و جنجال است، نظرسنجی‌ها یک نتیجه را می‌گویند، هواداران دو حزب دموکرات و جمهوریخواه هر کدام نتیجه انتخابات را به گونه‌ای متفاوت تفسیر می‌کنند. دموکرات‌ها با ترس از تکرار انتخابات ۲۰۱۶، محتاطانه و نگران پیش می‌روند و هواداران مرد موطلایی، نامزد خود را در کاخ سفید می‌بینند. در این بین جهان در انتظار است تا نتیجه انتخابات۲۰۲۰ امریکا مشخص شود.

شواهد نشان می‌دهد اروپایی‌ها غالباً از پیروزی بایدن خوشحال خواهند شد. روس‌ها از پیروزی ترامپ حمایت می‌کنند و چینی‌ها هر چند حامی بایدن هستند اما از آمدن ترامپ هم ناخشنود نخواهند بود. در ایران برخلاف کشورهای مختلف جهان که معمولاً طرفدار یکی از دو نامزد هستند، موضوع بیشتر سیاسی و هیجانی است لذا برخی طیف‌ها طرفدار پیروزی ترامپ و برخی دیگر بایدن را بهتر از ترامپ می‌دانند. در سیاست بیطرفانه جمهوری اسلامی نیز رسماً اعلام شده است که برای ایران تفاوتی نمی کند چه کسی رئیس جمهور خواهد شد.

در آخرین نظرسنجی‌هایی که رویترز/ آیپسوس در ایالت‌های اصلی محل رقابت بین نامزدهای انتخابات ریاست‌ جمهوری امریکا موسوم به ایالت‌های میدان مبارزه انجام داده‌اند، نشان می‌دهند که جو بایدن دموکرات تنها در سه مورد از این ایالت‌ها برتری اندکی بر دونالد ترامپ دارد و در سه ایالت دیگر نیز رقابت تقریباً برابری بین آنها وجود دارد و این حاکی از آن است که رقابت ریاست‌ جمهوری در امریکا خیلی نزدیک‌تر از آن چیزی است که نظرسنجی‌های سراسری نشان می‌دهند. هرچند هنوز در نظرسنجی‌های اکونومیست، بی‌بی‌سی، ان‌بی‌سی، فاکس‌نیوز و سی‌ان‌ان برتری با ترامپ است اما شیب اقبال به هر دو نامزد در این نظرسنجی‌ها (روز ۲۸ اکتبر) جهش معناداری نیافته و فاصله ۹ درصدی بین این دو حفظ شده است.(جز فاکس‌نیوز که فاصله را ۴ درصد اعلام کرده است.)

در مجموع نظرسنجی‌های ایالتی و سراسری نشان می‌دهند که انتخابات ۲۰۲۰ نیز در نهایت ممکن است نتیجه‌ای مشابه با انتخابات ۲۰۱۶ داشته باشد که طی آن دموکرات‌ها اکثریت آرای مردمی را کسب کردند اما جمهوریخواهان در بخش آرای الکترال پیروز شده و کاخ سفید را به دست آوردند. البته بایدن برتری زودهنگامی در آرای مردمی نشان داده اما ترامپ هم تقریباً شانس بالایی برای برنده شدن در ایالات موسوم به میدان نبرد و به همراه آن احتمال کسب آرای الکترال کافی برای رسیدن به دومین دور ریاست ‌جمهوری دارد.

افزون بر این ترامپ تقریباً در همه ایالت‌های چرخشی از نظر مقبولیت طرح‌های اقتصادی و ایجاد مشاغل از بایدن پیشی دارد. آنچه مشخص است، کرسی ریاست جمهوری امریکا از تصرف یکی از این دو نفر بیرون نخواهد شد: بایدن - ترامپ.
هر چند هم بایدن شانس پیروزی دارد و هم ترامپ شانس آن را دارد که در کاخ سفید بماند. اما آنچه انتخابات امریکا را بحث برانگیزتر و جنجالی‌تر می‌کند، این است که دعوای انتخاباتی به وجود بیاید و کار به دیوان عالی بکشد و در آنجا هم فیصله پیدا نکند و کار به مجلس نمایندگان کشیده ‌شود. در آن صورت دیگر بر اساس نظرسنجی‌ها نمی‌توان قضاوت کرد. می‌ماند مسائل حقوقی، دادگاه‌ها و وکلا و مناسبات پشت پرده که چه کسی رئیس جمهوری بشود. این احتمال در این دور از انتخابات به دلیل انتخابات آرای پستی فراوان خواهد بود.

اگر کار به دعوا بکشد که برخی تحلیلگران آن را رد نمی‌کنند، سناریویی جدید رقم می‌خورد. اگر بایدن با اختلاف قابل توجهی در انتخابات پیروز شود که ترامپ نتواند به عنوان تقلب از آن یاد کند، مجبور است به پیروزی بایدن تن بدهد، ولی اگر فاصله آرایشان کم باشد و در برخی ایالت‌ها فاصله بر سر پنج هزار یا ۱۰ هزار رأی باشد که الکترال کالج را بالا و پایین کند ترامپ به گونه‌ای رفتار خواهد کرد که نتیجه انتخابات را نمی‌پذیرد. ترامپ معتقد است یا در انتخابات پیروز می‌شود یا تقلب شده است؛ بنابراین احتمالاً به دادگاه شکایت می‌کند و درخواست بازشماری برگه‌های رأی را می‌کند. این ماجرا مثل سال ۲۰۰۰ به دیوان عالی فدرال می‌کشد. اگر در نهایت دیوان عالی نتواند به جمع‌بندی برسد، کار به مجلس نمایندگان می‌رسد که فرمول خاص خود را دارد و خیلی پیچیده است. در این صورت ترامپ شانس پیروزی دارد.

 ایران؛ ترامپ و بایدن در برابر ایران به چه می‌اندیشند

امریکای پس از ترامپ چگونه می‌شود؟ و ماندن ترامپ در اتاق بیضی شکل کاخ سفید جهان را ناآرام‌تر می‌کند؟ آیا سیاست‌های ترامپ و بایدن در برابر ایران متفاوت است؟ چه ترامپ جمهوریخواه و چه بایدن دموکرات هر دو در بسیاری از سیاست‌ها درباره ایران نگاه مشترک دارند هر چند در روش متفاوت باشند اما نتیجه یکی خواهد بود. نتیجه انتخابات نوامبر به هر شکل که باشد، صفحه جدیدی را در منازعه ایران و امریکا رقم خواهد زد.

رئیس جمهوری آینده ایالات متحده ترامپ باشد یا بایدن، تفاوت نمی‌کند. تنش میان دو کشور در نقطه‌ای است که تصمیم‌سازی و اراده‌ای متفاوت از گذشته را طلب می‌کند. ترامپ ماجراجوست و در صورت موفقیت در انتخابات، برای واداشتن تهران به گفت‌وگو و توافق با نتیجه‌ای که او و متحدانش درپی آن هستند، بی‌میل به اقدام با شدت بیشتر نیست.

موفقیت جو بایدن نیز تفاوت زیادی را در صورت مسأله اختلافات ایران و امریکا ایجاد نمی‌کند. او همان مطالباتی را از تهران دارد که ترامپ در چهار سال گذشته بر آنها پافشاری کرده است. اعتراض بایدن و جناح هوادار او به بی‌نتیجه بودن اقدام‌های ضد ایرانی ترامپ از یک‌ سو و نیز رویکرد یکجانبه‌گرای او در اجرای سیاست‌هایش بدون مشارکت دادن متحدان اروپایی امریکاست.

بررسی گزاره‌های فوق نشان می‌دهد که جو بایدن و دونالد ترامپ هر دو راهبرد مشترکی را دنبال می‌کنند که فشار بیشتر بر ایران است. حال ترامپ نام آن را «فشار حداکثری» می‌گذارد و بایدن از آن به عنوان «فشار هوشمند» تعبیر می‌کند. اما روش و تاکتیک ترامپ بدین گونه است که در این زمینه تکروی می‌کند و یکی پس از دیگری تحریم‌های کوری را علیه ایران وضع می‌کند؛ تا به حدی که به اذعان «رابرت اوبراین» مشاور امنیت ملی دولت امریکا، تحریم‌ها به قدری اعمال شده که دیگر کاری نمانده که امریکا بتواند علیه ایران انجام دهد.

اما تاکتیک دولت بایدن شبیه به تاکتیک اوباماست. تیم بایدن در نظر دارد تا با ایجاد اجماع علیه ایران به روش هوشمندانه‌تری، فشار مؤثری را بر ایران وارد کند. طبیعتاً بایدن در موقعیتی است که به راحتی از فشار حداکثری عبور نخواهد کرد و سعی خواهد کرد که تلاش‌های ترامپ را به محصول مورد نظر خود تبدیل کند.

در مجموع، ترامپ و بایدن در استراتژی با هم تا حدود زیادی اتفاق نظر دارند و هیچ کدام دغدغه بهبود وضعیت اقتصادی ایران را ندارند. هدف راهبردی آنها در قبال ایران تهی کردن نقاط قوت و ظرفیت‌های استراتژیک ایران است. اما هر کدام به روش خود به دنبال تحقق خواسته‌شان هستند.

هر دو حزب رفتارهای ایران را برهم‌زننده ثبات در منطقه می‌دانند و به مهار ایران می‌اندیشند. چه دموکرات و چه جمهوریخواه به دنبال تبدیل ایران از یک بازیگر ضدهژمون به یک بازیگر عادی در نظام منطقه‌ای خاورمیانه و حوزه خلیج ‌فارس هستند. هر دو اتهام دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای را جزو سیاست‌های خود می‌داند و بر این ادعا پای می‌فشارند. چه بایدن و چه ترامپ تحریم‌های اقتصادی را به عنوان یکی از اهرم‌های مهم در هر نوع مذاکره با ایران تلقی و تصور می‌کنند. چه ترامپ که سیاست فشار حداکثری را دنبال کند چه بایدن که آن را بر زبان نیاورد اما نان تحریم را خواهد خورد.

هرچند برخی تحلیلگران معتقدند با ورود بایدن به کاخ سفید نرمش‌های شکلی در تحریم‌ها رخ خواهد داد اما ساختارها تغییر نمی‌کند. به عبارتی در استراتژی خود ابزار چماق و هویج را به طور توأمان پیش می‌برد. بایدن سیاست تصحیح و تکمیل برجام را دنبال خواهد کرد و این توافقنامه را محدود به تکنولوژی هسته‌ای ندانسته و مانند ترامپ خواستار گسترش دامنه آن در سطوح دیگری است که تاکنون خط قرمز تهران در قبول هرگونه گفت‌وگوی احتمالی اعلام شده است.

ماندن ترامپ در کاخ سفید نیز قطعاً سیاست فشار حداکثری را ادامه خواهد داد تا با ایران پای میز مذاکره بنشیند.

در این خصوص مرکز امنیت نوین امریکا طی گزارشی ۲۳ صفحه‌ای نقشه راهی برای دولت احتمالی دموکرات در نحوه تعامل و تقابل با ایران تدوین کرده است.

این گزارش به دو دلیل حائز اهمیت است: اول از آن جهت که برای اولین بار سیاست کلی اعلام‌شده از سوی جو بایدن درباره برجام را به صورت راهکارهای جزئی، مشخص و گام به گام در آورده و ارائه می‌کند؛ دوم، از آن جهت که راهکارهای ارائه‌شده را می‌توان به نوعی منعکس‌کننده ذهنیت حزب دموکرات در قبال ایران در نظر گرفت.

در این بخش تصریح شده راهبرد بلندمدت دولت امریکا در قبال ایران باید چند هدف کلیدی را دنبال کند: ۱- جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح‌های هسته‌ای ۲- مقابله با سیاست‌های منطقه‌ای ایران که برای منافع امریکا در منطقه مضر هستند و ۳- حرکت به سمت تنش‌زدایی در منطقه پیشنهاد شده که مذاکره با ایران در سه فاز انجام شود: تنش‌زدایی، رایزنی و مشورت‌ها و فاز مذاکره در دو مسیر. نقش‌آفرینی اروپا در اختلافات بین ایران و امریکا هم با حضور هرکدام از نامزدها در کاخ سفید چندان متفاوت نخواهد بود و در نهایت به سمت همگرایی با کاخ سفید پیش خواهند رفت.

برخی تحلیلگران پیش‌بینی می‌کنند که با پیروزی بایدن همگرایی امریکا و اروپا بیشتر خواهد شد. تحلیل اروپایی‌ها و البته تمایل قلبی آنها شکست ترامپ است.

آنها تاکنون در برابر تلاش‌های امریکا برای لغو و پایان برجام و تمدید تحریم‌های تسلیحاتی ایران در مقابل کاخ سفید ایستادگی کرده‌اند اما در صورت پیروزی دوباره ترامپ به نظر می‌رسد که اروپایی‌ها هم دیگر توان مقاومت در برابر او را نخواهند داشت و لذا آنها هم چه بسا خواسته یا ناخواسته، از سر ترس یا اقتضای تأمین منافع با ترامپ همراه خواهند شد. در سوی مقابل اگر بایدن هم پیروز این کارزار شود باز هم تمایل اروپایی‌ها به همراهی و همگرایی با امریکای بایدن با اشتیاق بیشتری خواهد بود. برخی تحلیلگران معتقدند اگر بایدن به جای ترامپ قطعنامه ضد ایرانی به شورای امنیت برده بود، اروپایی‌ها به نفع امریکا رأی می‌دادند.

ترامپ یا بایدن؛ ایران چه می‌اندیشد

مهم‌ترین پرسش محافل امروز رسانه‌ای و سیاسی ایران این است: بایدن یا ترامپ کدامیک برای ایران بهتر است؟

سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران که بارها از زبان رهبر انقلاب، رئیس جمهوری و نیز وزیر خارجه اعلام شده است این بوده است که برای ایران تفاوتی نمی‌کند که چه کسی در امریکا رئیس جمهور شود.

اما در محافل سیاسی و رسانه‌ای ایران تحلیل‌های متفاوت و بعضاً متضادی بیان می‌شود یک طیف از آمدن بایدن نگران هستند، آنها معتقدند اگر بایدن بیاید باب مذاکره باز می‌شود و این، سیاست دلسوزان انقلاب نیست که با امریکا پای میز مذاکره بنشینیم و بهتر است که همان سیاست «نه جنگ نه صلح» ادامه پیدا کند. طیف دیگر براندازان و ضد انقلاب هستند. آنان که از هیچ نقش و تلاشی فروگذار نمی‌کنند تا بقای نظام را به چالش بکشانند و معتقدند اگر ترامپ بیاید ایران بیشتر تحت فشار قرار می گیرد.

طیف سوم مدافعان مذاکره هستند که خود به دو گروه تقسیم می‌شوند. گروه اول معتقدند مذاکره با ترامپ راحت‌تر است چون فردی است دمدمی مزاج و خودشیفته و فقط دنبال گرفتن یک عکس یادگاری است و با او بهتر می‌شود کنار آمد. می‌توانیم با او معامله کنیم امتیازات کمتری به او بدهیم و امتیازات بیشتری از او بگیریم ضمن آنکه برخی معتقدند پوتین میانجی خوبی بین ایران و امریکا خواهد شد.

گروه دیگر معتقدند بایدن نرمش بیشتری دارد و اصولی‌تر و منطقی‌تر مذاکره می‌کند. این گروه معتقدند بایدن عاقل‌تر از ترامپ است. دسته چهارم طیفی در داخل هستند که همانند روسیه و چین وجود ترامپ را مفیدتر می‌دانند چرا که ترامپ، امریکا را بیشتر تضعیف می‌کند. از جهاتی ترامپ می‌تواند برای ایران بهتر باشد زیرا امریکای ضعیف از نظر اقتصادی و منزوی از نظر بین‌المللی را رقم خواهد زد که در تقابل با ایران موفقیت جدی نخواهد داشت ولی اگر بایدن رئیس‌جمهوری شود گرچه امکان دارد در ظاهر کمتر با ایران خصومت‌ورزی کند ولی در ایجاد اجماع علیه ایران موفق‌تر عمل خواهد کرد.

آنان همچنین از منظر ایدئولوژیک معتقدند ترامپ تارهای دموکراسی وجامعه مدنی و حقوق بشر و نظم جهانی را پنبه کرده است و چهار سال دیگر پودهای دموکراسی را نیز برهم می‌زند و اگر او در قدرت باقی بماند هیمنه لیبرال دموکراسی نابود خواهد شد. با این حال به نظر می‌رسد عمده تمایلات غیررسمی در تهران بر رأی نیاوردن ترامپ است البته این به معنای سرمایه‌گذاری رسمی و سیاسی هیچ گروه و طیفی روی آن نیست.

***
چهار روز دیگر بحث‌برانگیزترین انتخابات ایالات متحده امریکا برگزار خواهد شد؟ بایدن یا ترامپ و یا نتیجه سوم که چیزی نیست جز درگیری و آشوب و رأی دادگاه. نمایشی که شاید ترک‌های جدی بر هیمنه لیبرال دموکراسی امریکایی بزند. نتیجه هرچه باشد واقعیت امریکا تغییر نمی‌کند شاید بایدن بیاید برای ایران معبری باز شود تا نفسی بکشد و نشان دهیم سیاست ترامپ چگونه شکست خورد اما ترامپ هم ابقا شود درهای جهنم باز نخواهد شد.

امریکا با ترامپ یا با بایدن هر چه باشد زمین منازعه تنها تغییر می‌کند چه برای ترامپ و چه برای بایدن، ایران باید استراتژی و نقشه‌راه حساب‌شده و هوشمندانه‌ای اتخاذ کند، با این حال در این نقشه‌راه گزاره مسجل این باشد که ایران اگر درست عمل بکند، هم توانایی پیروزی بر سیاست دستکش مخملین بایدن و دموکرات‌ها را دارد و هم دست چدنی ترامپ و جمهوری‌خواهان را می‌تواند بشکند.

شاید خبر پیروزی ترامپ در ۱۳ آبان شوک منفی و موقت به بازارها بدهد، ولی این شوک و تأثیرات آن کوتاه‌مدت خواهد بود و از آذر تا خرداد سیاست «صبر و انتظار» مطرح خواهد شد چراکه احتمالاً دولت بعدی امریکا در انتظار انتخابات ایران و استقرار دولت جدید در پاستور خواهد بود. به هرحال اگر چه بایدن و ترامپ در اتخاذ تاکتیک‌ها در قبال ایران تفاوت‌های محسوسی خواهند داشت اما به لحاظ استراتژیک به نظر می‌رسد تصمیم‌سازان پشت پرده در کاخ سفید درباره راهبردهای مواجهه با ایران هنوز تجدیدنظر جدی نکرده‌اند.

ایران نیز بدون شک هیچگاه مذاکره را خط قرمز اعلام نکرده و آن را ابزاری برای رسیدن به سیاست‌های خود می‌داند چه باب آن را ببندد چه باز کند. رفتار ایران همواره به رفتار امریکا بستگی دارد. از این‌روست که باید گفت سوم نوامبر نه پایان جهان است و نه یک شروع بسیار متفاوت. اینکه انتخابات امریکا با آمدن بایدن ما تمنای مذاکره سردهیم ما را به سرمنزل مقصود می‌رساند نه اگر ترامپ آمد پیام ترس و عقب‌نشینی راه مناسب خواهد بود. آنچه مهم است نه از ماندن ترامپ بهراسیم نه از آمدن بایدن بخروشیم.