یادداشت زیر با نگاهی دقیق و طنازانه با نگاهی به امضای ترامپ تحلیلی از شخصیت دونالد ترامپ در آستانه انتخابات امریکا دارد.

 همشهری آنلاین- محمدعلی مرادی: سال ۱۹۳۳ در خانۀ کارل یاسپرس در یک مهمانی شام، سر میز شام از سوی یاسپرس و همسرش گرترود موضوع هیتلر و عاری‌بودنش از تحصیلات و دانش مطرح شد. هایدگر در پاسخ گفت: «تحصیلات اهمیت ندارد، فقط به دست‌های اعجاب‌انگیزش نگاه کن!» آشکار نیست فیلسوفِ گوشه‌گیر و ناشکوهمند و فرصت‌طلب ما چه چیزی در دستان یک جنایتکار دیده بود، که برایش ستایش‌برانگیز بود.  

ــ اکنون پس از گذشت ۸۷ سال از آن مهمانی شام؛ سرمایۀ جهانی، طُرفه تحفه‌ای از خورجین جادویی و رنگین‌اش بیرون کشیده است. ــ دونالد ترامپ؛ مردی سفیدرو با موهای تُنُک و تا اندازه‌ای مُضحک. مرد شماره یک و قدرتمندترین فرد جهان و البته خودشیفته، متفرعن، نژادپرست، سوداگر با شخصیتی نازل و متلوّن. به سائقة خودشیفتگی پرزور و شورمندش، دریغ از ضمیری روشن و حکمت‌انگیز در رفتار و کردارش. بنابر گفتة قاطبة صاحب‌نظران ــ او غیرقابل پیش‌بینی است ــ عبارتی روانشناسیک که پسند اوست. تا نادانی‌اش از علم سیاست و جهل‌اش به مناسبات انسانی و عُرف را پشت آن پنهان کند. آری آن‌قدر غیرقابل پیش‌بینی که ما ایرانیانِ گرگ‌باران‌دیده که همتایش را در سایز کوچک‌تر با چهره‌ای تیره‌تر با نام تازه یافت «این آقا» و چکیدۀ سده‌ها معجزۀ آشکار نشدۀ هستی را تجربه کرده‌ایم، شگفت‌زده و انگشت تحیّر به زبان گزیده‌ایم.

ــ بهتر است به مهمانی شام فیلسوف برگردیم و این بار با نام نامی ترامپ، پرسش یاسپرس را تکرار کنیم. یک معامله‌گر بدنهاد و خودنما چه دارد؟ چون آقای هایدگر مرحوم شده است و نمی‌تواند پاسخی فلسفی و فرصت‌طلبانه بدهد، این پاسخ شوخ‌طبعانه را خود می‌دهیم. «به امضایش نگاه کن!» امضایی که ملیسا بکر، متخصص خط‌شناسی، می‌گوید: «ترامپ امضایش را با سی حرکت به پایان می‌برد و پانزده ثانیه طول می‌دهد.»(۱)  

ــ نشاندن این امضاء شاید سخت‌ترین و طولانی‌ترین کار یدی باشد که این مرد بسیار نازنین و قهرمان خودخوانده در عمرش انجام داده است.ــ به همین خاطر در همة رسانه‌های دیداری و نوشتاری، اسنادِ امضاشده و شاهکارش را مثل کودکی عزیز دُردانه که خودش را برای مامانش! شیرین می‌کند، به همۀ جهانیان ‌نشان می‌دهد. چرا؟  

خالی از لطافت نیست که اگر نگاهی زیبایی‌شناسیک به گرافیک این امضاء بیندازیم و به دیدۀ دقت و عبرت بنگریم، شباهتی عجیب به سیم خاردار(۲) دارد. گمان من بر این است که جمهور بشر اگر در کمتر چیزی همسو و اتفاق‌نظر دارد! در این نکته که سیم خاردار سمبُل و نشانة محدودیت، سلب آزادی، نظامیگری، خشونت، سرکوب، جدایی و ... است، همسو و هم نظرند. سازمان عفو بین‌الملل هم با عنایت به نشانه‌شناسی سیم خاردار در نشانه‌اش (آرم) از آن بهره جسته است.

ــ پرزیدنتِ متشخص و استخوان خُردکردۀ ما خودْ فراوان مصداق مادی و عملی برای امضایش ــ بخوانیم سیم خاردار ــ از خود به میراث گذاشته است. مشتی از آن خروار: 

ــ خروج آمریکا از معاهدۀ پاریس که می‌توانست و می‌تواند به مادرِ زمین، محیط زیست، بشریت و آیندگان کرة زمین یاری برساند. (علی‌رغم نظر همة دست‌اندرکاران و دوستداران محیط زیست)

ــ انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم و دهن‌کجی به ملت فلسطین، افزودن گِرهی دیگر به حل مسئله فلسطین و پیچیده‌تر کردن آن.

ــ خروج از یک توافق جهانی (برجام) بدون حمایت آشکار جهانی، افزودن بر رنج ملت عزیز ایران که قرن‌هاست خود را از رنجی به رنج دیگر می‌کشاند و مطالبات به حق و انسانی تاریخی‌اش به عهدۀ تعویق می‌افتد.

ــ این امضاء سبب قطع بخش قابل توجهی از بودجة سازمان بهداشت جهانی در هنگامة ستم و بیداد همه‌گیریِ عالمگیر (کووید ۱۹) شده است.
...

ــ تکملۀ دلنشین: دونالد ترامپ که در ادبیات ویژۀ خودش به واژة «معامله» رتبه و شخصیتی ویژه داده است. همۀ مراوده‌ها و ارتباط‌ها را با عبارات: معامله خوب، معاملة بزرگ قرن، معامله‌گر... بدون لحاظ کردن نیکی‌ها و سجایای اخلاقی، انسانی، اجتماعی و سیاسی می‌سنجد. از همین رو وقتی در اعتراضات اخیر آمریکایی‌ها، مشاورینش پیشنهاد در دست گرفتن کتاب مقدس، جلوی کاخ سفید را به او دادند، تا نشانه‌ای از ایمان مسیحی او و التیام‌بخش معترضان باشد. انجیل مقدس را طوری در دستانش گرفت که گویی کتاب مقدس را برای فروش (اصل و روح هر معامله) عرضه می‌کند. حتی متشرعین مسیحی هم باور نکردند که او مردی مؤمن و باایمان است.

انتهائیۀ کُشنده: بهتر است تجارتخانۀ معامله را ببندیم و به  تاریخ باز گردیم. سال ۱۹۴۹، که هانا آرنت شاگرد و دوست نزدیک هایدگر سال‌ها پس از مهمانی شامِ تاریخ‌ساز آن شب در مورد هایدگر به یاسپرس نوشت: «مسئله این نیست که هایدگر شخصیت بدی دارد، مسئله این است که هایدگر اصلاً شخصیت ندارد» (۳)

پس از چند دهه، همصدا با هانا آرنت و بخشی از مردم آمریکا، شاید بتوان با اندکی تغییر و تحریف گفت: «مسئله  این نیست که ترامپ کسر شخصیت و منِش دارد، مسئله این است که ترامپ اصلاً شخصیت و منِش ندارد.»


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱-    مقالة «خودشیفتگی ادبی»، نوشتۀ استاد ارجمند احمد اخوت، مندرج در جهان کتاب، شماره ۳۷۶-۳۷۴، تیر و شهریور ۱۳۹۹.
۲-    همان؛ آقای احمد اخوت امضای ترامپ را به نمودار زلزله تشبیه کرده‌اند که کمک حال، سیم خاردار است، البته با تباهی و ویرانی بیشتر.  
۳-    نامه‌ هانا آرنت به یاسپرس، مورخ سپتامبر ۱۹۴۹ ـ کتاب «در کافه‌ اگزیستانسیالیستی» ـ نشر پیام امروز، ص ۱۴۷، ۱۳۹۶.