تا آخر این هفته (احتمالاً!) تکلیف انتخابات آمریکا و ساکن کاخ سفید روشن می‌شود؛ چه جو بایدن دموکرات، پیروز این انتخابات شود و چه دونالد ترامپ جمهوریخواه دوباره به کاخ سفید برگردد، دوره جدید ۴‌ساله‌ای در مناسبات سیاست خارجی ایران و آمریکا آغاز خواهد شد؛ دوره‌ای که همچنان برجام و توافق هسته‌ای زخم‌خورده، یک بستر مهم برای تنظیم مناسبات است.

به گزارش همشهری‌آنلاین، این مناسبات، که در ۳مسیر تعریف می‌شود؛ ادامه همین روند فعلی، افزایش تنش و یا بالاخره کاهش تنش و حرکت به سمت مذاکره. اینکه در تنظیم این مناسبات، بایدن برای ایران گزینه مناسب‌تری است یا ترامپ، سوالی است که نه فقط تحلیلگران، دیپلمات‌ها و سیاستگذاران دنبال پاسخ به آن هستند، بلکه نگاه عموم مردم را هم به پاسخ این سوال معطوف کرده است.

ابوالفضل عمویی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، دیپلماتی است که از وزارت خارجه به مجلس راه یافته است. او در ۲ دوره در بطن مذاکرات هسته‌ای حضور داشت. در گفت‌وگو با او به بررسی این سوال پرداختیم که بایدن بهتر است یا ترامپ؟


این دوره انتخابات آمریکا و رقابت بین بایدن و ترامپ برای ایران و البته برای دیگر کشورها اهمیت زیادی پیدا کرده است. ظاهرا این حساسیت در داخل آمریکا هم هست. مهم‌ترین تفاوت‌های این دوره از انتخابات آمریکا با دوره‌های قبل چیست؟ چرا دنیا چشم به این انتخابات دوخته است؟  

بله، فضای این دوره از انتخابات آمریکا از جهاتی با دوره‌های قبل متفاوت است؛ اولا شاهدیم که فضای داخل آمریکا دوقطبی شده و نخستین اثر این دوقطبی این است که میزان مشارکت در انتخابات آمریکا بالا رفته است، یعنی همین الان که من با شما صحبت می‌کنم و ۴روز به انتخابات آمریکا مانده (گفت‌وگو روز جمعه نهم آبان انجام شده است)، ۸۲میلیون نفر در آمریکا رأی داده‌اند و این در تاریخ این کشور سابقه نداشته است. ارزیابی این است که در این دوره از انتخابات آمریکا میزان مشارکت احتمالا به بیش از ۶۵درصد می‌رسد، درحالی‌که در دوره‌های اخیر متوسط مشارکت در انتخابات آمریکا چیزی بین ۵۰تا ۵۵ درصد بوده است.

از طرف دیگر این دوقطبی شدن آثار نگران‌کننده‌ای برای خود آمریکا دارد، نوع رقابت‌ها به‌نحوی پیش می‌رود که آثار انتخاب هر کدام از طرفین، به‌شدت برای حامیان طرف مقابل نگران‌کننده و دغدغه‌آور است. در فضایی که ترامپ اعلام نکرده که درصورت باخت، حاضر است قدرت را به‌صورت مسالمت‌آمیز ترک کند، نگرانی‌های امنیتی آمریکا افزایش یافته است؛ کشوری که ۳۵۰ میلیون سلاح در بین مردمش وجود دارد.

احتمالا خبر دارید که والمارت- فروشگاه زنجیره‌ای معروف در آمریکا- اعلام کرده فروش سلاح را برای روزهای بعد از انتخابات در فروشگاه‌هایش ممنوع می‌کند، یا در واشنگتن که خیلی از آثار این رقابت‌ها در آنجا بروز خواهد کرد، این روزها طرح افزایش حفاظت از فروشگاه‌ها مطرح است و هرچه به روزهای پایانی انتخابات نزدیک‌تر می‌شویم، آثار امنیتی رقابت‌ها خودش را بیشتر نشان می‌دهد، بخش زیادی از این فضا در عین حال می‌تواند روی کل محیط نظام‌ بین‌الملل و در خیلی از کشورها آثاری داشته باشد و خیلی‌ها با حساسیت این موضوع را دنبال می‌کنند.
 

نکته‌ای که در انتخابات قبلی آمریکا و پیروزی ترامپ اثرگذار بود این بود که ترامپ در دوره قبلی هنوز به این شکل شناخته شده نبود؛ شعارهایی می‌داد که برای آمریکایی‌ها جذاب بود؛ وعده‌هایی می‌داد که از به هم ریختن ساختار سیاسی حاکم بر آمریکا حکایت داشت و با همین شعارها انتخابات را در یک رقابت نزدیک از هیلاری کلینتون برد. در این دوره به‌نظر می‌رسد ترامپ چیزی برای عرضه ندارد، آیا نهادهای داخل ایران تحلیلی درباره پیروزی بایدن یا ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰دارند؟

ترامپ تاحدود ۶‌ماه قبل، در افکار عمومی آمریکا وضعیت خوبی داشت. او در دوره فعالیت ۳ ساله‌اش در حوزه اقتصادی دستاوردهای خوبی داشت، اما با شیوع کرونا بخش زیادی از دستاوردهای ترامپ از دست رفت.

ترامپ توانسته بود بیکاری در ایالات متحده را به پایین‌ترین سطح خود در ۳۰سال گذشته برساند ولی کرونا کلا این فضا را برعکس کرد. چیزی که او در ۳ سال و نیم برای آن تلاش کرده بود، طی نزدیک به  ۲ماه از دست رفت، یعنی با شیوع کرونا بیکاری در آمریکا به بالاتر از اواخر دوره اوباما رسید. بعد از آن هم چند اتفاق افتاد که مجددا به ترامپ آسیب زد که یکی از آنها کشته شدن جورج فلوید بود که آن جنبش «جان سیاهان مهم است»  

(black lives matter) را فعال کرد. بعد از این اتفاقات، کمپین ترامپ، چند چالش را فعال کرد، اولا تلاش کردند با وجود ناآرامی‌ها در جاهایی مثل کینوشا، کمپینی به اسم  law and order (کارزار نظم و قانون) را فعال کنند، به این معنا که ما حامی نظم اجتماعی هستیم و دموکرات‌ها کسانی هستند که ناامنی ایجاد می‌کنند، این کمپین خیلی موفق نبود، چون دمکرات‌ها عملیات دیگری را در واکنش به این کمپین طراحی کردند و نگذاشتند این کمپین تأثیر خودش را بگذارد.

اینکه ترامپ در جریان رقابت‌های انتخاباتی کرونا گرفت هم ضربه دیگری به او در میانه تبلیغات انتخابات بود و از همانجا هم فاصله معنادار بایدن از ترامپ درنظرسنجی‌ها شروع شد. بعد از این سلسله از ناکامی‌ها در مبارزات انتخاباتی، ‌ترامپ در مناظره دوم به ادبیات قدیمی و تأثیرگذار خود در رقابت‌های سال ۲۰۱۶ تکیه کرد.

جانمایه مناظره دوم این بود که ترامپ به بایدن می‌گفت تو ۴۷سال است در حاکمیت و ساختار سیاسی آمریکا هستی و کمبودهای فعلی، دستاوردهای تو و امثال توست که ما در جامعه می‌بینیم و من سیاستمدار نیستم و فقط ۴سال است که برای جبران خرابکاری‌های امثال تو وارد سیاست شده‌ام.

این ادبیات، ادبیاتی بود که ترامپ در دوره قبل با تمسک به آن رأی آورد و اتفاقا احیای این ادبیات باعث شد که در برخی ایالت‌هایی که به آنها ایالت‌های کمربند زنگ‌زده (rust belt) می‌گویند و در شمال شرقی آمریکا تعیین‌کننده هستند، وضع ترامپ کمی بهتر شود.

هم‌اکنون اگر کسی بخواهد براساس نظرسنجی‌ها ارزیابی کند، بایدن شانس بیشتری دارد و ترامپ با وجود اینکه تلاش کرده بخشی از فاصله را کم کند اما هنوز این احتمال بیشتر است که شاهد پیروزی بایدن باشیم. مگر اینکه مثل ۲۰۱۶اشتباه فاحشی از سوی مؤسسات نظرسنجی شاهد باشیم.

در آن سال شاهد موضوع shy voter‌ها بودیم. یعنی رأی دهنده‌های شرمگین. کسانی که می‌خواستند به ترامپ رأی بدهند اما این تصمیم خود را درنظرسنجی‌ها ابراز نمی‌کردند. در داخل ایران هم کسانی که دارند انتخابات آمریکا را رصد می‌کنند و فضای عمومی را می‌بینند، مبتنی بر نظرسنجی‌ها صحبت می‌کنند و می‌دانند که ارزیابی‌ها بیشتر به نفع بایدن است؛ اما خیلی‌ها ممکن است دغدغه اتفاقات ۲۰۱۶را هم داشته باشند و فکر می‌کنند که ترامپ برنده ‌شود.
 

بحثی چند روز پیش مطرح شد و رئیس شورای امنیت ملی آمریکا گفت که ما شاهد دخالت ایران در انتخابات آمریکا هستیم؛ این موضوع البته در حد یک ادعا فرض شده است؛ ولی با چه هدفی از سوی نهادهای اطلاعاتی امنیتی آمریکا مطرح می‌شود؟ چرا باید چنین ادعایی را طرح کنند؟

از دو منظر به این ماجرا می‌شود نگاه کرد. واقعیت این است که سیاست‌های فعلی ضدایرانی در آمریکا، عمدتا برآمده از ساختار آمریکاست. فارغ از اینکه چه‌کسی در کاخ سفید ساکن می‌شود، ساختار مدیریتی و اداری آمریکا - آن چیزی که به‌عنوان establishment آمریکا شناخته می‌شود- ضدایرانی است. به همین دلیل تفاوت اجرایی چندانی بین شخص ترامپ و بایدن نیست و ما تقریبا گزینه مطلوبی بین ترامپ و بایدن نداریم.

همین باعث می‌شود که ما انگیزه‌ای برای دخالت نداشته باشیم. علاوه بر این نشانه‌ای برای دخالت وجود ندارد، اینکه چرا آمریکایی‌ها این را مطرح می‌کنند بخشی از جواب در این است که از سال ۲۰۱۶در داخل آمریکا و به واسطه تحقیقاتی که در کمیته تحقیق FBI صورت گرفت، اینگونه مطرح شد که روس‌ها در انتخابات آمریکا دخالت کرده بودند.

شاید در آن انتخابات روس‌ها تمایل داشتند دمکرات‌ها رأی نیاورند و ترامپ پیروز آن انتخابات شود، از آن جهت که ترامپ سابقه تجارت و تعامل را با روسیه داشت، این ادعا ابزاری شد برای دمکرات‌ها که بعد از رأی آوردن ترامپ، تخریب سنگینی روی او انجام دهند. نظام انتخابات آمریکا یک نظام منسوخ و پراشکال است. آمریکایی‌ها به‌دلیل همین پیچیدگی و پر از اشکال بودن نظام انتخاباتی‌شان سعی می‌کنند شکست در انتخابات را به جریانی در خارج از کشور منتسب کنند و این دفعه در کنار روسیه و چین نام ایران را هم مطرح کردند.

حتما مطلع شدید که بعدا FBI درباره قسمت ایران در گزارش رئیس اطلاعات ملی آمریکا اصلاحیه زد و اعلام کرد که ما درباره ایران چنین عباراتی را به‌کار نبردیم و آن کسی که گزارش جلسه را می‌خوانده، خودش عبارت ایران را اضافه کرده است. از این جهت آنها خودشان هم تأیید نمی‌کنند که جمهوری اسلامی دخالتی در این موضوع داشته باشد. ما انگیزه‌ای هم برای دخالت نداریم چون هر دوی این نامزدها به نوعی مشکلاتی را برای ما به‌وجود آورده‌اند یا می‌آورند.
 

می‌خواهم از همین مبحث پل بزنم به سؤالی که این روزها در داخل ایران مطرح می‌شود که پیروزی بایدن به نفع ایران است یا پیروزی ترامپ؟ تحلیل شما چیست؟ کدام‌یک از این نامزدهای انتخابات آمریکا برای ایران گزینه مطلوب‌تری است؟  

سیاست‌ها در آمریکا علیه ایران عمدتا دوحزبی یا به ادبیات آمریکا bipartisan است، یعنی یک هدف را دنبال می‌کند، بحث سر روش‌ها و تکنیک‌هاست. شما را ارجاع می‌دهم به مقاله بایدن در سی‌ان‌ان که تقریبا یک‌ماه پیش منتشر شد. عنوان مقاله این است:‌ «راه‌های هوشمندانه‌تر برای سختگیری علیه ایران». خود این عبارت روشن می‌کند- کما اینکه متن هم تأکید می‌کند- که بایدن هم معتقد است که باید جلوی ایران بایستد و سیاست‌هایی علیه ایران طراحی کند.

حرف این مقاله این است که من به‌عنوان بایدن، اقدامات هوشمندانه‌تری علیه ایران می‌توانم طراحی کنم. یعنی در تقابل با جمهوری اسلامی، هم بایدن و هم ترامپ در یک جهت حرکت می‌کنند. بحث بر سر این است که کدام‌یک از این دو نامزد با چه روشی حرکت می‌کنند. واقعیت موضوع این است که ترامپ و بایدن درباره ایران هم‌جهت هستند ولی تاکتیک‌ها و روش‌های متفاوتی را به‌کار می‌گیرند.

تیم بایدن قائل به این هستند که باید به سمت احیای ائتلاف‌های سیاسی آمریکا به‌خصوص با متحدان اروپایی برویم، چیزی که ترامپ از آن فاصله گرفته بود و سعی می‌کرد اقدامات در حوزه سیاست خارجی‌اش را یکجانبه انجام بدهد، بایدن اما قائل به این است که در همراهی با کشورهای متحد خودشان سیاست‌هایشان را پیگیری کند. از این جهت بایدن برای اعمال فشار گسترده‌تر علیه ایران می‌تواند توانمندتر حرکت کند. در همان مقاله هم به این اشاره می‌کند.

اما به هر حال ترامپ هم اقداماتی علیه ایران انجام داده که ما نمی‌توانیم فراموش کنیم، کسی که دستور ترور حاج قاسم سلیمانی را می‌دهد یا کسی که سنگین‌ترین تحریم‌ها را علیه ایران حتی در مورد غذا و دارو اعمال کرده حتما مطلوب نظر ما نیست. در مقابل دمکرات‌ها هم که می‌گویند اگر ایران به تعهدات خودش برگردد برجام را احیا می‌کنیم، معتقد به فشار به ایران هستند.

آنتونی بلینکن که مشاور ارشد بایدن در سیاست خارجی است چند وقت قبل در مؤسسه هادسن جلسه‌ای داشت و گفت که ما خودمان هم ارزیابی نمی‌کردیم که سیاست فشار حداکثری ترامپ به یک دستاورد برسد و نتایجی داشته باشد، اما حالا که این سیاست توانسته یک نظام تحریم گسترده علیه ایران بسازد باید از نتایج این سیاست بهره بگیریم و استفاده کنیم. همه اینها نشان می‌دهد بایدن و ترامپ در یک مسیر هستند اما روش‌های متفاوتی را برای مقابله با ما دارند.
 

محاسباتی در داخل کشور روی این موضوع هست که اگر بایدن پیروز انتخابات شود، قطعا به برجام برمی‌گردد یا خیر؟

چیزی که ما داریم می‌بینیم، مواضع رسمی بایدن است. بایدن اعلام کرده که ما آماده بازگشت به برجام هستیم، مشروط به اینکه ابتدا ایران تعهداتش را برگرداند. اما ترامپ در مقابل، ادعای بی‌مبنایی دارد که در صورت پیروزی، ایرانی‌ها در هفته اول با من تماس می‌گیرند و مذاکره می‌کنند، که ما نمی‌دانیم مبنای این حرف چیست؟ چون این ما نبودیم که تعهداتمان را انجام ندادیم.

بنا بر ۱۴گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، ایران به تعهداتش ‌در برجام پایبند بوده و حتی بعد از خروج آمریکایی‌ها که مانع اجرای خیلی از تعهدات شد، یک‌سال هم صبر کردیم که اروپایی‌ها بتوانند این مضار را جبران بکنند، آنها هم موفق نبودند، نخواستند و نتوانستند. بعد از آن بود که جمهوری اسلامی تعهداتش را در ۵‌گام کاهش داد؛ هرچند بخشی از تعهدات نظارتی کشور ذیل برجام همچنان اجرا می‌شود و آژانس و ناظرانش طبق پروتکل الحاقی و فراتر از آن نظارت دارند.

در این شرایط اگر طرف آمریکایی بگوید ما به برجام برمی‌گردیم، نخستین سؤال از او این است که تکلیف خسارت این چندسال، که ما تعهداتمان را انجام دادیم و شما انجام نداده‌اید، چه می‌شود؟

چه‌کسی باید این خسارتی را که به ملت ایران وارد شده است، بپردازد، چگونه جبران می‌کنید؟ نکته دوم اینکه چه تعهدی وجود دارد که اگر دوباره توافق احیا شود، شما مجددا از برجام خارج نشوید؟ تکلیف مجازات عاملان ترور شهید سلیمانی چه می‌شود؟ بایدن و تیمش و آدم‌هایی مثل بلینکن و سولیوان و کسانی که به او نزدیک هستند، مثل کریس کونز، حرفشان این است که به‌شرطی به برجام برمی‌گردیم که برجام را پایه مذاکرات گسترده بکنیم.

با تجربه‌ای که ما با طرف مقابل داریم این مسیر، دیگر مسیر مطلوب ما نیست و فکر می‌کنیم نه طرف مقابل دیگر مبنایی برای تعهداتش دارد و نه اینکه ما بنا داریم وارد مسیری بشویم که نهایت آن مذاکرات به محدودیت‌هایی در برنامه موشکی و تسلیحاتی و منطقه‌ای ما منجر شود. ما می‌خواستیم در مذاکرات اتمی حسن‌نیت‌مان را به دنیا ثابت کنیم که ثابت کردیم. برای همین است که ما صحبت از راه‌حل‌های جایگزین می‌کنیم و باید آنها را دنبال کرد.
 

پیرو همین مسئله ترامپ با فرض اینکه مجددا رئیس‌جمهور شود، می‌گوید شرط من برای مذاکره این است که ایران بمب اتم نداشته باشد. اگرچه پیش‌تر شروطی را هم پمپئو مطرح کرده بود. با فرض اینکه ترامپ دوباره رئیس‌جمهور شود و در تیم سیاست خارجی‌اش تغییر ایجاد شود، مثلا پمپئو در رأس نباشد و شرط ترامپ فقط به این تقلیل کند که ایران بمب اتم نداشته باشد، آیا در دوره دوم ترامپ ما به سمت جنگ می‌رویم یا به سمت کاهش تنش یا ادامه مسیر فعلی؟

ببینید، موضع کارزار فشار حداکثری ترامپ برای ایران ۳جنبه داشت؛ آن بخشی که برای مردم ملموس بود، همان خروج از برجام و بازگشت تحریم‌ها بود. خیلی بیشتر از تحریم‌هایی که قبل از برجام برای جمهوری اسلامی وجود داشت، در دوره ترامپ برای ایران اعمال شد. جنبه دوم این کارزار این بود که در نهادهای بین‌المللی و در بین کشورهای جهان تلاش کردند با فشارهای سیاسی، ایران را به انزوا بکشانند. بعد از آن هم در آن حوزه‌ای که خودشان اسمش را گذاشته‌اند احیای بازدارندگی نظامی، اقداماتی انجام دادند که مهم‌ترین اقدامشان ترور حاج قاسم بود.

ترور حاج قاسم برای ما یک موضوع تعیین‌کننده است و ما از این موضوع نمی‌توانیم عبور کنیم و چشم‌پوشی کنیم، به صرف اینکه یک نفر ادعا کند من مسیر سابق را برمی‌گردم، باید پرسید درباره شهادت حاج‌قاسم سلیمانی می‌خواهد چه کار کند؟ این موضوعی نیست که ما فراموش کنیم. حتما می‌دانید حاج‌قاسم محبوب‌ترین شخصیت در بین ایرانی‌ها بود و این را خود آمریکایی‌ها هم می‌دانستند، گزارش دانشگاه مریلند محبوبیت حاج‌قاسم در زمان حیاتش در ایران را بالای ۸۰درصد نشان می‌داد.

خب، این یک موضوع و مسئله اساسی در مواجهه با ترامپ است. باید توجه داشته باشیم که کمپین فشار حداکثری، با هدف به زانو درآوردن ایران و تسلیم ایران به خواسته‌های ترامپ طراحی شده بود و به‌دلیل اینکه این سیاست پس از ۲سال به نتیجه نرسیده است، آمریکایی‌ها مجبورند در این سیاست بازنگری کنند؛ از این جهت این انتخابات می‌تواند یک فرصت تغییر برای سیاست خارجی آمریکا باشد.

چون آمریکایی‌ها نیاز به فرجه برای تغییر مسیر دارند که در این سیاست بازنگری کنند. از زاویه دید ایران، روشن است که سیاست بی‌ثمر و البته ظالمانه فشار حداکثری باید پایان پیدا کند. با وجود فشار حداکثری، جمهوری اسلامی مسیر مقاومت فعال را با قوت و ابعاد بیشتر ‌دنبال می‌کند. واکنش جمهوری اسلامی متناسب با سیاست‌های آمریکا خواهد بود، تغییر حاکمان بدون تغییر سیاست‌ها، بی‌فایده است.
 

یک تحلیلی هم هست که اگر بایدن انتخاب شود، ممکن است همه‌چیز معلق شود تا انتخابات ۱۴۰۰ایران. این تحلیل را چقدر نزدیک به واقعیت می‌دانید؟

این تحلیل را من بیشتر از همه دیدم که مؤسسه CNAS ر (Center for a New American Security ) روی آن مانور داده است؛ مسئله اول این است که طرف مقابل چگونه می‌خواهد سیاست‌هایش را در قبال جمهوری اسلامی تنظیم کند. این موضوع تعیین‌کننده مناسبات است. من فکر می‌کنم راه‌حل‌های بلندمدتی که جمهوری اسلامی در حوزه سیاست خارجی پیش‌بینی کرده، اگر به موفقیت برسد، نباید سیاست داخلی‌اش را به سیاست خارجی گره بزند.

این یک آسیب است، یعنی کشور همین الان معطل این بشود که بایدن رأی بیاورد یا نیاورد، و اگر بایدن رأی بیاورد، چه‌کسی در داخل ایران و انتخابات ۱۴۰۰رأی می‌آورد؟ اینها به‌شدت به اقتصاد ما آسیب می‌زند و اقتصاد را شرطی می‌کند.

فراموش نکنیم که در دوره اوباما با این مشکل مواجه بودیم، ‌در آن مقطع اوباما دستور تعلیق تحریم‌ها را هر ۹۰روز و هر ۱۸۰روز یک بار تمدید می‌کرد، خیلی‌ها در حوزه اقتصادی معطل این می‌شدند که تعلیق تحریم‌ها مجددا اتفاق خواهد افتاد یا خیر؟ در این فضا جایی برای سرمایه‌گذاری و کار بلندمدت اقتصادی نمی‌ماند. متأسفانه آمریکایی‌ها با تحریم علیه ایران به‌عنوان یک دارایی راهبردی نگاه می‌کنند و باید بپذیریم حتی بعد از انتخابات آمریکا حداقل تا میان‌مدت با تحریم‌ها زندگی کنیم.

با وجود این، می‌توان اقتصاد کشور را نسبت به تحریم مصون کرد، اگر همکاری‌هایمان با کشورهایی مثل چین و روسیه و کشورهای همسایه تقویت شود، بخش زیادی از تأثیرپذیری اقتصاد ما از تکانه‌های تحریمی آمریکا کم می‌شود. ما فکر می‌کنیم که آمریکایی‌ها روندی را که شکل دادند، به این راحتی نمی‌توانند تغییر دهند، اگر روزی هم بایدن انتخاب شود و بخواهد از در تعامل با جمهوری اسلامی وارد شود، با مشکلات زیادی مواجه است.

یکی از کارهایی که جریان صهیونیستی مخرب در داخل دولت ترامپ پیش برد، این بود که سعی کرد تحریم‌های علیه ایران را چندوجهی و محکم کند. در این سال‌ها «تحریم موضوعی» جدیدی علیه ایران اضافه نشد، چون ما تقریبا در همه موضوعات اصلی تعاملات تجارت خارجی دچار تحریم شده بودیم، اعم از تراکنش‌های مالی، بحث حمل‌ونقل، بحث‌های بیمه‌ای، بحث تامین منابع مالی...
 

اوبراین هم اخیرا گفته بود تحریم‌های ما علیه ایران ته کشیده است...

بله اوبراین همین را گفت. ‌قبل از اوبراین، استیو منوچین، وزیر خزانه‌داری هم همین را گفت که ما دیگر تحریم موضوعی نداریم، اما در دوره اخیر سعی کردند با کمک مشاوران جریانات صهیونیستی مثل FDD و UANI  مؤسساتی که ضدایرانی بودنشان کاملا عیان بود، تحریم‌های قبلی را با عناوین جدید و با شناختن نقاط ضعفش تکرار کنند. در این شرایط، لغو این تحریم‌ها کار سختی است. لغو خیلی از این تحریم‌ها نیاز به همراهی کنگره دارد و در این مسیر دمکرات‌ها حتما باید مجلس سنا را هم به‌دست بگیرند.

بایدن کار راحتی برای اینکه بتواند باب گفت‌وگو را با ایران باز کند، ندارد. هر چند از اظهارات بایدن و مشاورانش برمی‌آید که اگر رأی بیاورند، عجله‌ای برای گفت‌وگو با ایران ندارند و هدفگذاری اولیه‌شان را روی موضوعاتی مثل تقویت همکاری‌های فراآتلانتیک با اروپا یا نوع مواجهه هوشمندانه‌تر با چین می‌گذارند. البته که ما هم تا آن موقع فرصت داریم سیاست‌های دقیق و مستقلانه‌ای طراحی کنیم.بنابراین مهم است که در این بازه زمانی از یک بازیگر منفعل به یک بازیگر فعال تبدیل شویم و از همه ابزارهایی که در کشور می‌شناسیم برای بازیگری فعال استفاده کنیم؛ چه تقویت مناسباتمان با کشورهایی که رویکرد ضدآمریکایی دارند و چه تقویت ساخت داخلی اقتصاد؛ موضوعی که هم‌اکنون مجلس هم دارد آن را دنبال می‌کند.
 

  • منبع: همشهری - مجید مهرابی- اسماعیل سلطنت‌پور