به گزارش همشهریآنلاین به نقل از خراسان، ماجرای این جنایت هولناک که از پیگیری یک حادثه کودکربایی توسط کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی لو رفت، از آنجا آغاز شد که شهریور سال ۹۷ پیرمردی با پلیس تماس گرفت و از ربوده شدن نوه چهار سالهاش خبر داد.
این پیرمرد در حالی که بسیار نگران بود در شکایت خود بیان کرد: نوهام که الیاس نام دارد در کوچه مشغول بازی بود که توسط فرد ناشناسی ربوده شد. با توجه به اهمیت ماجرا، پیگیری این پرونده به کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی سپرده شد.
کارآگاهان در تحقیقات میدانی خود به سرنخهایی رسیدند که مشخص میکرد پدر ۳۴ ساله الیاس از حدود اوایل اردیبهشت مفقود شده است و هیچکس حتی خانوادهاش از او اطلاعی ندارند اما همسر وی بعد از نقل مکان ناگهانی از منزل استیجاری در منطقه بولوار بهمن منزلی را در خیابان شهید چراغچی اجاره کرده است که او نیز از ۲۰ روز قبل دیگر در محل زندگیاش حضور ندارد و به مکان نامعلومی رفته است.
دستگیری متهمان
با جمعآوری این اطلاعات، احتمال وقوع یک جنایت قوت گرفت و این پرونده با توجه به حساسیت ویژهای که پیدا کرده بود، در اختیار قاضی ویژه قتل عمد مشهد قرار گرفت.
چند روز بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که قاضی میرزایی با مطالعه دقیق پرونده و تحقیقات صورت گرفته، دستور شناسایی محل اختفا و دستگیری مادر الیاس (زن ۲۸ ساله) را صادر کرد. کارآگاهان اداره جنایی نیز با رصدهای اطلاعاتی و بهرهگیری از امکانات پلیسی و در اثنای تحقیقات خود به ارتباط شیطانی زن ۲۸ ساله با پسری به نام مهرداد پی بردند.
به این ترتیب دیگر شکی نماند که ماجرای یک جنایت در پس پرده کودکربایی قرار دارد. به همین دلیل قاضی میرزایی از کارآگاهان خواست ابتدا برای دستگیری مهرداد اقدام کنند چراکه او حلقه مفقوده این ماجرا بود. کارآگاهان که دیگر موضوع آدمربایی را خاتمهیافته میدانستند، در یک عملیات هماهنگ مهرداد را در منطقه خواجه ربیع دستگیر و به مقر انتظامی منتقل کردند.
اعتراف به دفن جسد در اتاق خواب
این جوان ۲۴ ساله در همان مراحل اولیه بازجویی به صراحت قتل شوهر «ز-م» را پذیرفت و گفت: با همدستی آن زن شوهرش را کشتیم و در اتاق خواب منزل استیجاری دفن کردیم. در پی اعترافات این جوان، بلافاصله کارآگاهان موفق شدند مخفیگاه زن ۲۸ ساله را در یک اتاقک ۱۲ متری در منطقه روستای ده غیبی شناسایی و او را در حالی دستگیر کنند که الیاس را در کنار خود داشت.
این زن نیز در اعترافات خود به قتل همسرش با همدستی مهرداد اشاره کرد و گفت: با مهرداد که شاگرد میوهفروشی بود، اواخر سال گذشته آشنا شدم و در پی ارتباط شیطانی با او، همسرم را کشتیم و جسدش را دفن کردیم.
پس از کشف جسد در منزل مسکونی، دو متهم این پرونده جنایی، برای بازسازی صحنه قتل و تشریح جزئیات این جنایت هولناک به محل وقوع حادثه هدایت شدند.
مهرداد جوان ۲۴ ساله ضمن تشریح چگونگی آشنایی خود با «ز-م» ابعاد دیگری از این ماجرا را فاش کرد و گفت: طوری دلباخته «ز» شده بودم که هر کاری از من میخواست برایش انجام میدادم. او که با شوهرش اختلاف داشت مدام ناراحت بود و از کتککاریهای همسرش نزد من گلایه میکرد تا این که به پیشنهاد «ز» تصمیم گرفتیم شوهرش را بکشیم و با هم ازدواج کنیم.
ابتدا چند قرص سمی خریدم تا او شوهرش را با آنها به قتل برساند ولی او قرصها را کوبیده و در آب داروی گیاهی جوشانده ریخته بود که قرصها اثر سمی خود را از دست داد و او نتوانست شوهرش را بکشد به همین دلیل تصمیم گرفتم او را با طناب و در خواب خفه کنم.
«ز» کلید منزلش را به من داده بود، آن شب حدود ساعت یک بامداد بود که با تماس «ز» به منزل آنها رفتم و داخل آشپزخانه پنهان شدم تا «ز» طناب را دور گردن همسرش بیندازد که پای بساط خوابش برده بود! ولی شوهر او از خواب بیدار شد و برای نوشیدن آب به آشپزخانه آمد. او که از دیدن من شوکه شده بود چوبی را برداشت و به سمت من حمله کرد.
در این لحظه من طناب را برداشتم و دور گردنش انداختم. در حالی که او بر اثر فشار طناب خم شده بود، «ز» نیز چوب را از روی زمین برداشت و ضربه ای محکم به سر شوهرش کوبید. من همچنان طناب را میکشیدم و شوهر ۳۴ ساله او در حال خرخر کردن بود که «ز» یکی دیگر از همان قرصها را آورد و درون دهان شوهرش فرو کرد. وقتی دیگر نفس نکشید او را در همانجا دفن کردیم.
میخواستیم از کشور فرار کنیم اما نشد
زن ۲۸ ساله با تایید رابطه شیطانی خود گفت: از کتک زدنهای شوهرم خسته شده بودم و تصمیم به قتل او گرفتم. آن شب وقتی با مهرداد درگیر شد و من هم با چوب ضربهای به سرش زدم، بیجان روی زمین افتاد. جسد را داخل حمام کشیدیم تا پسر ۱۰ ساله ام که بیدار شده بود آن را نبیند! صبح روز بعد بیل و کلنگ از ابزارفروشی خریدم و پیکر بیجان شوهرم را در همان خانه دفن کردیم.
۱۶ روز هم در منزل محل دفن جسد با مهرداد زندگی میکردم تا این که تصمیم به فرار از کشور گرفتیم. ولی سایت کاریابی باز نمیشد چرا که میخواستیم به عنوان کارگر به ترکیه برویم و از آنجا به اروپا بگریزیم. به همین دلیل برای فروش قطعه زمینی که در یکی از روستاهای فاروج داشتم نزد خانوادهام رفتم و به آنها گفتم شوهرم مردی را کشته و در مرز منتظر است تا پول برایش ببرم، اما موفق به فروش زمین نشدم و به مشهد بازگشتم.
پدر و مادرم که نگران شده بودند به مشهد آمدند تا ماجرای قتل را بفهمند ولی نشانی دقیق منزل اجارهای مرا نمیدانستند که به تازگی به آنجا نقل مکان کرده بودیم. وقتی آنها وارد کوچه شدند پسر بزرگم در حالی به حیاط آمد که هنوز الیاس فرزند چهار سالهام در کوچه بود. من و مهرداد و پسر ۱۰ سالهام به پشت بام گریختیم تا برادر و پدرم ما را نبینند. آنها هرچه زنگ زدند ما در را باز نکردیم و به ناچار پسرم الیاس را با خودشان بردند و چند روز بعد من با اجیرکردن یک موتورسوار به بولوار طبرسی رفتم و پسرم را با خودم بردم.
صدور حکم قصاص نفس
به دنبال اعترافات صریح متهمان، این پرونده جنایی پس از تکمیل تحقیقات در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و توسط قضات با تجربه دادگاه مورد رسیدگی قرار گرفت.
مهرداد عامل اصلی این جنایت هولناک پس از اقرار صریح به قتل «احمد- ج» (مقتول) چگونگی و جزئیات ماجرای آشنایی خود با زنی متاهل را شرح داد و گفت: چند ماه بعد از پایان خدمت سربازی بیکار بودم تا این که با «ز» در میوهفروشی آشنا شدم و شماره تلفنم را به او دادم این گونه بود که رابطه شیطانی بین من و او شکل گرفت که در نهایت به قتل شوهرش انجامید.
قضات دادگاه پس از شنیدن دفاعیات متهمان و وکلای مدافع آنان و با توجه به محتویات پرونده، رأی به قصاص نفس مهرداد دادند و همدست او را نیز به تحمل زندان طویلالمدت محکوم کردند.
اجرای حکم
در پی اعتراض متهمان به رأی صادر شده از سوی دادگاه، این پرونده جنایی در شعبه ۳۷ دیوان عالی کشور مورد بررسیهای دقیق قضایی قرار گرفت اما قضات دیوان عالی نیز پس از مطالعه دقیق پرونده رأی صادر شده از سوی شعبه چهارم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی را تایید کردند و به این ترتیب طناب دار بر گردن عامل جنایت شیطانی آویخته شد.
پس از گذشت حدود دو سال از ماجرای این جنایت و درحالی که اولیای دم حاضر به گذشت نشدند، مقدمات اجرای حکم قصاص نفس فراهم شد و سپیدهدم روز گذشته قاتل ۲۴ ساله پای چوبه دار رفت.
گفتوگو با قاتل
مهرداد عامل این جنایت وحشتناک، در حاشیه برگزاری جلسات دادگاه درباره چگونگی وقوع این حادثه هولناک گفت: پس از پایان خدمت سربازی چند ماه بیکار بودم که با معرفی یکی از دوستانم در کارگاه تزریق پلاستیک مشغول کار شدم ولی آنجا دوام نیاوردم تا این که به پیشنهاد داییام به مغازه میوهفروشی او رفتم و به عنوان شاگرد میوهفروشی کار میکردم.
یک روز «ز» (همسر مقتول) به میوهفروشی آمد او که مانتوی کوتاه و لباسهای تنگ و چسبان پوشیده بود با حرکات و رفتارش احساسات مرا تحریک کرد. وقتی شماره تلفنش را گرفتم و وارد تلگرام شدم، تصاویر زیادی از او دیدم که در صفحه اجتماعی خودش گذاشته بود. طوری دلباختهاش شدم که گویی مرا جادو کرد.
قبل از این که با آن زن روبهرو شوم سرم در لاک خودم بود و با کبوترانم خوش بودم و با آنها زندگی میکردم اما از آن روزی که او با لبخندهای شیطانی به زندگی من وارد شد دیگر چیزی جز رسیدن به او برایم اهمیت نداشت. خیلی زود ارتباطهای تلفنی ما به دیدارهای پنهانی کشید. دیگر حاضر بودم برای این هواهای نفسانی هر کاری بکنم. وقتی «ز» مشکلات خانوادگی خودش را برایم بازگو کرد دیگر نتوانستم تحمل کنم و در اجرای نقشه شیطانی قتل همسرش با او همراه شدم و خودم را بیچاره کردم.