به گزارش همشهری آنلاین به نقل از شرق، درباره اهمیت نتیجه انتخابات آمریکا برای ایران، در پنج روز طولانی انتخابات ایالاتمتحده، بسیار نوشتند و نیز نوشته خواهد شد. برخی معتقدند جو بایدن شرایطی بدتر از دونالد ترامپ برای ایران خواهد ساخت، برخی پیروزی او را فرصت بازگشت و ادامه روند کاهش تنش میدانند، برخی معتقدند پیروزی او روی انتخابات ۱۴۰۰ ایران تأثیر خواهد گذاشت و شانس نیروهای حامی دیپلماسی در کشور را بالا خواهد برد و برخی معتقدند او در اجماعسازی و فشار سیاسی بر ایران موفقتر خواهد بود اما شدت تحریمها در دوران او، مثل دوران ترامپ نخواهد بود که حتی راه ورود دارو را به ایران ببندد.
اما همه اینها مربوط به تصمیماتی است که بایدن پس از شروع به کار باید بگیرد. تا پیش از اینکه کار به اصل مطلب برسد، مسائلی هستند که باید اول تکلیف آنها مشخص شود تا بعد کار به هرگونه تعامل یا تقابل احتمالی برسد. در این نوشته قصد داریم مسائلی را مرور کنیم که پیش از مرحله نهایی، میتوانند کاهش تنش بین ایران و آمریکا را سختتر یا آسانتر کنند و به آن شکل بدهند.
تکلیف نامعلوم سنا
تحلیل نهایی انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا را عملا باید به دو، سه ماه بعد واگذار کرد. دلیل اول این است که هنوز حتی شمارش آرای انتخابات ریاستجمهوری به پایان نرسیده است، اما علاوهبراین، کار دو انتخابات در جورجیا به مرحله دوم رسیده است. جورجیا که امسال قرار بود یکی از کرسیهای سنای خود را به رأی بگذارد، بهدلیل استعفای سال گذشته سناتور صاحب کرسی دیگر، انتخاباتی ویژه را برای امسال ترتیب داد تا هر دو کرسی قرمز این ایالت بخشی از رقابت سنا شوند. قانون خاص انتخابات جورجیا که همه نامزدها را با هم پای صندوق میفرستد و حداقل رأی ۵۰ درصدی را برای برنده ضروری میداند، باعث شد کار هر دو انتخابات با حضور یک دموکرات و یک جمهوریخواه به مرحله دوم بکشد.
دیوید پردو و کلی لافلر جمهوریخواه که اکنون روی کرسیهای جورجیا در سنا نشسته است با رافائل وارناک و جان آساف دموکرات رقابت میکنند. از طرف دیگر در آلاسکا نیز هنوز بسیاری از آرا شمارش نشدهاند و سناتور دن سالیوان جمهوریخواه با ال گروس در رقابت است. نتایج کارولینای شمالی بین سناتور تام تیلیس جمهوریخواه و کل کانینگهم دموکرات نیز هنوز اعلام نشدهاند. شانس دموکراتها برای کسب این کرسیها، خیلی بالا نیست. بهخصوص در آلاسکا این پیروزی بعید به نظر میرسد و در کارولینای شمالی تیلیس تقریبا رقابت را برده است. اما بههرحال این کرسیها مشخص خواهند کرد که جمهوریخواهان با چهار کرسی اختلاف اکثریت را در دست خواهند داشت، دموکراتها با چهار کرسی بیشتر سنا را به دست خواهند گرفت یا اتفاقی بین اینها میافتد.
وضعیت ترکیب سنا البته برای دولت پیشروی بایدن از همه لحاظ اهمیت کلیدی دارد اما تا آنجا که به ایران مربوط است، از دو زاویه، سنا میتواند روی سیاستهای بایدن در قبال ایران اثرگذار باشد.
وزیر خارجه چه کسی خواهد بود
گزینههای وزارت خارجه بایدن از مدتها پیش مطرح شدهاند. جدیترین گزینه سوزان رایس، مشاور امنیت ملی باراک اوباما بوده است و پس از او سناتور کریس مرفی از کانتیکت و سناتور کریس کونز از دلور و نیز مشاور سیاست خارجی کارزار بایدن یعنی آنتونی بلینکن گزینههای مطرح هستند. نامی از ویلیام برنز، کهنهسرباز دیپلماسی آمریکا نیز در بین احتمالات به چشم میخورد.
از این ترکیب، رایس، مرفی و برنز، احتمالا گزینههای پیشروتر و نزدیکتر به سیاست اوباما به حساب بیایند. مشخصا رایس و برنز، رسما بخشی از تیمی بودهاند که در نهایت توافق هستهای را با ایران امضا کرد و انتصاب آنها، معنای واضحی درباره رویکرد سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران و برجام خواهد داشت.
اما مسئله اینجاست که اگر ترکیب سنا کاملا از دست دموکراتها خارج باشد، انتصاب این سه نفر، خصوصا رایس و مرفی به همان اندازه سختتر خواهد شد. یک سؤال این است که آیا دولت بایدن خواهد توانست یکی از این نامها را از سد رأی اعتماد سنا بگذراند یا نه و سؤال دیگر اینکه آیا در شرایطی که بایدن برای کسب رأی لازم برای کابینهاش به سختی خورده است، آیا روی گزینههای اصلیاش در وزارت خارجه اصرار خواهد کرد یا با انتخاب گزینه میانهروتر در این سمت، سرمایه سیاسیاش را صرف جایگاههای دیگری میکند. کونز و بلینکن، گزینههای میانهروتر به نظر میرسند و بهخصوص کونز حتی تا حدودی با جمهوریخواهان نزدیک است.
فاصله بین وزیر خارجه ویلیام برنز و وزیر خارجه کریس کونز، آنقدر هست که فاصله بین دو رویکرد متفاوت در قبال ایران شود. این کمی تا قسمتی درباره گزینههای وزارت خزانهداری بهعنوان متولی تحریمها هم صادق است. الیزابت وارن چپگرا که منتقد جدی تحریمها بود، احتمالا در فقدان اکثریت دموکرات شانسی برای کسب رأی اعتماد برای وزارت خزانهداری نداشته باشد و در آن صورت، باید دید گزینههای دیگر چه رویکردی دارند، هرچند بههرحال نه وزارت خارجه بایدن وزارت خارجه «فشار حداکثری» خواهد بود و نه خزانهداری بایدن، مثل وزارت خزانهداری ترامپ تحریمهای همهجانبه را پی خواهد گرفت.
توافق احتمالی با ایران در آوردگاه کنگره
مسئله دیگر، بازگشت چالش اوباما پیشروی بایدن است. باراک اوباما که مصمم بر بهنتیجهرساندن مذاکرات هستهای چندینساله، پردردسر و پرهزینه با ایران بود، در نهایت با توجه به اکثریت جمهوریخواهی که در مسائل سادهتر هم با او همکاری نمیکردند، عطای تصویب توافق هستهای در کنگره را به لقایش بخشید و آن را با استفاده از اختیارات خود ثبت کرد. همین مسئله البته باعث شد ترامپ راحتتر بتواند زیر میز بازی بزند و دستاورد اوباما را اینگونه زیر پا بگذارد. اگر آبیها، نتوانند تا ژانویه اکثریت لازم را کسب کنند، بایدن باید گزینههایش را بررسی کند. او میتواند همانند اوباما راه خودش را برود، توافق بهینه از نظر خود را به نتیجه برساند، اجرا کند و امیدوار به موفقیت آبیها در انتخابات ۲۰۲۴ شود. از طرف دیگر میتواند دغدغههای چند جمهوریخواه را در این مسیر در نظر بگیرد و تلاش کند با اقناع آنها، توافقی را که از ایدئال او دورتر است، در سنا به تصویب برساند و جای پای محکمتری برای توافقی ضعیفتر ایجاد کند.
البته در شرایطی که اکثریت دموکرات ضعیف باشد یا وجود نداشته باشد، هستند دموکراتهایی که نسبت به برجام و توافق با ایران، نگاه مثبتی نداشتهاند. چاک شومر از نیویورک که رهبر دموکراتها در سناست، خود از جمله سیاستمدارانی است که رابطه خوبی با اسرائیل دارد و به همان مناسبت، چندان به توافق هستهای خوشبین نبوده است. بنجامین کاردین از مریلند، رابرت منندز از نیوجرسی و جو مِنشن از ویرجینیای غربی نیز دیگر سناتورهای دموکرات هستند که مواضعی منتقدانه دراینباره داشتهاند. در شرایطی که دولت بایدن دراینباره بهسختی افتاده باشد و بخواهد به دنبال اقناع نفر به نفر باشد، این احتمال وجود دارد که علاوه بر جمهوریخواهان، یکی دو نفر از دموکراتها هم بخواهند به دنبال اثرگذاری روی روند گفتوگو باشند. البته مهم است که آیا خواستههای احتمالی کسانی که بایدن برای کسب رأی لازم به سراغشان میرود، از سوی ایران قابلقبول و پذیرش خواهد بود یا نه. این امکان نیز وجود دارد که حداقلهای مورد نظر منتقدان توافق با ایران، با حداکثرهای قابلپذیرش برای ایران، نقطه اشتراکی نداشته باشد. در چنین حالتی، باز این احتمال به وجود میآید که بایدن نتواند نتیجه خاصی در گفتوگو با ایران به دست بیاورد و کاهش شدت تحریمهای ایران و رفع موانع مقابله ایران با کرونا، حداکثر کاری باشد که دولت او پی بگیرد.
این البته از مواضع بایدن برنمیآید و تمام مواضع او و مشاوران سیاست خارجیاش مبنیبر این بوده که او مصمم است، دستاورد دیپلماتیک بزرگ رئیس سابقش را نجات دهد و مسئلهای که تمام دوران ریاستجمهوری اوباما و بخشی از دوران جورج دبلیو بوش، صرف پیشرفت در آن شده بود و در چهار سال ترامپ دوباره گرههای محکمی بر آن خورد، حداقل به وضعیت پیشین برگردد. هر چه نباشد، در سیاستهای دولت بایدن، بهخصوص در سیاست خارجی، «بازگشت به وضعیت پیشین» از کلیدواژههای مهم کارزار او بوده است. ازاینرو، بایدن اگر هم با موانعی در سنا روبهرو شود، به آسانی دستهایش را بالا نخواهد برد.
۲ ماه برای ترامپ بیمهار
پتانسیل دردسرساز دیگر برای مسئله ایران در دولت بایدن، آخرین جرعه جام تهی ریاستجمهوری ترامپ خواهد بود. از مدتها پیش گفته شده است که ترامپ درصورتیکه ببازد، در دو ماه باقیمانده تا تحویل دولت، بدون نگرانی برای انتخابات، هرکاری از دستش برآید انجام خواهد داد. او البته انرژی خود را فعلا تا حد بسیاری صرف بهچالشکشیدن نتیجه انتخابات خواهد کرد، اما بههرحال از دیگر پروندههای روی میزش هم غافل نخواهد بود.
همین حالا خبر رسیده است که الیوت آبرامز، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران و ونزوئلا سفری به اسرائیل داشته و قرار است در همکاری با اسرائیل و برخی کشورهای حاشیه خلیجفارس، موجی از تحریمهای جدید علیه ایران وضع شوند. البته، ترامپ حداکثر تحریمهای اثرگذار را مدتها پیش وضع کرد و چندماهی است که تحریمهای تازهای که اعلام میشوند، بیشتر جنبه نمادین دارند یا شخصا سیاستمداران و مقامات ایران را هدف میگیرند، ازاینرو، صرف تشدید تحریمها کلیت داستان را تغییر خاصی نخواهد داد بلکه ممکن است یادآوری مکرر وضعیت تحریمی بتواند با زندهنگهداشتن بحث درنهایت به سود برنامههای بایدن تمام شود.اما اگر دولت ترامپ در دو ماه باقیمانده، اقدام خطرناک جدی انجام دهد، از قبیل حمله به مواضع نیروهای ایرانی یا نزدیک به ایران یا حتی اقدام نظامی در خاک ایران، این امکان وجود دارد که رابطه را چنان وارد فاز تقابل و درگیری یا حتی جنگ کند که وقتی بایدن بر سر کار میآید، تنها گزینه پیشروی مدیریت تقابل نظامی با ایران باشد و گزینههای دیپلماتیکتر از دسترس او دور شده باشند. در چنان شرایطی البته دموکراتها شدیدا رویکرد جمهوریخواهان در این زمینه را زیر سؤال خواهند برد و مقایسه با تصمیمات جنگی بوش زنده خواهد شد، اما این در اصل ماجرا تفاوتی ایجاد نمیکند.
چرا گزینه چالش نظامی جدی، جدی نیست
البته به سه دلیل میشود پیشبینی کرد که چنین اتفاقی رخ ندهد. دلیل اول شخصیت ترامپ است که بیتمایل به جنگ و درگیری نظامی بوده است و در بزنگاههایی که لااقل بهانه کافی برای جدال نظامی با ایران داشته، از اقدام و تشدید شرایط خودداری کرده است. دلیل دوم عدم موافقت سران دفاعی و نظامی آمریکا، حتی در دوران ترامپ و حتی در میان بخشی از اطرافیان اوست که همراه و موافق چنین اقداماتی و تحمیل هزینههای آنها به کشور نیستند.
دلیل سوم شاید سیاستمدارانهتر از آن باشد که ترامپ به آن توجهی کند اما بههرحال مطرح است. رقابت سنای جورجیا با دو کرسیاش، دقیقا در ژانویه برگزار میشود. اگر جمهوریخواهان اقدام بزرگ و جدی برخلاف مواضع و خواستهای رأیدهندگان این انتخابات انجام دهند، ممکن است عامل خوبی برای تهییج رقیب و بدنه رأیش شوند و سنا را از دست بدهند. مسئلهای مثل کسب یک کرسی دادگاه عالی آنقدر برای آنها مهم بود که حاضر شوند کرسیهای خود را به خطر بیندازند اما یک پرخاش بیدلیل و بیحاصل به ایران شاید آنقدر مهم نباشد که به خاطرش تمام ساختار حاکم را در دست دموکراتها ببینند.
ایران چه میکند
آخرین عاملی که تا پیش از شروع کار بایدن میتواند صحنه را تغییر دهد. تصمیمات و اقدامات احتمالی از سوی ایران است که کمابیش در همان زمین دو ماه باقیمانده ترامپ و با همان شرایط رخ میدهد. اگر ایران در این فاصله شرایط و خواستهها، انتظارات و امکانات خود را برای دولت آینده تبیین کند، میتواند تصویر شفافتری برای شروع کار در مقابل بایدن قرار دهد. از طرفی اگر ایران کارتهای خود را نگه دارد و منتظر ورود معاون سابق اوباما به کاخ سفید بماند نیز بایدن مسیر خود را خواهد رفت. حالت سوم اما حالت نگرانکنندهتری است.
اگر صدایی از ایران ناگهان از ناممکن بودن هرگونه مذاکره با بایدن سخن بگوید، ممکن است تصویر هرگونه تماس با ایران آنچنان مخدوش شود و استدلالهای مخالفان ایران در واشنگتن آنچنان برجسته شود و متحدان آمریکا در منطقه آنچنان بر علیه ایران موضع قاطعی بگیرند که باز دولت بایدن چارهای نداشته باشد جز اینکه تقابل تازه شکلگرفته را مدیریت کند، با این پاسخِ پذیرفتنی به حامیان دیپلماسی در واشنگتن که «من میخواستم، خودشان مهلت ندادند و راه را بستند».