به گزارش همشهری آنلاین به نقل از نیویورک تایمز، سوفیا لورن که زمانی معیاری برای سنجش جذابیت در جهان بود، در درام نتفلیکس، «زندگی پیش رو» نقشآفرینی میکند. ۱۰ سال از آخرین بازی او در یک فیلم تلویزیونی میگذرد و او اکنون در تازهترین حضور سینمایی دو علاقهاش در زندگی یعنی سینما و خانواده را با هم ترکیب کرده است.
لورن که اکنون ۸۶ ساله است، سالهاست خانواده را به سینما ترجیح داده و اخیرا در فیلم پسر کوچکترش ادواردو پونتی بازی کرده است. در فیلم «زندگی پیش رو» سومین همکاری لورن و پونتی، او نقش یک بازمانده هولوکاست به نام مادام رزا را بازی میکند که با یک پسربچه مهاجر سنگالی به نام مومو همراه میشود. این بازیگر برنده اسکار که هنوز هم بر فرهنگ عامه تاثیرگذار است، قبلا در مصاحبهای گفته بود برای بازی در فیلم باید بتواند با آن ارتباط شخصی برقرار کند. او در یک گفتوگوی تلفنی از خانهاش در ژنو از خوب پیر شدن، پسرش و چند نقش مورد علاقهاش گفت. در اینجا گزیدهای از گفتههای او آورده شده است.
- شما از سال ۱۹۸۰، ۷ سال بعد از تولد ادواردو و ۱۲ سال بعد از تولد کارلو جونیور، کمکارتر شدید. چرا؟
آن زمان از خودم پرسیدم: «از زندگی چه میخواهی سوفیا؟ گفتم یک خانواده خوب» که داشتم، «و دو تا بچه» که داشتم. «اما من اصلا آنها را نمیبینم.» بنابراین با خود گفتم «از این به بعد شاید باید کمتر کار کنم.» اما من کارم را کمتر نکردم، در واقع اصلا کار نکردم. نه به این دلیل که عاشق کارم نبودم، بلکه میخواستم خانوادهام را بیشتر بشناسم، چرا که پیش از آن اغلب در استودیو زندگی میکردم. بنابراین خودم را شگفتزده کردم با گفتن این که «سوفیا بهتر است فعلا دست از بازیگری برداری و بعدا دوباره سراغش بروی.» من مدت طولانی دست از کار کشیدم اما خوشحال بودم. چون میدیدم فرزندانم بزرگ میشوند، ازدواج میکنند و خوشان صاحب فرزند میشوند. (کارلو پونتی شوهر ۵۰ ساله سوفیا لورن سال ۲۰۰۷ درگذشت.)
- چه جور فیلمنامههایی اکنون برایتان ارسال میشود؟
من هنوز هم فیلمنامههای بسیاری دریافت میکنم، اما هیچکدام مانند «زندگی در پیش رو» با من ارتباط برقرار نکرد. به همین دلیل است که تقریبا در ۱۰ سال گذشته کار نکردم. من به دنبال نقشی بودم که واقعا مرا تحت تاثیر قرار دهد و به چالش بکشد. مادام رزا چنین شخصیتی بود، نه تنها به خاطر احساسات متفاوت و گاه مخالفش، بلکه به دلیل پیام صبر و تابآوری، عشق و پذیرش که فیلم از آن حرف میزند.
- شما گاهی خود را یک فرد کمالگرا توصیف میکنید و از آنجا که «زندگی پیش رو» سومین همکاری شما با ادواردو است، آیا بازی کردن در فیلم پسرتان برای شما آسانتر شده است؟
من کمالگرا هستم، اما او هم همینطور است. ادورادو به من امنیت و آسایش خاطر میدهد. او تا زمانی که من بهترین عملکردم را ارئه ندادهام، دست از کار نمیکشد. او به چیزی کمتر از این رضایت نمیدهد و دقیقا میداند چطور باید بهترین بازی را از من بگیرد. وقتی بعد از فیلمبرداری یک صحنه، ادورادو میگوید «همین است» میدانم که عملکردم دقیقا همانی بوده که او منتظرش بوده است. این یک حس فوقالعاده برای یک بازیگر است، چرا که به آنچه انجام دادهاید، مطممئن هستید.
- کارگردانانی مانند ویتوریو دسیکا چه چیزهایی به شما آموختند؟
دسیکا به من یاد داد با خودم صادق باشم و غرایزم را دنبال کنم، نه صرفا یک روش معمول را. گفتنش راحتتر از انجام دادنش است، اما بسیار مهم است. من ۱۷ ساله بودم که اولین بار دسیکا را ملاقات کردم. دسیکا برای من فردی مقدس بود، بزرگترین کارگردان سینما در جهان. و او میخواست من را ملاقات کند: «آه تو اهل ناپل هستی، من یک کاری برایت دارم.» و همکاری سینمایی من با ویتوریو دسیکا اینطور شروع شد.
- همکاری با فیلمسازانی که با آنها ارتباطی شخصی دارید، چه در زندگی واقعی و چه به واسطه تماشای فیلمهایشان برای شما چقدر مهم بوده است؟
خب وقتی شروع به بازی در فیلمها در آمریکا کردم، این امر ممکن نبود. کار با بازیگران امریکایی برای من مثل یک مدرسه عالی بود، اما به هر حال تجربهای خارجی محسوب میشد. وقتی در ۲۲ سالگی با کری گرانت و فرانک سیناترا کار کردم، هنوز بچه بودم. آن زمان من متوجه امکاناتی شدم که در کار با زبان انگلیسی، حتی انگلیسی بد، همراه بود، چون انگلیسی زبان من نبود. اما آوای کلمات و موسیقی برای من بسیار دوستداشتنی است و بلافاصله این زبان را یاد گرفتم. وقتی اولین فیلم امریکایی را بازی کردم، دوران شگفتانگیزی داشتم. فیلمهای Houseboat و Desire Under the Elms و فیلمهای دیگری که درست خاطرم نیست.
- و حالا؟
باید با نقش بتوان ارتباط شخصی برقرار کرد، زیرا وقتی نقشی را با استخوانهایتان احساس میکنید، بهترین کار خود را ارائه خواهید داد.
- فیلمهای روز یا تلویزیون را دنبال میکنید؟
من بیشتر پیگیر اخبار تلویزیون هستم، اما سریال تاج (The Crown) را دوست داشتم.
- در خاطراتتان «دیروز، امروز و فردا» شما حرفه بازیگریتان را «فصل قابل توجهی در سینمای ایتالیا که من افتخار آن را داشتم از نزدیک تجربهاش کنم» توصیف کردهاید، آیا سینمای این روزهای ایتالیا و کارگردانهایش مورد علاقه شما هستند؟
من دیگر زیاد فیلم و سریال نمیبینم اما باید بگویم تماشای کار ماتئو گارونه و پائولو سورنتینو برایم لذتبخش است و اتفاقا هر دو هم اهل ناپل هستند!
- شما سال ۲۰۱۱ در دوبله ایتالیایی «ماشینهای ۲» در نقش مادر توپولینو صداپیشگی کردید، چطور بود؟
من فیلمهای انیمیشن زیادی ندیده بودم، بنابراین نمیدانستم چه انتظاری از آن نقش دارم، اما باید بگویم ماشینهای ۲، یکی از فیلمهای مورد علاقه نوههای من است.
- شما خودتان را فردی مذهبی یا معنوی میدانید؟
البته که هستم. من به کلیسا نمیروم اما به خدا باور دارم. من در خانه دعا میکنم.
- آیا زیبا و خوب پیر شدن برای شما نوعی دغدغه آگاهانه است؟
اگر روند پیر شدن را بپذیرید و در لحظه زندگی کنید، خوب و زیبا پیر میشوید.
- گفته بودید دنیل دی لوئیس را که در فیلم ۹ (Nine) با او همبازی بودید، تحسین میکنید. اکنون که او بازنشسته شده است، کدام بازیگران روز مورد علاقه شما هستند؟
من هنوز هم او را خیلی دوست دارم، جدا از اینکه بازی کند یا نه. او بازیگر بزرگی است و همیشه تحسینبرانگیز. من مریل استریپ را هم دوست دارم. او بازیگر بزرگی است.
- به یک بازیگر (زن) جوان چه توصیهای میکنید؟
چیزی نیست که بتوان گفت. اگر تصمیم گرفتهاید که یک بازیگر (زن) باشید، چون چیزی است که عاشقش هستید، پس باید از آن چیزی پیروی کنید که ذهنتان به شما میآموزد، تا خود را در جایگاهی قرار دهید که میخواهید به عنوان یک بازیگر خواسته شما است. سپس خواهید دید که آیا میخواهید ازدواج کنید یا نه. زندگی فقط یک چیز نیست، زندگی خیلی چیزها است، و گاهی اوقات بسیاری چیزها با هم.
- فیلمهای خود را دوباره تماشا میکنید؟
من عادت دارم خودم را قضاوت کنم، بنابراین بهتر است فیلمهایم را نبینم. گاهی اوقات از سر کنجکاوی این کار را میکنم، اگر یکی از فیلمهایم را تلویزیون نشان دهد، یا شاید با فرزندانم، زیرا شاید فیلمهای خیلی قدیمیام را ندیده باشند. گاهی سالها گذشته است و تماشای خودم برایم مثل کشف یک شخص کاملا متفاوت است. این تجربه جالبی است و از آن خوشم میآید.
- آیا نقشهایی هستند که به طور خاص به آنها افتخار کنید؟
نقش من در فیلم «دو زن» (Two Women) برایم بسیار ارزش دارد (او در سال ۱۹۶۲ برای این فیلم ساخته دسیکا برنده جایزه اسکار شد) و همچنین نقشی که در «یک روز خاص» (A Special Day) بازی کردم. همه چیز بسته به داستان و کمالگرایی کارگردانهای بزرگی چون دسیکا بستگی دارد. من کار کردن با او را دوست داشتم، همینطور فیلمهایی که با مارچلو ماسترویانی بازی کردم.
- آیا میخواهید بازیگری را ادامه دهید؟
اگر بازیگری را دوست دارم، چرا باید از آن دست بردارم؟