این ساختمان ساعت ۸:۴۵ روز دوشنبه دهم تیرماه ۱۳۸۷ در خیابان بیست و چهارم بلوار فرهنگ سعادتآباد فروریخت. این ریزش سبب شد دیوارههای شش واحد از ساختمان ۱۵ واحدی مجاور نیز فروبریزد. [گزارش تصویری فروریختن یک ساختمان در سعادتآباد]
در ساختمان کناری هیچیک از سکنه آسیب ندیدند اما خساراتی به ساختمان و ماشینهای آنان وارد شده است. بیم ریزش بخشهایی از این ساختمان نیز میرود.
در این حادثه کارگران پیمانکاری که شب را در محل اقامت داشتند زیر آوار ماندند. دو سگ زندهیاب ستاد مدیریت بحران شهرداری تهران از ساعت ۱۰ صبح و چهار سگ زندهیاب سازمان هلالاحمر از ساعت ۱۱:۳۰ دقیقه در محل حاضر شدهاند اما موفق به یافتن کسی نشدهاند.
یکی از ماموران ستاد مدیریت بحران شهرداری تهران که مسئول سگان زندهیاب است احتمال میدهد که با توجه به حجم آوار و گذشت زمان سگها موفق نشوند.
در همین حال حدود ۱۲۰ نفر از کارمندان شهرداری، سازمان آتشنشانی و هلال احمر در محل مستقر هستند و تلاش میکنند که با آواربرداری به زیر آوارماندهها دسترسی پیدا کنند.
زلزلهای در ابعاد دو خانه
زهرا فتاحی ساکن طبقه اول ساختمان مجاور است که دیوار خانهاش ساعت ۸:۴۵ دقیقه فروریخت. سر تا پا پوشیده از خاک است و با نگرانی از این میگوید که زندگیاش بر باد رفته است: «تازه دو ماه بود که اسبابکشی کردهبودیم.»
او میگوید: «انگار زلزله آمد. پسرم در اتاقش خوابیده بود که آجر ریخت روی تختش. شانس آورد چیزی نشد.»
از همسایگانش میگوید که با هزینه شهرداری منطقه ۲ در هتل استقلال تهران اسکان داده شدهاند اما او دلش نمیآمد اینجا را ترک کند.
به گفته او در این مدت بارها و بارها از خانه کناری صدای خورد شدن شیشهها را شنیده است.
غلامرضا تبرایی، ساکن طبقه اول ساختمان مجاور و واحدی است. او میگوید: «صدا را که شنیدیم تا یک ربع نمیتوانستیم در خانه را باز کنیم، انقدر که خاک زیاد بود.»
داغ یک خانواده
همسایگان روبهرویی درهای خانهشان را به روی همسایگان گشودهاند و از آنها با آب و شربت پذیرایی میکنند. هر از گاهی هم با شلنگ حیاطشان را آبپاشی میکنند تا از حجم خاک معلق در هوا کم شود.
در یکی از این خانهها دو زن و یک مرد نشستهاند. مادر در سکوت اشک میریزد؛ خاله شیون میکند و پدر در سکوت غمبارش آنها را مینگرد. داغ این خانواده به دو پسر ختم نمیشود؛ پسرهای برادر پدر، پسرهای خواهرش و چند آشنای دیگر هم بودهاند.
حسن سعادت، پدر خانواده خود کارگر همان ساختمان بود و شب قبل یحیی و فریبرز، پسران ۲۶ و ۲۴ سالهاش را سر کار گذاشته بود و خود نزد خانواده رفته بود.
او میگوید: «واحد سمت حیاط ساختمان دو پایهاش شکسته بود و برای همین ما از آن سمت میترسیدیم و در سمت دیگر که پایههایش سالم بود میخوابیدیم.»
مهدی حسینپور کارگر دومی است که از حادثه جان سالم به در برده است. او فرزند پیمانکار تخریب ساختمان نیز هست. میگوید: «شب را کنار کارگران در ساختمان بودم. صبح که از خواب بیدار شدم برگشتم خانه.» و برای همین زنده مانده است.
به گفته او ۱۸ تا ۲۰ نفری در ساختمان بودند که همه آنها به جز سه نفر، جوانان ۲۰ تا ۳۰ ساله بودند. پدرش، پیمانکار ساختمان را قاضی مرتضوی، دادستان تهران، شخصا دستگیر کرده است. او صبح به محل حادثه آمده بود.
محمد رضا سلیمی جهرمی، قائم مقام شهرداری منطقه در امور بحران، میگوید: «از ابتدای امسال ریزش ساختمان بیشتر شده بود. شهرداری هم مدتی بود که به دنبال تخریب این ساختمان بود تا اینکه بالاخره توانست از دستگاه قضایی حکم تخریب را بگیرد.»
شرح ماوقع
به گفته مهندس بهاری شهردار منطقه 2 ساختمان در سال ۱۳۷۰ برای دو طبقه روی همکف و زیر زمین با مساحت ۱۸۴۱ متر مربع مجوز ساخت گرفت. در تاریخ ۳ آبان ماه سال ۱۳۷۶ زمانی که پی ریخته شده بود، مجوز برای پنج طبقه اضافه بر طبقات قبلی گرفته میشود.
ساخت این پنج طبقه اضافه مساحت ساختمان را به ۵۴۶۶ متر مربع افزایش میدهد. به این ترتیب در سال ۱۳۷۹ پایان کار ساختمان هفت طبقه با ۳۳ واحد داده میشود.
سازنده ساختمان آن را به ۳۳ نفر میفروشد. این افراد ساکن ساختمان میشوند اما به زودی متوجه میشوند که دیوارها ترک برداشته است و پس از دو سال وضعیت ساختمان به مرحله بحرانی میرسد به گونهای که ساکنان در سال ۱۳۸۴ ساختمان را تخلیه میکنند.
بهاری، میگوید شهرداری به ساکنان خانه تخریب شده تذکر داده بود که ساختمانشان را تخریب کنند.