بهگزارش همشهری آنلاین، هفته گذشته فردی با پلیس۱۱۰ تماس گرفت و خبر از یک گروگانگیری داد. او گفت: دقایقی قبل در یکی از خیابانهای شمال تهران ۲ نفر سد راه یک خودروی پژو۲۰۶ شدند و شروع کردند به کتک زدن راننده آنکه یک دختر جوان بود. آنها به زور قصد داشتند سوار بر خودروی دختر جوان شوند و وقتی شاهدان جلو رفتند فریاد زدند که موضوع خانوادگی است. سپس سوار ماشین شدند و دخترجوان را با خودشان بردند.
در جستوجوی آدمربایان
پس از تماس این فرد، مأموران پلیس راهی محل حادثه شدند اما ردی از آدم ربایان نبود. چند ساعت از این ماجرا میگذشت که گزارش ناپدید شدن دختری جوان به پلیس اعلام شد.
به گفته خانوادهاش، این دختر سوار بر خودروی خود از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته بود. مشخصاتی که آنها از دخترشان اعلام کردند مشخصات همان دختر ربوده شده بود و در این شرایط تحقیقات برای پیدا کردن ردی از او ادامه یافت.
۴۸ساعت بعد
۲روز از ربوده شدن دختر پژوسوار گذشته و هنوز ردی از او بهدست نیامده بود تا اینکه آدم ربایان دختر جوان را درحالیکه بیهوش بود در بیابانهای اطراف تهران رها کردند.
او وقتی چشمانش را باز کرد به سختی خودش را به کنار جاده رساند و با کمک یک راننده عبوری به بیمارستان منتقل شد. به این ترتیب خانوادهاش و پلیس در جریان پیدا شدن او قرار گرفتند و تیمی از مأموران برای پی بردن به حقیقت، به تحقیق از دختر جوان پرداختند.
او گفت: چند ماه قبل با پسری بهنام پیمان نامزد کردم. او به من گفت تاجر و مربی بدنسازی است. حتی مدعی بود که اقامت کشور آلمان را دارد و مدتی بعد از آشنایی به خواستگاریام آمد. با یکدیگر نامزد شدیم اما خیلی زود نامزدی مان بههم خورد چرا که خانوادهام متوجه شدند پیمان یک دزد سابقهدار است و در همه این مدت نقش بازی کرده و به ما دروغ گفته بود.
وی ادامه داد: نامزدی ما بههمخورد و مدتی بعد پسر یکی از دوستان پدرم به خواستگاریام آمد و با او نامزد شدم. اما پیمان (سارق سابقهدار) دست از سرم برنمیداشت و مدام برایم مزاحمت ایجاد میکرد. او تهدید میکرد که باید از نامزدم جدا شوم و به عقد او دربیایم. اما من به تهدیدهایش اهمیت نمیدادم تا اینکه مرا ربود و تا حد مرگ شکنجهام کرد.
وی ادامه داد: روز حادثه پیمان به همراه دوستش سد راهم شده و مرا ربودند و به یک خانه ویلایی در اطراف تهران بردند. بعد از آن پیمان شروع کرد به شکنجه دادن من. او میگفت باید نامزدیام را بههم بزنم و با او ازدواج کنم. او تا حد مرگ کتکم زد تا اینکه از هوش رفتم. چشمانم را که باز کردم در بیابانهای اطراف تهران بودم و بهسختی خودم را به کنار جاده رساندم و با کمک رانندهای عبوری به بیمارستان منتقل شدم.
نقشه نافرجام فرار از کشور
در ادامه تحقیقات مشخص شد که نامزد سابق دختر جوان، ماشین وی را بههمراه تمام مدارکش سرقت کرده است. مشخصات متهم و خودروی سرقتی دراختیار همه واحدهای گشتی قرار گرفت و کمی بعد مأموران موفق شدند او را سوار بر خودروی سرقتی در جنوب پایتخت دستگیر کنند.
پیمان پس از انتقال به دادسرای جنایی تهران به گروگانگیری خونین اقرار کرد و مدعی شد که تصور میکرده دختر جوان فوت شده و اتهامش قتل عمد است.
وی توضیح داد: من سابقهدارم و کارم سرقت خودرو و کیفقاپی بود. آخرین بار به اتهام کیفقاپی دستگیر شدم و به زندان رفتم. مدتی درحبس بودم و بعد آزاد شدم. ۲ماه پس از آزادیام بود که در اینستاگرام با پریسا آشنا و دلباخته او شدم. برای اینکه او را از دست ندهم ناچار شدم به او دروغ بگویم و نقش بازی کنم. بعد از مدتی به خواستگاریاش رفتم و گفتم خانوادهام در آلمان زندگی میکنند و با رضایت پدر و مادرش با یکدیگر نامزد شدیم اما خیلی زود رازم فاش شد.
وی ادامه داد: ۲روز مانده بود به عقد که همدستم نزد خانواده پریسا رفت و همهچیز را به آنها گفت. من و همدستم در یکی از سرقتها با هم اختلاف پیدا کردم و او میگفت که سهمش کم است و درگیر شدیم و همین باعث شد که او از من کینه به دل بگیرد و رازم را نزد خانواده پریسا فاش کند.
متهم گفت: نامزدی ما بههمخورد و مدتی بعد متوجه شدم پریسا با پسری نامزد کرده است. از او کینه به دل گرفتم و نقشه ربودنش را کشیدم. بعد از آنچنان شکنجهاش کردم که زیر مشت و لگدهایم از هوش رفت و من فکر کردم جان باخته است. به همین دلیل شبانه او را به بیابانهای اطراف تهران بردم و رهایش کردم. پس از آن قصد داشتم ماشینش را بفروشم و با پرداخت پول به قاچاقچیان انسان از کشور خارج شوم که دستگیر شدم.
با اعتراف متهم، همدست وی بازداشت شد و گفت فقط در ربودن پریسا نقش داشته و در شکنجه او نقشی نداشته است. متهمان برای انجام تحقیقات بیشتر بازداشت شده و در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند.
منبع: همشهری