اسماعیل عباسی: رویکردهای آغاز قرن بیستم که هرگونه بهره‌برداری لجام‌گسیخته از طبیعت را روا می‌دانست و به محیط‌زیست اهمیت چندانی نمی‌داد، دگرگون شده و امروزه علاقه به طبیعت و سرنوشت محیط‌زیست به یک گرایش اساسی و همگانی تبدیل شده است.

تا سال‌های میانی قرن بیستم چنین پنداشته می‌شد که رشد اقتصادی و بهره‌برداری از منابع محیط‌زیست حد و مرزی ندارد و کره زمین از امکانات بی‌پایانی برای حفظ و بازسازی خود برخوردار است اما به‌قول هلمز رولستون1 کوچک شمردن و تحقیر کردن طبیعت و بیش از حد جلوه دادن ارزش آدمی، نوعی کار و کسب بی‌پشتوانه و دیدگاهی انحصارگرایانه است که ساختار طبیعی جهان و محیط‌زیست را با بحران روبه‌رو می‌کند.

زمین در واقع محدود است و جمعیت بشر با رشد تصاعدی‌اش به‌سرعت با کمبود زمین بارور روبرو شده است. پیامدهای نگران‌کننده همچون آلودگی محیط‌زیست، از میان رفتن گونه‌های زیستی و گیاهی، نابود شدن بخش‌های وسیعی از زمین‌های کشاورزی و دگرگونی زیانبار آب‌وهوا [مفاهیم: گرمایش جهانی چیست؟] در جهان این پندار را که گویی طبیعت وحشی است و آدمی وظیفه آرام کردن آن را دارد، به فراموشی سپرده و همگان دریافته‌اند که باید میان انسان و محیط‌زیست تعامل برقرار شود و توسعة لجام‌گسیخته و زیانبار با روش‌های علمی و با بهره‌گیری از دانش اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و مردم‌شناسی، جای خود را به توسعه پایدار بسپارد.

به‌رغم این و برخلاف برخی دیدگاه‌ها، بازگشت به گذشته راه‌حل نیست و مشکلات برآمده از توسعه ناپایدار را به‌یاری علم و فناوری‌های نوین و تغییر دادن شیوه های تولید و مصرف می‌توان برطرف کرد. محیط‌زیست در عین‌حال که مجموعه‌ای بسیار عظیم و درهم پیچیده از عوامل گوناگون است که بر اثر روند تکامل تدریجی موجودات زنده و اجزای سازنده زمین به‌وجود آمده است، نوعی فلسفه زندگی و پارادایم علمی برای تأمین بقای جامعه بشری و بهبود کیفیت زندگی است.

ایران به‌دلیل تنوع اقلیمی، گستردگی عرض جغرافیا، تغییرات فاحش ارتفاع از لحاظ آب و هوا و ذخایر و میراث‌های طبیعی، دارای موقعیتی یگانه و بسیار با ارزش است.

به‌عنوان مثال ویژگی‌های قاره‌ای، شامل کویرهای وسیع و حتی عاری از رستنی‌ها و موجودات زنده، در کنار پوشش و تنوع کم‌نظیر گیاهی و جانوری در کمتر نقطه‌ای از جهان می‌توان سراغ کرد، اما همین شرایط ویژه آب و هوایی و دارایی‌ها طبیعی، محیط‌زیست بسیار حساس و شکننده‌ای را پدید آورده است که جز با تعامل و برنامه‌ریزی‌های دقیق بر مبنای توسعه پایدار نمی‌توان آن را از گزند‌های روزافزون محفوظ داشت.

تنوع آب و هوایی از گذشته‌های دور تمدن‌های بزرگی را در کنار رودخانه‌های پرآب ایران و حوضه‌های اصلی آبریز کشور ما، شکل داده است و این تمدن‌ها برآمده از چرخه تعامل فرهنگ و محیط‌زیست بوده و این دو مقوله، همواره بر یکدیگر اثرگذار بوده‌اند.

امروزه که جامعه ما در حال گذار از دوران توسعه است، منابع طبیعی و محیط‌زیست ایران، بیش از هر زمانی در معرض دگرگونی‌های زیانبار قرار دارد. و با از بین رفتن تعامل بین محیط‌زیست طبیعی و انسان ساخت در بسیاری از مناطق، مشکلات جدی به‌بار آمده است. کاهش سریع جنگل‌ها و از میان رفتن گونه‌های بسیار کمیاب درختی که بازمانده جنگل‌ها باستانی است، تبدیل پهنه وسیعی از زمین‌های کشاورزی به اراضی شهری و از بین رفتن و یا محدود شدن زیستگاه‌های حیات‌وحش بخشی از این مشکلات است. در واقع بیشتر مشکلات زیست‌محیطی کشور ما ناشی از بخشی‌نگری در اجرای طرح‌های عمرانی و توسعه بی‌برنامه‌ است. به‌صورتی که شهرها به‌جای آن که در اکوسیستم‌های محلی خود ادغام شوند، بر آن‌ها تحمیل می‌شوند.

سازمان حفاظت از محیط‌زیست ایران که براساس قانون به‌وجود آمده و در سلسله مراتب دولت، در مهم‌ترین جایگاه قانونی و اجرایی (معاونت ریاست‌جمهوری) قرار دارد، به‌نوعی مسئولیت هماهنگی طرح‌های عمرانی و به‌طور کلی طرح‌های توسعه برمبنای حفظ محیط زیست و ذخایر طبیعی کشور را نیز برعهده دارد، اما چنین به‌نظر می‌رسد که طی ده‌ها سال که از تأسیس این سازمان سپری شده، به‌دلیل رواج بخشی‌نگری و عدم‌تمکین بسیاری از وزارتخانه‌ها، ارگان‌ها و سازمان‌ها از قوانین محیط‌زیست، این بخش از کارایی سازمان در سطح کلان ناکارآمد شده است و این کاستی، میراثی از گذشته‌های دورتر است.

با این وجود، نمی‌توان انتظار داشت، سازمان حفاظت محیط‌زیست، توان برخورد قانونی با وزارتخانه‌ها و سازمان‌های گوناگونی را داشته باشد که مشکلاتی همچون، دوپارگی پارک ملی گلستان به علت راهسازی بدون مطالعه، خطر نابودی دریاچه ارومیه به‌دلیل احداث پل میان‌گذر و احداث سدهای متعدد در پیرامون آن، از میان رفتن بخش‌های وسیعی از جنگل‌های بی‌مانند ابر (به فتح الف و ب) در شاهرود و... را رقم زده‌اند. این مشکلات به‌دلیل بخشی‌نگری سازمان‌های دولتی و در غیاب طرح مهم و استراتژیک آمایش سرزمین به‌وقوع پیوسته است. آمایش سرزمین بهترین نوع توزیع جغرافیایی فعالیت‌های اقتصادی با توجه به منابع طبیعی و انسانی است و در واقع آمایش سرزمین بازتاب سرزمینی توسعه بلندمدت کشور بر مبنای اهداف پایدار است.

نخستین طرح آمایش سرزمینی در ایران پیش از انقلاب با کمک کارشناسان فرانسوی و طبق سفارش سازمان برنامه و بودجه وقت تهیه شد و نتیجه نهایی مرحله دوم آن در سال 1356 انتشار یافت. در طول دهه‌های بعد از انقلاب، تنها در آغاز برنامه سوم توسعه سازمان برنامه سابق به این نتیجه رسید که باید در برنامه‌های توسعه، تغییر نگرش صورت گیرد و بخشی از سازمان مدیریت با نام مرکز ملی آمایش سرزمین راه‌اندازی شد و از جمله فعالیت‌های این مرکز تهیه سند ملی آمایش سرزمین برای برنامه پنجم توسعه است.

طرح آمایش سرزمین یک آرمان ملی است و با اجرای این طرح بخش قابل‌توجهی از طرح‌های بزرگ عمرانی طبق قانون با رعایت ملاحظات زیست‌محیطی به اجرا سپرده خواهند شد. اما آنچه اکنون جریان دارد، ادامه بخشی‌نگری است و اغلب سازمان‌ها با نگرشی یکسویه، ارزش‌های منابع و محیط‌زیست را به فراموشی سپرده‌اند. به‌عنوان مثال بر اثر راهسازی‌های بی‌مطالعه، بسیاری از آبرگ‌ها و آبخوان‌های طبیعی که منابع اصلی تأمین‌کننده آب چشمه‌ها، قنات‌ها و سفره‌های آب‌ زیرزمینی هستند، از بین می‌روند2 و مراتع و ذخیره‌گاه‌های ارزشمند طبیعی و جنگل‌ها بر اثر فعالیت‌های معدنی عنان گسیخته‌ دچار تغییرات زیانبار غیرقابل برگشت شده‌اند، در واقع بخشی‌نگری آفت محیط‌زیست ایران است، مجریان طرح‌ها تنها اهداف و منافع موقت و کوتاه‌مدت را می‌بینند و به ارزش‌های پایدار طبیعت این سرزمین بها نمی‌دهند.

این نگرش باید تغییر کند و بهتر است این واقعیت را دریابیم که ارزش‌های پایدار طبیعت زیبا، گوناگون و بی‌نظیر ایران یک ثروت بزرگ ملی و متعلق به تمامی نسل‌هاست.


پانوشت:

1. استاد فلسفه و رییس انجمن بین‌المللی اخلاق زیست محیطی
2. آبخوان طبیعی شهمیرزاد در استان سمنان 3 سال پیش بر اثر راهسازی بی‌مطالعه تخریب شد و ذخیره عظیم آبی در این آبخوان هدر رفت.