تاریخ انتشار: ۱۱ تیر ۱۳۸۷ - ۰۷:۱۹

همدم ملاجعفر: مسئله بزهکاری و انحراف نوجوانان و جوانان از دیر زمان در جامعه بشری مورد توجه بوده است.

ویژگی‌های شخصیتی نوجوانان بزهکار حتی از سال‌های نخستین مدرسه نیز قابل تشخیص است.  از دید آموزگاران مسئله این دانش‌آموزان بازتاب مشکلات عاطفی آنان است و بزهکار آینده اغلب از متن خانواده‌های آشفته، نا‌امن و مختل برمی‌خیزد. 

اغلب توصیف‌هایی که اینگونه دختران درباره خود ابراز داشته‌اند حاکی از آن است که آنان خود را افرادی نامطلوب می‌پندارند و گرایشی برای ارزشگذاری و احترام به خویشتن ندارند و تصویر آنان از خویشتن عموما آشفته و نامطمئن است.  اغلب پژوهش‌های انجام شده در این زمینه 4عامل عمده را دلیل رفتارهای بزهکارانه این دختران می‌دانند:

1)نیازهای وابستگی ارضا نشده: اینگونه دختران از تمایل نیرومندی برای وابستگی برخوردار هستند. آرزوی آنان این است که به زمان‌های امن‌تر کودکی برگردند،  آنان آرزو دارند والدینشان از چنان شخصیتی برخوردار می‌بودند که می‌توانستند واقعا به آنان اتکا کنند.

2) تصویر منفی از بزرگسالان:  این تصویر در سه بعد شکل گرفته است؛ بزرگسالان مرد به مثابه موجوداتی وحشی، بزرگسالان زن به مثابه موجودات نامفید و غیر اثر بخش و مظلوم و بزرگسالان به عنوان نمادی از «اقتدار» که سنگ دل و سختگیر هستند.

3) پیش‌داوری و جداسازی اجتماعی:به اصطلاح به آن داغ پیش‌داوری می‌گویند مثل تبعض نژادی یا پیش‌داوری در مورد طبقه اجتماعی خاص و... .

4) افسانه سیندرلا: این دختران به رویاهای خود پناه می‌برند و خیال‌پردازی سیندرلا در زندگی واقعی آنان نقش خود را ایفا می‌کند. برای مثال چنین رویایی را در سر می‌پرورانند که «روزی که مشغول قدم زدن در پارک هستم  شاهزاده من فرا‌خواهد رسید و با شادمانی مرا خواهد ربود.»  بدین ترتیب دختران بزهکار به گونه‌ای فزاینده خودباوری و عزت‌نفس خویش را از دست می‌دهند و این امر خود منجر به آن می‌شود که به کناره‌گیری انفعال‌آمیز دست بزنند یا خشم و احساسات هیجانی خود را بیرون بریزند.

برچسب‌ها