مسئولان شبکه بی.بی.سی یک، برای استمرار این موفقیتها دوباره به سراغ سنت سریالهای ماجراجویانه عصرهای یکشنبه رفتند و به همین خاطر در سال 2006 مجموعهی تلویزیونی جدید «رابین هود» در عصرهای یکشنبه که زمان خانوادهها نامیده میشود، آغاز به پخش کرد.
دومینیک مینگلا، در ویژهنامهای که بی.بی.سی. پرس به خاطر سری دوم رابین هود منتشر کرد، عنوان کرد که در این مجموعه میتوان «چیزی همیشه دلپسند» در باره « نجیبزادهای که به فقرا کمک میکند» یافت. ارتباطی میان رابین هود این سریال و رابینهود متعارفی که رفتاری جسورانه و منشی لوطیانه دارد، متفاوت است.
یکی از مباحثی که در این زمینه رخ داد در مورد مصاحبههایی بود که هنگام آغاز سری اول رابین هود،با جیمی الیور، بازیگر نقش یکی از رفقای رابین هود در این سریال انجام شد. در این مصاحبه عنوان شد که کمی عجیب است که رابین هود را از طبقه اجتماعی بالاتری بدانیم، به ویژه اگر به یاد داشته باشیم کنت نقش مسلطی در تاجگذاری شاه ریچارد داشت.
رابین به عنوان یک اشراف زاده و یا کنت، کودن به نظر میآید. شاید رابین کنت فرض شده است چون اینکه یک اشراف زاده به کمک فقرا بیاید، تهدید کمتری برای نظم اجتماعی محسوب میشود تا وقتی که کسی که خود از طبقه فقرا است به این کار دست زند. در حالیکه رابین هود رفتاری گستاخانه و دوست داشتنی و برق شیطنت در چشمهایش دارد، رابین هود این سریال با بازی آرمسترانگ، نوجوانی معمولی است که در هر کوی و برزنی میتوان به وفور مشابهش را دید.
شاید این ویژگی تلاشی باشد برای ایجاد همذاتپنداری در مخاطبان، ولی در عین حال این سئوال را نیز ایجاد میکند که رابین هودی که تجربیاتی تا این حد پیچیده و فراوان کسب میکند، چگونه میتواند تا این حد متوسط و معمولی باشد. جوناس آرمسترانگ بازیگر این نقش میگوید: «تا همین اواخر، رابین هود جوان بیقیدی به نظر میرسید که همانطور که پاهایش را تکان میداد به رفقایش میگفت: رفقا نگران نباشید! من از خطر نمیترسم.»
فوز آلن، تولیدکننده این مجموعه نیز میگوید: « او تا پارسال یک پسربچه بود، ولی امسال تبدیل به یک مرد واقعی شده است. » این پسر بچه تا پارسال در دشتها مبارزه میکرد و یک شبه جنگجو شد. این او را تبدیل به یک «مبارز متوسط» میکرد که باعث میشد رابین در سری اول این مجموعه قابل درک نباشد.این ویژگی ها و رفتارها باعث شد که او کمی خندهدار جلوه کند. اگرچه این ویژگیها، رابین هود را تبدیل به شخصیتی مورد علاقه بچهها کرده بود، ولی این اتفاق خدشههایی نیز به اسطوره رابین هود، در فرآیند برنامهسازی برای خانوادهها وارد کرده است.
تا پیش از قسمت پایانی سری نخست، رابین هود با بازی آرمسترانگ هنوز آدم نکشته بود. این رفتارها، برای دنیای امروز ویژگی مطلوبی محسوب میشود، اما در قرن 12 این ویژگی، ویژگی چندان مثبتی تلقی نمیشد.
اگر دشمن کسی در قرن 12میگفت که فلان شخص تا کنون کسی را نکشته است، عملا شخصیت او تخریب می شد. در ویژهنامه منتشر شده بارها اشاره شده است که رابین حالا دیگر در این مجموعه خشنتر و محکمتر است و اگر رابین بداند که برای جلوگیری از یک فاجعه، قتل کسی لازم است، آنگاه او خواهد دانست چه باید بکند. در سری نخست این مجموعه آن چیزی که رابین را زنده نگاه میدارد، مثلث عشقیای است که میان رابین، ماریان و گای وجود دارد.
این تنش در قسمت هشتم اپیزود به بالاتر از حد معمول خود میرسد. این مبارزه رابین را به حرکت وامیدارد و این شخصیت را زندهتر و واقعیتر میسازد. این ویژگیهایی است که باید بیشتر دیده شود. وقتی که به او در قسمت پایانی سریال گفته میشود باید به ازدواج ماریان و گای تن بدهد، رابین میگوید:«میدونین چیه، با اینکه میدونم کار درستیه، اعصابم از انجام دادنش خورد میشه.
خوشبختانه در سری دوم این مجموعه رابین کمابیش بیشتر اشتباه میکند. هیچ دلیلی وجود ندارد که یک قهرمان- خصوصا قهرمانی مثل رابین- همیشه کار درست را انجام دهد. او به احساساتی نیاز دارد که بتواند او را در یک مثلث عشقی قرار دهد. لوسی گریفیث، نقش ماریانی را بازی میکند که معمولا به عنوان دختری غیر جدی شناخته میشود.
برای آنکه بتوان نقش این ماریان جدید را از آن ماریان کلاسیک جدا کرد، در این سری او فعالانه با رابین درگیر میشود و به رفتار او واکنش نشان میدهد، ولی در برخی لحظات سری دوم این سریال، وقتی ماریان با لحنی سرد رابین را خنگ میخواند، بیش از آنکه دختری مستقل به نظر برسد، کمی بیادب به نظر می آید.
ولی به هر حال، ماریان در سری جدید رابین هود، یک بخش از رابطه کلاسیک در یک داستان عاشقانه است و همانگونه که انتظار نیز میرود، ماریان در قسمت ماقبل آخر سری نخست این سریال و در حال احتضار به رابین میگوید: «ما هیچوقت حقیقت را به یکدیگر نگفتیم وقتی من تو را خنگ میخواندم در واقع منظورم این بود که تو یک قهرمانی.»
به نظر کارشناسان ومنتقدان، لحن کلی این مجموعه، در برخی مقاطع نامنسجم به نظر میرسد. مثلا ایدهآلهای مختلفی برای مخاطبان سریال تصویر میشود، شخصیتهای اصلی مثل ماریان، رابین هود و گای داستر، در واقع پوشش قدیمی شده لباسهای مدرن را بر تن دارند و تجسم ایدهآلهای دوران مدرن در مورد پوشش هستند، در حالیکه دیگر بازیگران این مجموعه لباسهایی مطابق با رسوم قرون وسطی بر تن کردهاند. همین مشکل دقیقا در مورد دیالوگ ها هم وجود دارند؛ در حالیکه شکل گفتاری شخصیت ها به سبک قرون وسطی است، بازیگران از اصطلاحات و ترکیبات محاورهای مدرن و امروزی استفاده میکنند.
رتبه کلی این دست سریال ها اساسا خوب است، اگرچه شاید به خوبی آن چیزی که مورد انتظار است نباشد. بینندگان از دیدن این اسطوره در قالبی جدید خسته نمیشوند، ولی چه به لحاظ کیفیت ساخت و چه به لحاظ کیفیتهای نوشتاری، این سریالهای جدید به خوبیای که میتوانند باشند نیستند.
بیبیسی - جولای 2008