به گزارش همشهری آنلاین، ۲۰ سال قبل یعنی سال ۷۹ جنایتی در یکی از شهرستانهای اطراف تهران رخداد. قربانی این جنایت زنی جوان بود که وقتی شوهرش از سرکار به خانه برگشته بود، با شنیدن صدای گریههای دختر ۱۸ماههشان و مشاهده بههمریختگی اثاثیه خانهاش نگران شده و پس از جستوجو در داخل خانه، با جسد بیجان همسرش در اتاق خواب روبهرو شده بود. زن جوان با ملحفهای که در اتاق خواب بود، خفه شده بود و شوهرش با دیدن این صحنه هولناک، پلیس را خبر کرد.
با حضور تیم جنایی در محل حادثه معلوم شد که چند ساعتی از قتل زن جوان میگذرد. مأموران پلیس تحقیقات برای شناسایی عامل جنایت را آغاز کردند و در پرسوجو از همسایهها به مرد جوانی رسیدند که ساکن همان محل بود. این مرد دستگیر شد و در بازجوییها به قتل زن جوان اقرار کرد و گفت: من در همسایگی مقتول زندگی میکردم و روز حادثه بهصورت اتفاقی زن جوان را در خیابان دیدم. به او علاقهمند شدم و وسوسههای شیطانی بهسراغم آمد. به همین دلیل این زن را تعقیب کردم و متوجه شدم که در همسایگی ما زندگی میکند.
مرد جنایتکار ادامه داد: خانه آنها را زیر نظر گرفتم و متوجه شدم که این زن همراه شوهر و کودک خردسالش زندگی میکند. مقابل خانه آنها کمین کردم و فهمیدم که هر روز صبح شوهرش برای رفتن به سرکار خانه را ترک میکند و روز حادثه وقتی شوهرش به سرکار رفت، از روی دیوار پریدم و وارد خانه زن جوان شدم. او بهمحض اینکه مرا دید، شروع کرد به دادوفریاد. نتوانستم نقشه شومم را اجرا کنم و با مقاومت زن جوان روبهرو شدم. از ترس اینکه مبادا همسایهها صدای فریادهای زن جوان را بشنوند، ناچار شدم او را خفه کنم و بعد از آن پا به فرار گذاشتم.
جدیدترین خبرها و رویدادها را در اینستاگرام همشهری آنلاین بخوانید (کلیک کنید)
متهم پس از بازسازی صحنه جنایت و انجام تحقیقات تکمیلی در دادگاه محاکمه و به قصاص محکوم شد. حکم صادرشده نیز بهتأیید قضات دیوانعالی کشور رسید و مدتی پس از قطعیشدن رأی، مرد جنایتکار پای چوبه دار رفت. او اما موفق شد در واپسین لحظات اولیای دم را راضی کند که به او مهلت بدهند. التماسهای او نتیجه داد و اولیای دم آن روز حکم را اجرا نکردند و به قاتل مهلت دادند. به این ترتیب عامل جنایت به زندان بازگشت و درحالیکه هنوز حکم قصاص اجرا نشده بود، پدر و مادر مقتول فوت شدند. در این شرایط دختر، برادران و خواهران مقتول بهعنوان اولیای دم خواستار قصاص شدند، اما دیگر برای پیگیری حکم به اجرای احکام مراجعه نکردند و در همه این مدت مرد جنایتکار بلاتکلیف در زندان بود.
۲۰ سال از زمان جنایت گذشته و مرد محکوم به قصاص همچنان بلاتکلیف در زندان بود. تا اینکه چندی قبل به تکاپو افتاد که بتواند وثیقه تهیه کند و بهصورت موقت و تا زمانی که اولیای دم برای سرنوشت او تصمیم بگیرند، از زندان آزاد شود. او خیلی زود وثیقه را تهیه کرد و از زندان آزاد شد اما خبر نداشت سندی که بهعنوان وثیقه تهیه کرده، جعلی است و دوباره باید به زندان برگردد.
تنها چند روز پس از آزادی این مرد بود که معلوم شد وثیقه وی جعلی است و او بار دیگر بازداشت و به زندان بازگردانده شد. وی وقتی به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران منتقل شد، درباره وثیقه جعلی گفت: خانوادهام در دام یک کلاهبردار گرفتار شدند. ماجرا از این قرار است که وقتی دادگاه قبول کرد که با وثیقه آزادم کند، خانوادهام به تکاپو افتادند تا سند تهیه کنند و من بتوانم بعد از ۲۰ سال حبس، رنگ آزادی را ببینم. آنها در جریان رفتوآمد به دادسرا با فردی آشنا شدند که حاضر شده بود ۵۰ میلیون تومان بگیرد و در ازای این پول برایم وثیقه بگذارد.
او ادامه داد: خانوادهام بهسختی این مبلغ را تهیه کردند و به آن مرد دادند و او هم سندی در اختیارشان گذاشت. خانوادهام سند را بهعنوان وثیقه به دادگاه بردند و من آزاد شدم اما هنوز طعم آزادی را نچشیده بودم که دوباره دستگیرم کردند و گفتند سندت جعلی بوده است. حالا هم امیدوارم که اولیای دم گذشت کنند تا تکلیفم مشخص شود. چون دیگر خسته شدهام. اگر حاضر به بخشش هم نشوند، حاضرم قصاص شوم و این بلاتکلیفی تمام بشود.