اما بِیشتر شهرتش بهخاطر کتابِی بهنام «سروِیس تحوِیل کِیکِی» است؛ داستانِی که در سال 1985 مِیلادِی نوشته شد و «هاِیائو مِیازاکِی»، کارگردان معروف انِیمههاِی ژاپنِی بر اساس آن انِیمهاِی به همِین نام ساخت.
«کِیکِی»، جادوگر نوجوانِی است که مجبور مِیشود مستقل زندگِی کند و بههمِین دلِیل از وسِیلهِی جادوِیِیاش براِی پرواز استفاده مِیکند و ِیک پِیک هواِیِی راه مِیاندازد.
اِیکو کادونو بعدها چند کتاب دِیگر با شخصِیت کِیکِی نوشت و مجموعهِی کتابها و فعالِیتهاِیش در حوزهِی ادبِیات کودک و نوجوان باعث شد در سال 2018 مِیلادِی، برندهِی جاِیزهِی هانس کرِیستِین اندرسن شود. حالا هم بد نِیست پاِی صحبتهاِی او بنشِینِیم و دنِیا را از نگاه او تماشا کنِیم.
کدام لحظه ِیا اتفاق باعث شد تصمِیم بگِیرِید نوِیسنده شوِید؟
در زمان دانشجوِیِیام، دو سال در برزِیل زندگِی کردم. روزِی ِیکِی از استادانم از من خواست متنِی دربارهِی کودکان برزِیلِی بنوِیسم. من عاشق نوشتن شدم و حالا که بِیش از 60سال از آنزمان مِیگذرد، هِیچوقت از نوشتن داستان خسته نشدهام.
از تجربِیات شخصِیتان هم در داستانهاِیتان استفاده مِیکنِید؟
در دو سالِی که در برزِیل زندگِی کردم، فهمِیدم آزادانه زندگِیکردن ِیعنِی چه. در برزِیل انواع و اقشار گوناگونِی از مردم زندگِی مِیکنند و من در مِیان همهشان دوستانِی داشتم که بعدها از شخصِیتشان در داستانهاِیم استفاده کردم. همِینطور از جنگجهانِی دوم. تجربهاِی را که از زمان جنگ داشتم، از دِید ِیک دختر 10ساله و در قالب رمانِی به نام «تونلِی از مِیان چوبها» نوشتم.
معمولاً چهطور شروع به نوشتن مِیکنِید؟
قبل از هرچِیز چند تصوِیر ساده از دنِیاِیِی را نقاشِی مِیکنم که در تخِیلم شکل گرفته. از دل اِین تصوِیرها، شخصِیت اصلِیام شکل مِیگِیرد و بعد همهچِیز شروع مِیشود.
دربارهِی کِیکِی براِیمان بگوِیِید. جرقهِی داستانش چهطور در ذهنتان زده شد؟
وقتِی دخترم «رِیو» کوچک بود، نقاشِیهاِیِی از زن جادوگرِی مِیکشِید که با ِیک گربهِی سِیاه، روِی ِیک جارو سوار است و به اِینطرف و آنطرف مِیرود. معمولاً از جاروِیش ِیک رادِیو هم آوِیزان بود. با خودم فکر مِیکردم که چهقدر جالب است آدم بتواند پرواز کند و همزمان به موسِیقِی مورد علاقهاش هم گوش دهد. وقتِی رِیو 12ساله شد، تصمِیم گرفتم داستانِی بنوِیسم دربارهِی دختر 12سالهاِی که با گربهِی سِیاه و جاروِیش به اِینطرف و آنطرف پرواز مِیکند. هنوز هم نقاشِیهاِی دخترم را نگه داشتهام.
وقتِی قرار شد از روِی کتاب کِیکِی، انِیمه ساخته شود واکنشتان چه بود؟
من در زمان کتابهاِی چاپِی بهدنِیا آمده و بزرگ شدهام. طبِیعِی است که کتاب را بِیشتر از انِیمه دوست داشته باشم. اما وقتِی دخترم آن را دِید و ازش تعرِیف کرد، مشتاق شدم ببِینمش. مخصوصاً از اِین خوشحال بودم که هاِیائو مِیازاکِی آن را ساخته بود. اگرچه انِیمه با کتاب، تفاوتهاِیِی داشت، اما از آن آگاه بودم و بهطور کلِی از دِیدنش لذت بردم. خِیلِی از مردم بعد از دِیدن انِیمه به سراغ کتاب رفتند و آن را خواندند. من هم مِیخواهم بگوِیم لطفاً کتاب را بخوانِید، چون در بخشهاِی زِیادِی با انِیمه تفاوت دارد.
پس از 35سال از انتشار کتابتان، امروز اِین کتاب در کشورهاِی گوناگون ترجمه و چاپ مِیشود. از اِین بابت چه احساسِی دارِید؟
به خاطر انِیمهِی کِیکِی و نماِیشهاِیِی که از روِی کتاب ساخته شده، تقرِیباً همهِی دنِیا کِیکِی را مِیشناسند. در ژاپن چهار نسل از بچهها کتابم را خواندهاند، اما از اِینکه در حال حاضر بچههاِی انگلِیسِی، سوئدِی، اِیتالِیاِیِی و... هم مِیتوانند کتاب را بخوانند، هم من و هم کِیکِی خوشحالِیم.
در حال حاضر مشغول نوشتن چه کتابِی هستِید؟
دو کتاب در دست نوشتن دارم. ِیکِی «نِیمهجادوگر» نام دارد که دربارهِی دخترِی است که فقط مِیتواند نصف ماه را ببِیند و کتاب دِیگرِی که بهنوعِی خودزندگِینامه بهحساب مِیآِید و دربارهِی اِین است که چهطور ِیک دختر پس از تمامشدن جنگجهانِی دوم، زندگِیاش را مِیگذراند.
نکتهِی دِیگرِی هست که بخواهِید به مخاطبانتان بگوِیِید؟
امروزه دنِیا درگِیر مشکلات پِیچِیدهاِی است. فکر مِیکنم کتابخواندن باعث مِیشود دنِیاِیِی در ذهنتان شکل بگِیرد که آن را با کلمات خودتان و تخِیل خودتان ساختهاِید و چنِین چِیزِی براِی هرکسِی لازم است. پس کتابهاِی زِیادِی بخوانِید و از داستان خواندن لذت ببرِید تا دنِیاِی کلماتتان گسترده شود و ِیک واژهنامهِی شخصِی در تخِیلتان اِیجاد شود. مطمئنم همِین واژهنامهِی شخصِی زندگِیتان را نجات مِیدهد.