به گزارش همشهری آنلاین به نقل از شرق، چندی پیش بود که حزب کارگزاران از شش نامزد حزبی خود رونمایی کرد، بعد از آن حقشناس، عضو حزب اعتماد ملی، هم گفت که با نامزد اختصاصی خود (نامزد حزبی) وارد انتخابات میشوند و پیش از آن هم علی شکوریراد، دبیرکل حزب اتحاد ملت، درباره اینکه خودش نامزد میشود یا نه، گفته بود: «در رابطه با انتخابات آینده هم حزب اتحاد حتما نامزد حزبی معرفی خواهد کرد که این کار فرایند دموکراتیک خود را درون خود حزب خواهد داشت و آن استفاده از خرد جمعی است. دبیرکلبودن من به معنای اینکه من بهترین هستم، نیست و نامزد حزبی برای انتخابات ریاستجمهوری توسط خرد جمعی تصمیمگیری میشود».
مجمع روحانیون مبارز هم که به طور مستقل فعالیت انتخاباتی خود را آغاز کرده و حتی کمیتههای ویژه انتخابات نیز تعیین کرده است و گرچه شاید این تشکل قدیمی اصلاحطلبان نامزد انتخاباتی مستقل ارائه نکند اما به هر روی مجمع روحانیون، مستقل وارد انتخابات شده است. آخرین مورد نامزدهای حزبی صادق خرازی است؛ دبیرکل حزب ندای ایرانیان که گویا بیتمایل به شرکت در انتخابات نیست.
عیسی چمبر، عضو شورای مرکزی حزب ندا، روز گذشته در گفتوگو با فارس گفت: «ما معتقدیم آقای خرازی گزینه مناسبی برای کاندیداتوری در سیزدهمین دوره ریاستجمهوری است و البته میتوانند با استقبال عمومی روبهرو شوند و این توانایی در ایشان وجود دارد که در سطوحی که قرار میگیرند بتوانند هماهنگی و همدلی برای بهترشدن وضعیت کشور صورت دهند». او در پاسخ به این پرسش که آیا فکر نمیکنید خرازی به دلیل وضعیت جسمانی گزینه مناسبی برای انتخابات ۱۴۰۰ نیست و نمیتواند در سطح ریاستجمهوری با این وضعیت سلامتی و جسمی امور را اداره کند، ادامه داد: «آقای خرازی از همه کسانی که ما در طول این سالها با آنها کار تشکیلاتی و حزبی کردهایم، وقتگذاری و انرژی بیشتری دارند و معتقدیم که ایشان در سطح بالای مدیریتی نیز میتواند کار تشکیلاتی و تیمی برای اداره کشور را به خوبی انجام دهد... وضعیت آقای صادق خرازی برای کاندیداتوری در سال ۱۴۰۰ مشخص نیست اما در صورت تصمیم نهایی از ایشان حمایت میکنیم».
علاوه بر اینها پیشتر هم محمدرضا عارف به نوعی گفته بود که در انتخابات ۱۴۰۰ نامزد میشود: «من اگر باید بیایم میدان، راحت میآیم و اگر نباید بیایم تا براساس خرد جمعی شخص بهتری بیاید، نمیآیم... . من همیشه در ذهنم این بوده که اگر فردی مناسبتر از خودم پیدا کردم، بکشم کنار؛ بنابراین من از حالا نمیتوانم بگویم که برای ۹ماه دیگر چه کار میخواهم بکنم. من برای خودم در هر دوره از انتخابات یک راهبردی را مشخص کردهام و به نظرم مهمترین راهبرد همه جریانهای سیاسی کشور برای انتخابات آتی ریاستجمهوری مسئله مشارکت در انتخابات است. اگر خدای ناکرده مشارکت ۴۰درصدی در انتخابات مجلس به طور مثال به ۳۷ درصد برسد، برای کشور فاجعه است».
با لیستکردن نامهایی که تا اینجای کار احتمال حضورشان در انتخابات ریاستجمهوری وجود دارد، دو نکته را میتوان پیشبینی کرد؛ نخست آنکه بنا بر گفته محمود میرلوحی تعدد نامزدها و حزبی واردشدن جبهه اصلاحات به انتخابات برای داغکردن تنور انتخابات است: «هیچ حزبی تمایل ندارد در نهایت اصلاحطلبان با چند نامزد وارد انتخابات شوند و اینکه اخیرا احزاب نامزدهای خود را معرفی میکنند برای آن است که فضای کشور انتخاباتی شود و یخ سرد سیاست قدری آب شود و حتما در نهایت همه بر یک نامزد اجماع خواهند کرد». یا پیشبینی دیگر میتواند آن باشد که اصلاحطلبان در همان مسیری حرکت میکنند که در انتخابات سال ۸۴ پیش گرفتند؛ البته با این تفاوت که سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان در آن سال به گونهای بود که مجموعه نامزدهای اصلاحطلب توانستند حدود ۶۰ درصد آرا را در اختیار بگیرند اما به دلیل همین تعدد نامزدها، محمود احمدینژاد روانه پاستور شد و این در حالی است که انتخابات مجلس یازدهم نشان داد سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان به شدت کاهش یافته و شاید اقناع آنها برای حضور در انتخابات بسیار سختتر از دورههای گذشته باشد. با این وصف به نظر میرسد تعدد نامزدها و وفور نامزدهای حزبی میتواند در انتخابات ۱۴۰۰ باز هم به چشم اسفندیار اصلاحطلبان تبدیل شود.