به گزارش همشهری آنلاین، چند روز پیش مأموران پلیس در جریان ربودهشدن زنی در خیابانی در غرب تهران قرار گرفتند. این زن همراه مادرشوهرش در حال عبور از خیابان بود که خودروی تیبایی سد راه او شده و سرنشینان آن که مردانی مسلح بودند، با تهدید زن جوان را مقابل چشمان مادرشوهرش ربودند و سوار تیبا کردند و متواری شدند.
مادرشوهر گروگان میگفت که آدمربایان صورتشان را با نقاب پوشانده بودند و اسلحه بهدست داشتند و او را تهدید به قتل کردند. با شروع تحقیقات پلیسی، مأموران به بررسی تصاویر دوربین مداربستهای که مشرف به محل آدمربایی بود، پرداختند. مشخصات خودروی تیبا بهدست آمد اما مشخص شد که این خودرو ساعتی قبل از گروگانگیری به سرقت رفته بود.
صاحب تیبا به مأموران گفت: من در حال مسافرکشی بودم که ۳ مرد جوان پیشم آمدند و ماشینم را دربست کرایه کردند. آنها میخواستند به یکی از خیابانهای جنوب تهران بروند اما در بین راه شروع کردند به تهدید. یکی از آنها اسلحهای از جیبش بیرون آورد و روی سرم گذاشت. میگفت که اگر کنار خیابان توقف نکنم، ماشه را میکشد و جانم را میگیرد. با دیدن اسلحه وحشت کردم و تسلیمشان شدم. وقتی توقف کردم آنها با لگد مرا به بیرون از ماشین پرتاب کردند و ماشینم را به همراه مدارک و کیف پولم دزدیدند و فرار کردند.
ماموران که حدس میزدند گروگانگیران، زن جوان را میشناخته و با نقشه قبلی او را ربودهاند، شروع به شناسایی افرادی کردند که با این زن در ارتباط بودند یا با او اختلاف داشتند. بررسیها نشان میداد که این زن مدتهاست با همسرش اختلاف دارد و بهتازگی با یکی از آشنایان دور خود به نام جلال که صاحب یک سوپرمارکت است، در تماس بوده است. از سوی دیگر معلوم شد که دقایقی قبل از ربودهشدن این زن، جلال با او تماس گرفته بود و احتمال میرفت که وی از راز آدمربایی باخبر باشد.
با این سرنخ، دستور بازداشت جلال صادر و او دستگیر شد. وی در ابتدا مدعی بود که نقشی در آدمربایی ندارد، اما وقتی شواهد را علیه خود دید، لب به اعتراف گشود و اسرار این آدمربایی عجیب را فاش کرد. وی گفت: همهچیز ساختگی بود و سمیرا (زن ربودهشده) قصد داشت همسرش را تنبیه کند.
متهم ادامه داد: سمیرا از آشنایان دورمان است و چون مغازهام در نزدیکی خانهشان بود، اغلب برای خرید به مغازه میآمد. او همیشه ناراحت بود تا اینکه یک روز سفره دلش را برایم پهن کرد و گفت همسرش خیلی او را اذیت میکند. سمیرا از شوهرش گلایه کرد و گفت که کتکش میزند. به او گفتم بهتراست همسرت را تنبیه کنی و ۲روز بعد به من زنگ زد و گفت قصد دارد نقشه ربودن خودش را طراحی کند. تصورش این بود که اگر شوهرش متوجه شود او را ربودهاند و جانش در خطر است، علاقهاش به وی بیشتر میشود. من هم تصمیم گرفتم به او کمک کنم. به همین دلیل با ۲نفر از دوستانم موضوع را در میان گذاشتم و آنها حاضر شدند به من کمک کنند.
جلال گفت: روز حادثه کلت قلابی تهیه کردیم و با آن خودروی تیبا را دزدیدیم. بعد با هماهنگی قبلی درحالیکه سمیرا به همراه مادرشوهرش در حال گذر از خیابان بودند، به سراغشان رفتیم و با تهدید اسلحه او را ربودیم. در این مدت هم قرار شد او به خانه یکی از دوستانش برود. از سوی دیگر، با شوهر سمیرا تماس گرفتیم و گفتیم قصد کشتن همسرش را داریم اما درنهایت دستمان رو شد.
در ادامه مأموران به سراغ سمیرا که در خانه دوستش پنهان شده بود، رفتند و او در تحقیقات به اجرای نقشه آدمربایی ساختگی اقرار کرد. وی گفت: با وجود اینکه شوهرم قبلا ازدواج کرده و فرزند داشت، اما وقتی به خواستگاریام آمد، قبول کردم و همسرش شدم اما او خیلی مرا اذیت میکرد. در دام اعتیاد گرفتار شده بود و مدام کتکم میزد. خرج زندگی را هم نمیداد و همین باعث شد تا فکر تنبیه او به سرم بزند. فکر میکردم با این کار شاید سر عقل بیاید و بدرفتاریهایش را کنار بگذارد اما تصور نمیکردم که همهچیز به سرعت لو برود و به دردسر بیفتم.
بازپرس جنایی تهران بعد از شنیدن اظهارات سمیرا و صاحب سوپرمارکت، برای آنها قرار قانونی صادر کرد و تحقیقات برای دستگیری همدستان فراری آنها ادامه دارد.