تاریخ انتشار: ۲۲ تیر ۱۳۸۷ - ۱۴:۴۰

ترجمه - نیلوفر قدیری: حامیان عبدالله بداوی نخست‌وزیر مالزی، او را به میخاییل گورباچف تشبیه می‌کنند.

 گورباچف دولتمردی بود که از عمق یک نظام ناکارآمد و رو به زوال برخاست و با شجاعت دست به اصلاحاتی زد که البته نیازی به آن نبود. اکنون در مالزی هم در حالی‌که بحث اتهامات علیه انور ابراهیم رهبر مخالفان و نجیب رزاق جانشین بعدی بداوی، هنوز داغ است، نظام حکومتی مالزی هیچ‌گاه تا این اندازه نیازمند یک قهرمان اصلاح‌طلب نبوده‌است. اما آیا بداوی که در سال 2003 جانشین ماهاتیر محمد شد واقعا می‌تواند چنین قهرمانی باشد؟

نخست‌وزیری بداوی فراز و فرودهای زیادی داشته‌است. ابتدا که حضور او بعد از 22 سال حکومت دکتر ماهاتیر، یک تحول جالب توجه بود. اما خیلی زود اختلافات و کشمکش‌ها بروز کرد. همین اختلافات موجب شد تا در ماه مارس حزب حاکم در انتخابات نتیجه مطلوبی به دست نیاورد و اکثریت ائتلاف حاکم تضعیف شود.


این البته نکته جالب و هیجان‌انگیزی بود زیرا مالزی از زمان استقلال از انگلیس در سال 1957، حاکمیت تک حزبی داشته‌است. سازمان مالایی‌های متحد به رهبری بداوی که ائتلاف حاکم را رهبری می‌کند، بزرگترین حزب دنیا با بیش از 3 میلیون عضو است که اکثر آنها مالایی هستند.

حامیان انور ابراهیم همواره علیه تبعیض سازمانی این سازمان حاکم به سود مالایی‌ها فعالیت می‌کنند. بسیاری از رای‌دهندگان مالزیایی هم با این نظر موافقند و می‌دانند که این اعمال تبعیض به زیان بقیه مردم مالزی تمام شده‌است. در انتخابات ماه مارس تنها رای‌دهندگان چینی و هندی به زیان حزب حاکم رای ندادند بلکه بسیاری از خود مالزیایی‌ها هم در اعتراض به سیاست‌های دولت و حزب حاکم به آنها پشت کردند.

اما این انتخابات نکته دیگری هم داشت و آن این بود که نتایج آرا و تلاش‌های بعدی انور برای ناامید کردن حامیان بداوی، نخست‌وزیر مالزی را به نوعی گستاخی سیاسی وادار کرد. بداوی شروع به پاکسازی نظام حقوقی و ترمیم خسارت‌هایی کرد که به استقلال نظام قضائی کشور وارد شده‌بود. بداوی همچنین تصمیم پرخطری گرفت و یارانه سوخت را قطع کرد که این کار باعث افزایش قیمت بنزین و محصولات نفتی شد. همین اقدامات چند ماه اخیر بداوی موجب شد تا بسیاری او را با گورباچف مقایسه و تشبیه کنند.

اما اصلاحات گلاسنوستی مالزی دو مشکل دارد. مشکل اول این است رسوایی‌هایی که همواره با سیاست مالزی عجین بوده ادامه یافته و بیشتر شده‌است. انور ابراهیم مانند سال 1998 اکنون هم با اتهام اخلاقی رو‌به‌رو شده‌است. او این اتهام را مانند گذشته رد می‌کند و دولت را متهم کرده که برای او پاپوش دوخته است.

اما مشکل دوم این است که مقایسه با گورباچف برای انور چندان مفید نبوده‌است. رهبر سابق شوروی فکر می‌کرد که نظامی را احیا می‌کند که هنوز اندک جانی دارد. اما در حقیقت این نظام باید ویران می‌شد تا دوباره از نو ساخته شود. اما مالزی در چنین شرایط مرگباری نیست. اقتصاد مالزی در مقایسه با شوروی تصویر روشنی دارد. نظامی حکومتی این کشور هم مانند شوروی اقتدارگرا نیست. مشکل سیاست در مالزی این است که مانند همه نظام‌های تک حزبی، سیاست در آن فاسد شده‌است. به همین دلیل می‌توان به راحتی آن را اصلاح کرد.

اما بداوی با انتخابی شبیه گورباچف رو‌به‌رو است. او می‌تواند نظام را اصلاح کند و با فراهم کردن امکان رقابت، در قدرت باقی بماند. در ماه مارس سیاست در مالزی وارد مرحله جدیدی شد و نوعی انتقال قدرت در آن روی داد. آرام نگاه داشتن اوضاع در چنین فضای پرتنشی کار دشواری است.

اکونومیست- 5 جولای