درصد زیادی از هیجان یک مسابقه به تعداد تماشاگرانش برمیگردد. مسابقهای که تماشاگر نداشته باشد روح ندارد. با این حساب میشود گفت که اکثر مسابقات تیمهای تهرانی بدون روح هستند.
جدا از استقلال و پرسپولیس، کدام تیم تهرانی را سراغ دارید که هوادار داشته باشد؟ دقت کنید هوادار با تماشاگر فرق میکند. هوادار دلش برای تیم میسوزد، پیگیر نتایجش است و آن را دوست دارد. اما تماشاگر کسی است که ممکن است حتی برای گرفتن یک تیشرت و ساندیس به ورزشگاه رفته باشد. متاسفانه تماشاگران بازیهای تیمهای تهرانی اکثراً با همان سیستم تیشرت و ساندیس وارد ورزشگاه میشوند.
پس اصلاً بد نیست که تیمهای بدون هواداری مانند صباباتری،پیکان و راهآهن جایشان را به تیمهای شهرستانی بدهند. به هرحال در شهرستانها مثل تهران نیست که دو تیم بزرگ داشته باشند و کسی طرف بقیه تیمها نرود. وقتی در کرمانشاه، شیرینفراز لیگبرتری یا حتی لیگ یکی میشود. همه هوادار این تیم میشوند و بدون اینکه انتظار گرفتن ساندیس و تیشرت داشته باشند برایش به ورزشگاه میروند. وقتی شهید قندی یزد لیگ برتری شد کل شهر یزد متحول شد.
همه وارد حالوهوای فوتبال شدند و یک موج جدید در شهر به راه افتاد. اما راهآهن، صباباتری و پیکان کی توانستهاند چنین موجی به شهر بدهند؟ اصلاً کی توانستهاند توجه بیش از یکیدوهزار نفر را به خود جلب کنند؟ برای همین است که نبودن این تیمها در تهران، ضربهای به فوتبال نمیزند. ضربه که هیچ، شاد نبودن آنها حتی مفید هم باشد. هیچکس نمیتواند بگوید پیکان را به تراکتورسازی تبریز ترجیح میدهد. به محض اینکه اسم تراکتورسازی میآید، همه به یاد هواداران این تیم میافتند؛ هوادارانی که حتی برف نیممتری هم مانع رفتن آنها به ورزشگاه نمیشود. مطمئناً لیگ جذابتری خواهیم داشت وقتی که پرسپولیس و استقلال به جای بازی با تیمهایی مثل راهآهن و پیکان با تراکتورسازی و نفت بازی کنند. یا با نماینده ساری یا هر تیمی که شهرستانی باشد. همه اینها درست، اما راهآهن و پیکان تحت چه شرایطی باید جایشان را به این تیمهای شهرستانی بدهند؟
واقعاً کار درستی است که راهآهن و پیکان را همینطوری به شهرستانها منتقل کنند؟ این درست که نبودن آنها در لیگ برتر احتمالاً به سود فوتبال است، اما نباید حق آنها را نادیده گرفت. اگر قرار بود آخر فصل صباباتری را به قم بدهند، پیکان را به تراکتورسازی و راهآهن را به ساری، چرا مسابقات لیگ برگزار شد؟ چرا یک سال تمام 24 تیم لیگ یکی و 18 تیم لیگبرتری را سرکار گذاشتند که برای رسیدن به لیگ برتر و ماندن در این لیگ تلاش کنند؟مگر همین تراکتورسازی نبود که در رقابت با همگروههایش کم آورد و در لیگ یک جا زد؟ مگر همین راهآهن نبود که شرایط بدی در لیگ برتر داشت و به زور خودش را در این لیگ نگه داشت؟ چطوری میشود ناکامی مدیران و مجموعه تراکتورسازی را نادیده گرفت و یکدفعه امتیاز پیکان را به آنها داد؟
هنوز هم تاکید میکنیم که بودن تراکتورسازی در لیگ برتر خیلی بهتر از بودن پیکان است. اما نه اینطوری. لیگ برتری شدن تراکتورسازی فقط با رقابت و موفقیت این تیم جالب است. یعنی تراکتور یک سال خوب کار کند و به لیگ برتر برسد. نه اینکه به واسطه دخالتهای افراد سیاسی صاحب یک تیم لیگبرتری شود. ورزش جای رقابت است. تراکتور و همه تیمهای شهرستانی باید با رقابت سالم به لیگ برتر برسند. اصلاً جنبه خوبی ندارد که به خاطر دخالتهای دولت، سرنوشت چند تیم و چند شهر، عوض شود. بله؛ دخالتهای دولت.
این بدیهیترین شکل دخالت دولت در فوتبال است. واضحتر از این نمیشود که رئیس هیات فوتبال تبریز بگوید؛ «رئیسجمهور دستور داده از تهران فقط استقلال و پرسپولیس در لیگ برتر شرکت کنند.» میدانید همین حرف میتواند چه تبعاتی برای فوتبال ایران داشته باشد؟ دفعه قبل که فیفا فوتبال ایران را تعلیق کرد به خاطر همین دخالتها بود. تازه آن زمان دخالتها کمتر و غیرمحسوستر از این بود. اینکه حتی رئیسجمهور هم دوست داشته باشد فوتبال ایران رونق بگیرد قابل درک است. اما احساس تنها چیزی است که منطق را زیر سؤال میبرد. هر چیزی راهی دارد. میشود به جای این کارها امکانات بیشتری در اختیار تیمهای شهرستانی قرار داد تا با رقابت و سربلندی به لیگبرتر برسند، نه اینکه شرمسار و خجالتزده، سرشان را پایین بیندازند و امتیاز یک تیم دیگر را بگیرند.