روز 14 ژوئیه مصادف است با فتح زندان باستیل به عنوان نماد استبداد و پایان دوران سلطنت مطلقه در فرانسه.
عوامل تاریخی متعددی از جمله جنگهای بیشمار و بیثمر در دوران لویی پانزدهم که اغلب به شکست ارتش فرانسه به دلیل بیکفایتی فرماندهان نظامی انجامیده بود، صرف بودجه هنگفت جهت خوشگذرانیهای خاندان سلطنت و ساخت کاخهای با شکوه، در فتح زندان باستیل و انقلاب فرانسه نقش داشتند.
این جنگها و لخرجیهای دربار، فرانسه را در واقع تا مرز ورشکستگی اقتصادی پیش برده بود و لزوم تشکیل نشستی از طبقات عامه برای بررسی مشکلات کشور را بیش از پیش ضروری میساخت.
آرامش پیش از وقوع توفان
از همین رو لویی شانزدهم در روز 5 ماه مه سال 1789 نمایندگان اتاژنرو (طبقات عامه) را برای شنیدن نظرات اعتراض آمیز آنان به کاخ ورسای دعوت کرد. اتاژنرو مرکب از نمایندگان روحانیت و اشراف و مردم عادی که طبقه سوم را تشکیل میدادند، بود.
مدت کوتاهی پس از تشکیل جلسات اتاژنرو، نمایندگان طبقه سوم که نظرات و رای آنان از جایگاهی در این مجلس برخوردار نبود، خود را از اتاژنرو منفک کردند و در سالن بازی تنیس کاخ متحصن شده و خواستار تشکیل مجلس ملی شدند.
نمایندگان طبقه سوم که از روز 20 ژوئن در سالن بازی تنیس تجمع کرده بودند، سوگند خوردند تا زمانی یک قانون اساسی تصویب نشده و حالت اجرایی به خود نگرفته است، از یکدیگر جدا نشوند.
به مرور زمان نمایندگانی از دیگر طبقات (روحانیت و اشراف) نیز به نمایندگان طبقه سوم در سالن تنیس پیوستند. متعاقب پیوستن نمایندگان روحانیت و اشراف به طبقه سوم لویی شانزدهم نیز در روز 27 ژوئن موجودیت طبقه سوم را مورد شناسایی قرار داد.
بدین ترتیب اتاژنرو در روز 9 ژوئیه نام خود را به مجلس ملی تغییر داد و فعالیت خود را تحت عنوان قوه مقننه آغاز کرد.
فتح باستیل
اما آنگونه که به نظر میرسید تغییرات با آرامش در فرانسه همراه نبود و برکناری ژاک نکر وزیر مالیه فرانسه توفانی را در پی آورد.
با برکناری ژاک نکر در 11 ژوئیه، بیم و هراس بر مردم پاریس مستولی شد و مردم که از حمله گارد پادشاهی به نمایندگان خود بیم داشتند برای به دست آوردن سلاح در روز 14 ژوئیه به زندان باستیل که محل نگهداری اسلحه و زندانیان سیاسی بود حمله بردند.
در این زندان افرادی محبوس بودند که نوشتههای آنان موجبات نارضایتی دربار را فراهم آورده و علیه آنان از سوی دربار اعلام جرم شده بود و از این رو زندانیان نمیتوانستند درخواست تجدید نظر در حکم خود را کنند. در نتیجه این زندان سمبل حکومت مطلقه در فرانسه تلقی میشد.
در وحله اول حمله مردم به باستیل، دولونای فرمانده زندان برای اجتناب از خونریزی در میان دو طرف، دروازههای زندان را بر مهاجمین گشود، اما پس از مدت کوتاهی به دلیل عدم درک متقابل، نبرد از سر گرفته شد. بر اثر نبرد زندان باستیل تنها یک نفر از مدافعان زندان و 98 نفر از مردم کشته شدند. اما پس از فتح باستیل، دولونای فرمانده زندان و 7 نفر دیگر از مدافعان کشته شدند.
گفته میشود به هنگام حمله مردم به باستیل هفت زندانی سیاسی در آن زندان محبوس بودند. ژاک دفلسس شهردار پاریس نیز از جمله کشته شدگان حوادث خشونت بار 14 ژوئیه بود.
مدت زمان کوتاهی پس از فتح زندان باستیل، فئودالیسم (نظام ارباب رعیتی) در روز 4 اوت 1789 ملغی اعلام شد و در 26 اوت اعلامیه حقوق بشر و شهروند فرانسه به تصویب رسید.
اعلامیهحقوق بشروشهروند انقلاب کبیر فرانسه مصوب 26 اوت 1789 مشتمل بریک مقدمه و هفده ماده است که سپس الهام بخش کنوانسیون اروپایی حقوق بشر (مصوب 1950) نیز شد.