سیدحسین موسویان با اشاره به شعارهای تند علیه روحانی در راهپیمایی ۲۲بهمن نوشت: ظاهرا همه آقایان از جناح های مختلف فراموش کرده اند که انقلاب از همان سال‌های اولیه به آفت «توهین،تهمت،دروغ،اهانت.....»دچار شد، همان زمانی که عده ای به‌ظاهر انقلابی، مرحوم آیت الله بهشتی را«دیکتاتور، سرمایه دار و راسپوتین آمریکایی» خواندند و فریاد «مرگ بربهشتی» سردادند.

به گزارش همشهری‌آنلاین، سید حسین موسویان و دیپلمات و پژوهشگر دانشگاه پرینستون در یادداشتی نوشت:

عده ای روز ۲۲ بهمن امسال بجای بزرگداشت انقلاب و شعار ۴۰ ساله «مرگ بر آمریکا،مرگ بر اسرائیل» ؛ شعار مرگ بر رئیس جمهور را سردادند. برخی هم انتظار دارند که با شعار دهنده گان برخورد جدی بشود. حال اینکه شعار مرگ بر این و آن درست است یا غلط بماند منتهی ظاهرا همه آقایان از جناح های مختلف فراموش کرده اند که انقلاب از همان سال‌های اولیه به آفت «توهین،تهمت،دروغ،اهانت.....»دچار شد، همان زمانی که عده ای به‌ظاهر انقلابی، مرحوم آیت الله بهشتی را« دیکتاتور، سرمایه دار و راسپوتین آمریکایی» خواندند و فریاد «مرگ بربهشتی» سردادند. متاسفانه این بیماری روز بروز بدخیم تر و گسترده تر شده در حدی‌که مراجع تقلید درقم و نجف هم از اهانت مصون نبوده و نیستند. 

 این مصیبت مرا به یاد مرحوم آیت الله شیخ علی آقا نجفی انداخت. در کودکی منزل ما در محله محتشم کاشان نزدیک ‌قبر مرحوم محتشم کاشانی بود. مسجدی قدیمی و باصفا بنام مسجد محتشم کنار منزل پدری بود. روحانی آن مسجد هم مرحوم‌ آشیخ علی آقا نجفی بود. او مفسر قرآن بود و بسیار پاک و منزه. درکودکی همراه پدر شب ها به نماز جماعت مسجد می‌رفتم و مرحوم آشیخ علی آقا هم بعد از نماز جماعت، نیم ساعتی تفسیر قرآن داشت. در تفسیرهایش روی اخلاق و ادب اسلامی و دوری از تهمت و توهین و غیبت و افتراء هم خیلی مایه می‌گذاشت.

من دوماه قبل از انقلاب از آمریکا به ایران برگشتم و همان اولین ماههای انقلاب هم اولین مسئول جهاد سازندگی کاشان شدم. آن روزها مرحوم آشیخ علی آقا داستانی را تعریف کرد که در این چهل سال بعد از انقلاب هرروز با مطالعه اخبار کشور، بیاد حرف آن مرحوم می‌افتم. آن‌مرحوم می‌گفت در بهمن ماه ۵۷ چند روز قبل از پیروزی انقلاب، چند صد نفر از روحانیون برجسته در مسجد دانشگاه تهران در اعتراض به دولت بختیار بخاطر کشتار مردم و بستن فرودگاه مهرآباد به روی امام خمینی، تحصن کردند. من هم دعوت شده بودم و رفتم. دوسه روزی در تحصن بودیم. روزها هم یکی دوساعتی در پیادرو کنار میله های دانشگاه تهران قدم می‌زدیم. 

در حال قدم زدن دیدم که پلاکاردی به میله‌ها چسبانده اند و روی آن نوشته اند: «تخلیه چاه، با دهن شاه». با دیدن این پلاکارد یکباره جا خوردم. ما ضدشاه بودیم و ضد حکومت شاهنشاهی هم تحصن کرده بودیم منتهی این شعار مغایر اخلاق و آموزه های اسلامی بود.  بسیاری از روحانیون متحصن هم برای رفع خستگی، قدم میزدند. کنار درختی ایستادم ببینم آیا هیچیک از روحانیون به این شعار غیر اخلاقی اعتراض می‌کنند یا نه.  دیدم متاسفانه اکثر آقایان از کنار این پلاکارد ردمیشوند، آن را می بینند و با لبخندی از دیدن آن لذت هم میبرند! با مشاهده این صحنه فورا برگشتم به مسجد، بقچه خود را برداشتم و به کاشان برگشتم چون مثل روز برایم روشن شد که در این انقلاب حتی درصورت پیروزی، “اخلاق اسلامی” وجود نخواهد شد در حالیکه اسلام بدون اخلاق اسلامی، اسلام منهای اسلام است. این آقایانی که آن روز به این شعار لبخند زدند، هم روزی خودشان قربانی چنین رویه ای خواهند شد و.........

آشیخ علی آقا سال‌ها بعد از انقلاب در مسجد به تفسیر قرآن پرداخت و مسئولیت نپذیرفت. یکی از پسرانش هم در جبهه بشهادت رسید. خداوند او و فرزند شهیدش را رحمت کند که از همان روزهای اول انقلاب، با دیدن یک پلاکارد، به آفت بزرگ پیش روی انقلاب وکشور پی برد. 

چه بخواهیم یا نخواهیم، این انقلاب به پای روحانیت شیعه نوشته شده و دنیا هم آن را بعنوان انقلاب و حکومت روحانیون شیعه می‌شناسد. هرکس روزنامه های کشور در دوران بعد از انقلاب را تورق کند، مشاهده خواهد کرد که بدترین تهمت ها، توهین ها، افترائات و فحاشی ها توسط خود روحانیون به روحانیون زده شده است؛ از برچسب خیانت، جاسوسی،مزدوری ، کافر، کودتاچی و فتنه گر گرفته تا فساد مالی و اخلاقی. بطوریکه روزنامه های بعد از انقلاب کاملترین کلکسیون بی ادبی، تهمت، بی اخلاقی، افتراء و زشت گویی علیه روحانیت در تاریخ هزارساله روحانیت تشیع است.طبیعی است وقتی روحانیون با خودشان اینگونه برخورد کنند، تکلیف هتاکی و تهمت به مکلاها دیگر روشن است.

 بر اساس آموزه‌های حیاتی قرآن کریم، مکارم اخلاقی هدف غایی بعثت رسول اکرم حضرت محمد (ص) و سایر پیامبران(ص) است. این انقلاب هم که بنام اسلام و بدست روحانیت شیعه برپاشده، بعد از بیش از چهل سال نیازمند یک انقلاب برای حاکمیت اخلاق و ادب است، انقلابی که بساط تهمت و افتراء و فحاشی و هتاکی را جمع کند. این مهم هم شدنی نیست مگر اینکه ابتدا روحانیون از هر جناح سیاسی، اول خودشان در گفتار و رفتار و عمل، نشان دهند که "رعایت اخلاق و ادب اسلامی" خط قرمز است. اینکه این پدیده بداخلاقی نتیجه بی دینی ویا کج فهمی دینی خود ماست یا یک طرح حساب‌شده سرویسهای اطلاعاتی خارجی آن‌هم برای بی آبروکردن دین و روحانیت شیعه و انقلاب اسلامی؛ هم موضوعی است که در صلاحیت من نیست منتهی باید برای مسئولین قابل بررسی و پیگیری و تامل باشد.

برچسب‌ها