«شب» یا «آن شب» نخستین فیلم سینمایی در بیش از چهار دهه اخیر است که همزمان در ایران و آمریکا اکران می‌شود. کوروش آهاری در نخستین تجربه کارگردانی خود سراغ داستانی ترسناک رفته و آن را با حضور ستاره بازیگری سینمای ایران شهاب حسینی در آمریکا مقابل دوربین برده است.

به گزارش همشهری آنلاین، سینمای ایران در گونه وحشت چندان پربار نیست و گرچه معدود فیلم‌های این ژانر با استقبال خوب مخاطبان روبه‌رو شده‌اند اما کم پیش آمده هر سال دست‌کم یک فیلم با داستان ترسناک و معمایی در ایارن ساخته شود. با این حال، آهاری کوشیده با روایت کردن یک داستان در هتلی مرموز، پس از سال‌ها یک فیلم در گونه وحشت روانه سالن‌های تاریک کند. «آن شب» یا «شب» حاصل تلاش مشترک او و حسینی است که حالا دیگر نامی معتبر در سینمای جهان به شمار می‌رود.

«شب» داستان یک زوج جوان است که ناخواسته در هتل گیر می‌افتند و در تلاش برای رهایی یافتن از یک موقعیت وحشتناک، به رازهایی عجیب در زندگی و گذشته خود برمی‌خورند. به مناسبت اکران همزمان این فیلم در ایران و آمریکا، یک سایت آمریکایی ویژه فیلم‌های وحشت با کارگردان و بازیگر اصلی «شب» گفتگو کرده است.

  • شهاب، چه شد که نقش بابک نادری را در این فیلم پذیرفتی؟

آنچه مرا به یک فیلم در مقام بازیگر یا کارگردان می‌کشاند، نگاه کردن به آن از زاویه دید تماشاگران است. وقتی یک فیلم می‌بینم، جدا از لذت بردن از آن دوست دارم حرف خوب بزند، درس بدهد یا به زندگی اشاره کند. نکته این فیلم و حرف آن این است که هر کاری ما در گذشته می‌کنیم، حتی اگر بکوشیم فراموش کنیم سرانجام جایی ما را گیر می‌اندازند. سایه آنها با ما می‌ماند و تبدیل به کابوس می‌شود. بسیاری از کابوس‌های امروز ما هم پیامد کارها و رویدادهایی در گذشته ماست. از این رو، در مقام تماشاگر واقعا موضوع فیلم را دوست داشتم و همین‌طور کار کردن با تهیه‌کننده و کوروش آهاری و البته این واقعیت که «شب» تولید مشترک ایران و آمریکاست.

  • کوروش، آیا واقعا داخل هتل نرماندی کار کردید و اگر بله، دلیل تو برای این تصمیم چه بود؟ از گذشته این هتل نفرین‌شده چیزی می‌دانستی؟

بله. ما در هتل کار کردیم. همه چیز از لابی و اتاق‌ها و راهروها واقعا در هتل بود و درباره آن هم یک چیزهایی شنیده بودیم. می‌گفتند چند اتفاق اینجا رخ داده اما اینکه واقعیت داشته یا نه، نمی‌توانم چیزی بگویم. نکته جالب برای ما درباره هتل این بود که فضای هتل نرماندی نشانه‌ای از دنیایی است که امروز در آن زندگی می‌کنیم. ما همان‌گونه که وارد این دنیا می‌شویم، پا به هتل می‌گذاریم اما نکته کلیدی، شیوه بیرون رفتن ما از دنیا یا هتل است. در فیلمنامه اصلی لوکیشن یک خانه بود و آنها شب از مهمانی دوست‌شان به خانه برمی‌گشتند. ما هم می‌خواستیم به داستان عمق بیشتر بدهیم و به همین دلیل این زن و مرد جوان را به یک هتل بردیم.

  • شهاب، تو پیش از آغاز فیلمبرداری چیزی درباره گذشته بابک می‌دانستی؟ فکر می‌کنی چه چیزهایی این شخصیت را وامی‌دارد تصمیم‌هایی بگیرد که در فیلم می‌بینیم؟

یک بار در گذشته تب شدید داشتم که چیزی حدود ۲۴ ساعت طول کشید و موقعیت من در آن زمان، شبیه حضور در هتل بود. به همین دلیل برایم آشنا به نظر می‌رسید. شبیه کابوسی که نمی‌توانی از خواب بیدار شوی. درباره انگیزه‌های بابک هم باید بگویم او فردی است که هر اندازه هم تلاش کند، در پنهان کردن واقعیت به جایی نمی‌رسد. در پایان فیلم وقتی فکر می‌کند موفق شده، ما می‌بینیم که ماجرا همچنان ادامه دارد و تا زمانی ادامه می‌یابد که او با واقعیت کنار بیاید و به آن اعتراف کند. در گفتگوهایم با کوروش درباره تجربه‌های مشترک حرف زدیم و در مقام سینماگر تلاش‌های ما صرفا نباید معطوف به ترساندن یا هیجانزده کردن تماشاگر شود، بلکه مهم‌تر کوشش برای القا کردن حقیقت درون آن است.

  • کوروش می‌توانی کمی درباره نمادگرایی در فیلم توضیح بدهی؛ به ویژه درباره خالکوبی‌ها و گربه سیاه؟

یک چیزهایی در فیلم هست که اگر آن را ببینید، پاسخ همه پرسش‌ها را پیدا می‌کنید! آنچه شهاب گفت، برداشت خودش از فیلم و پایان‌بندی آن است اما هر کسی، هر تماشاگری می‌تواند برداشت خودش را داشته باشد.

  • و سئوال پایانی از هر دو نفر شما، فیلم یا فیلم‌های محبوب‌تان در گونه وحشت یا تریلر چیست؟

آهاری: اولین خاطره من از دیدن فیلم ترسناک به دوران کودکی برمی‌گردد که یک فیلم خون‌آشامی دیدم و خب در آن سن و سال، از شدت ترس خوابم نمی‌برد. یک شب گرم تابستانی بود و ناچار بودیم پنجره‌ها را باز بگذاریم. آن شب‌ها با خودم فکر می‌کردم اگر یک خون‌آشام از پنجره داخل شود چه. بعد دیگر شروع کردم به دیدن فیلم‌های ترسناک و وحشتناک و باعث شد شیفته این گونه سینمایی شوم. به ویژه آثاری که یا از منظر روانشناسانه به انسان می‌پرداختند یا سراغ مایه‌های فراواقعی می‌رفتند. فیلم‌هایی که بیشتر می‌بینم و بیشتر لذت می‌برم باید داستانی واقعی داشته باشند؛ چیزهایی که خودم شنیده باشم یا از دیگران بشنوم. اگر مشخص بخواهم یک فیلم را نام ببرم که بیش از همه دوست داشته‌ام، «دیگران» است. در فیلم‌های تازه‌تر هم «موروثی».

حسینی: در ایران خیلی فیلم در گونه وحشت ساخته نشده است. یک مورد خوب مربوط به سال‌ها پیش «شب بیست و نهم» است. ضمن اینکه گونه وحشت اصلا سینمای محبوب من نیست. خودم بیشتر فیلم‌های روانشناسانه دوست دارم. با این حال، نسخه ژاپنی «آب سیاه» را می‌پسندم که به نظرم فیلمی بسیار خوب است و البته یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما یعنی «درخشش». اگر بخواهم درباره تاریخ سینمای ایران بگویم، معتقدم «شب» بهترین فیلم گونه وحشت است همراه با همان که گفتم «شب بیست و نهم».