به گزارش همشهریآنلاین، سفر پاپ فرانسیس به عراق طی روزهای گذشته خبر اول بخش اعظم رسانههای جهانی بود. بسیاری این سفر و مخصوصا ملاقات پاپ با آیتالله سیستانی را مقدمه تغییری بزرگ در عراق و خاورمیانه میدانند. در مقابل اما برخی جریانات سیاسی و رسانهای این تفسیر را نوعی بزرگنمایی برای سفری تشریفاتی به شمار میآورند. اما نگاه جریانات سیاسی و مذهبی عراق به این تحولات چه بوده است؟ آیا این سفر ۳ روزه میتواند پایانی باشد بر دههها انزوای عراق از جامعه بینالملل؟ نقش مرجعیت نجف و شخص آیتالله سیستانی در این زمینه چیست؟ این سؤالات را با فادیالشمری، عضو شورایعالی سیاسی جریان حکمت ملی (به رهبری عمار حکیم) در میان گذاشتهایم.
- پاپ فرانسیس پیش از سفر به عراق از کشورهای اسلامی دیگری هم بازدید کرده بود. از دید شما این سفر چه نتایجی بهدنبال دارد و مشخصا تأثیر و اهمیت آن برای عراق چیست؟
بدون شک سفر پاپ به عراق، نقطه تحولی استراتژیک در روابط واتیکان با مرجعیت تشیع و در پی آن، روابط مسیحیت با اسلام است. بر این اساس حتما چارچوب همزیستی مسالمتآمیز میان جوامع اسلامی و مسیحی را تقویت خواهد کرد؛ بهویژه در کشورهایی که بستر تعدد فرهنگی، نژادی و دینی هستند. سفر پاپ قطعا منافع بزرگی برای امت اسلامی بهدنبال دارد اما با توجه به نکتهای که ذکر کردم میتوان گفت این منافع تنها محدود به عراق یا جوامع اسلامی نبوده و تمام جهان را شامل میشود.
بهمنظور تمرکز بر اهمیت این سفر برای عراق باید نگاهی به تاریخ معاصر این کشور داشته باشیم. عراق طی دهههای گذشته از مصایب بزرگی، ازجمله انزوا رنج برده و در معرض فشار و حمله قدرتهای بزرگ، مخصوصا آمریکا قرار داشته است. نقطه اوج این روند حمله به عراق در سال۲۰۰۳ بود؛ حملهای که تلاش شد تا به نوعی نمایانگر جنگهای صلیبی و تقابل میان مسیحیت با اسلام باشد. اکنون سفر پاپ در حالی صورت میگیرد که عراق با سربلندی از جنگ با بزرگترین سازمان تروریستی جهان، یعنی داعش عبور کرده است.
مبنای این جنگ، دفاع از تعدد و تکثر فرهنگی-دینی مقابل تروریسم تمامیتخواه داعشی بود و پیروزی عراق در آن مدیون عوامل مختلفی است؛ از مرجعیت اعلی، حضرت آیتالله سیستانی گرفته تا شهروندان عراقی که به فتوای مبارک ایشان لبیک گفتند و البته کشورهای دوست، بهویژه ایران که در کنار برادران عراقی خود ایستاد و در نبرد علیه تروریسم به آنان یاری رساند.
به باور من این پیروزی بزرگ، در جلب نظر واتیکان به عراق و نقش تاریخی مرجعیت این کشور در حمایت از اقلیتهای دینی و تکثر مذهبی مؤثر بوده است. در واقع سفر پاپ در شرایطی صورت گرفته که جهان عملکرد موفقیتآمیز عراق علیه تروریسم را تصدیق و از سوی دیگر، ضرورت بازگشت این کشور به جایگاه حقیقیاش نزد جامعه بینالملل را درک کرده است.
رسانههای جهان سالیان سال تلاش کردند عراق را به مثابه سرزمین جنگ، ناامنی و تندروی نشان دهند. اما من تصور میکنم سفر پاپ، نگاه منفی حاکم بر جهان نسبت به عراق را تغییر خواهد داد.
- برخی معقدند درباره نتایج این سفر بزرگنمایی رسانهای صورت گرفته است و نمیتوان انتظار تحولاتی بنیادین از آن داشت.
به هر حال فراموش نکنیم طی روزهای گذشته مهمترین نماد مسیحیت به عراق سفر کرد؛ شخصیتی که به نوعی رهبر معنوی بخش بزرگی از جامعه بشری شناخته میشود. او شخصا وارد بغداد، پایتخت عراق شد. از نجف بهعنوان کانون مرجعیت تشیع در جهان بازدید کرد و سپس وارد ناصریه و شهر اور بهعنوان نخستین ایستگاه ادیان الهی و موطن حضرت ابراهیم(ع) شد. از دید من این واقعه بزرگ، حتما بشارتدهنده تحولاتی مهم در تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی برای عراق است؛ علاوه بر اینکه تصویری جدید از این کشور نزد جهانیان خواهد ساخت.
- مشخصا درخصوص بعد اقتصادی، آیا میتوان انتظار داشت استقبال عراق از پاپ فرانسیس منجر به تحولی اقتصادی شده و پس از سالها درهای این کشور را به روی سرمایههای خارجی باز کند؟
حتما زمینهساز این امر خواهد بود. صاحبان سرمایه قبل از هر چیز بهدنبال محیطی امن برای مشارکت اقتصادی هستند؛ محیطی که ضمن حمایت از اموال آنان بتواند مجال توسعه و پیشرفت را برایشان فراهم کند. البته علاوه بر این مسائل حقوقی، قدرت دولت و این قبیل مسائل نیز در جذب سرمایههای خارجی مؤثر است. همانطور که گفتم یکی از مهمترین نکات سفر پاپ این بود که وجهه دیگر عراق را برای جهانیان به نمایش گذاشت؛ وجهه ای که طی ۴۰سال گذشته از چشم رسانهها و افکار عمومی پنهان بود. این مسئله بدون شک باعث میشود سرمایهگذاران، شرکتهای خارجی و جریانهای نیرومند اقتصادی در سطح بینالملل نسبت به عراق تجدیدنظر کرده و به درک جدیدی مبنی بر ضرورت حضور خود در این کشور دست یابند.
- ملاقات پاپ فرانسیس با آیتالله سیستانی توجه رسانههای جهان را بیش از هر زمان به نقش ایشان و مرجعیت نجف در تحولات عراق جلب کرده است. از دید شما تأثیر عملکرد ایشان بر عبور عراق از بحرانهای سالیان اخیر چه بوده است؟ از سوی دیگر گشایش فرهنگی و همزیستی با ادیان مختلف چه جایگاهی در تفکرات ایشان و سنت مرجعیت نجف دارد؟
اگر اجازه دهید پیش از ورود به بحث مرجعیت و آیتالله سیستانی، نکاتی درباره نقش و جایگاه تاریخی شیعیان در این زمینه مطرح کنم. ما شیعیان بهعنوان حامیان صلح شناخته میشویم. عملکرد تاریخی شیعیان نشان میدهد همواره حامی ملتها بوده و در جانب حق ایستادهاند. در طول تاریخ هیچ ابهام یا نقطه سیاهی مبنی بر همراهی شیعیان با اشغالگران یا حمایت از ظالمان وجود ندارد. انفتاح و گشایش شیعیان به روی پاپ یا سایر ادیان و تمدنها، بخشی جداییناپذیر از فرهنگ شیعه است که ریشه در قرآن کریم و سنت اهلبیت پیامبر(ص) دارد. باور دارم که تحولات اخیر و سفر پاپ به عراق، نقش شیعیان در جهان را تقویت خواهد کرد. در عین حال میتوان انتظار داشت که این سفر مقدمهای برای بهبود روابط شیعیان با پیروان سایر ادیان و مذاهب نیز باشد؛ امری که در چارچوب همزیستی مسالمتآمیز واجب است.
رویکرد کنونی مراجع ما، از نجف گرفته تا قم مبنی بر ضرورت همزیستی مسالمتآمیز شیعیان با پیروان سایر ادیان و در حقیقت امتداد همین سنت تاریخی است که به آن اشاره کردم. وقتی جریاناتی که خود را منتسب به اسلام میدانند، از القاعده گرفته تا داعش و دیگر سازمانهای بینالمللی برای نابودی فرهنگ همزیستی و تعدد به صحنه آمدند، قبل از همه شیعیان و مشخصا آیتالله سیستانی مقابل آنها ایستاده و فتوای مشهور جهاد را صادر کردند؛ فتوایی که از سوی میلیونها شیعه پذیرفته شد و اینگونه سرزمینهای عراقی با خون فرزندان شیعه از دست تروریسم داعشی آزاد گشت. شیعیان در این صحنه به یاری دولت، سایر مذاهب یعنی اهل سنت و حتی سایر ادیان یعنی مسیحیان آمدند.
فراموش نکنید که شیعیان قادر بودند صرفا به آزادی مناطق خود اکتفا کرده و هزاران تن از جوانانشان را در راه آزادی سایر مناطق فدا نکنند. اما نگاه شیعیان در این صحنه اسلامی و انسانی بود. دری به صدا درآمد و باید به آن پاسخ داده میشد. شیعیان بدون در نظر گرفتن برندگان و بازندگان این معادله برای حمایت از مردم عراق وارد صحنه شدند و همین مسئله، نقطه قوت آنها به شمار میرود.
- و در خصوص مرجعیت...
درباره مرجعیت و نقش حضرت آیتالله سیستانی باید به ۲ نکته اشاره کنم. قبل از هر چیز ملاقات ایشان با پاپ، نمایشی از اعتدال بود. صحنه دیدار این دو شخصیت، نمادی از همسویی جریانهای اعتدالی و میانهرو است؛ جریانهایی که تعهد دارند از انسان در مقابل تندروی و افراط حمایت کنند. همانطور که امامعلی(ع) به زیباترین تعبیر در نامه خود به مالک اشتر فرمودهاند: الناس صنفان اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق (مردم دو دستهاند: یا برادر دینی تو هستند یا همنوع تو).
آیتالله سیستانی براساس همین نگرش، همواره ثابت کردهاند که به انفتاح و گشایش در قبال سایر فرهنگها و مذاهب ایمان دارند. علاوه بر حوزه نظری، عملکرد آیتالله نسبت به اهل سنت، مسیحیان و سایر اقلیتهای موجود در عراق طی سالیان گذشته نشان داده بنای ایشان بر گفتوگو و برادری است. طبیعی است که جهانیان در سایه تهدیدهای دائمی علیه همزیستی مشترک، اهمیت این رفتار را درک کرده و به نقش آن در ایستادگی عراق علیه تروریسم اعتراف میکنند؛ تروریسمی که با هدف نابودی تمام جلوههای تکثر فرهنگی و دینی در جهان امروز به صحنه آمده است.
اما نکته دوم؛ شیعیان باید بدانند عمق، تاریخ و سرنوشت آنها به وحدت مرجعیت و احترام آن برمیگردد. قدرت جامعه شیعی از زمان غیبت کبری به وضعیت روابط آنها با مراجعشان بستگی داشته است. امروز برخی سازمانهای اطلاعاتی بیگانه تلاش میکنند با استفاده از رسانههای عمومی و شبکههای اجتماعی ارتباط میان شیعیان با مراجعشان را تحتتأثیر قرار دهند. بنابراین شیعیان باید بدانند که مرجعیت، نقطه اجتماع و اعتماد آنها است. تصمیمها و کنشهای مرجعیت ناآگاهانه نیست، بلکه ریشه در عمق تاریخی کیان مرجعیت دارد و مرجعیت امروز نجف نیز بخشی از این سنت تاریخی به شمار میرود. نباید به نیروهای شیطانی اجازه دهیم بر احساسات ما سوار شده و بر دیدگاه ما نسبت به مرجعیت تأثیر بگذارند.