به گزارش همشهریآنلاین به نقل از روزنامه همشهری، ایران و آمریکا در مسیر کشاکش هستند. این مسالهای است که در اظهارنظرهای مقامات هر دو کشور پیداست؛ آن هم در شرایطی که هر روز رسانهها در ایران و آمریکا خبرهایی از شرایط احیای برجام را پوشش میدهند.
جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا ادعا کرد که دیپلماسی با ایران بهصورتی غیرمستقیم در جریان است. در سوی دیگر وزیرخارجه ایران هم در توییتی از نامهای درباره توافق هستهای به جوزف بورل، هماهنگکننده کمیسیون مشترک برجام خبر داد. پس از این سعیدخطیبزاده، سخنگوی وزارت خارجه بهسرعت تأکید کرد که این نامه «تبیین نگرش جمهوری اسلامی ایران است و حاوی هیچ طرحی نیست». البته طبق توییت ظریف نامه او انتقادی بوده است. به این ترتیب باوجود پافشاری ایران و آمریکا بر مواضع خود و اعلام نشدن طرحی مشخص، کشاکش بین ۲ کشور تا کجا ادامه پیدا میکند؟ آیا بار دیگر ۲ کشور بدون رسیدن به نقطهای مشترک سالها به تقابل ادامه میدهند؟
ابوالقاسم دلفی، سفیر پیشین ایران در فرانسه در گفتوگو با همشهری به این سؤالات پاسخ میدهد. دلفی معتقد است انتخاب اروپا بهعنوان میانجی سنجیده نبوده و ۳ کشور فرانسه، انگلیس و آلمان نتوانستند این نقش را بهدرستی ایفا کنند.
- بهنظر میرسد کشمکشی که از آغاز دولت بایدن بین ایران و آمریکا شروع شده همچنان ادامه دارد. این بنبست چطور بهوجود آمده؟ راهی برای خروج از آن وجود دارد؟
روندی که امروز با آن روبهرو هستیم نتیجه مسیری است که از آغاز مذاکرات هستهای تاکنون طی شده است. پس از روی کار آمدن بایدن، باتوجه به مواضع او درباره بازگشت به برجام ایران هم انتظارات خود را اعلام کرد. موضع ایران عمل در مقابل عمل و بازگشت آمریکا به توافق هستهای و لغو تحریمها بود. در این مسیر بهدلیل عدمارتباط با آمریکا، ایران سنجیده یا نسنجیده اروپا را بهعنوان رابط بین ۲ کشور انتخاب کرد. این پیشنهادی بود که از سوی ایران مطرح شد. از ابتدا مشخص بود که این پیشنهاد دچار اشکالهایی است. ما اروپا را بهشکل یکپارچه نگاه میکنیم درحالیکه درباره موضوعی به این حساسیت اینگونه نیست. در دوران ترامپ اروپا مخالف مواضع آمریکا و تقریبا نزدیک به ایران بدون ورود به مسائل اجرایی برجام بود. بنابراین ما اروپایی را انتخاب کردیم که بهنظر میرسید در کنار ما قرار دارد. اما با روی کار آمدن آقای بایدن موضع اروپا تغییر کرد. با توجه به مسائل و مشکلات بین اروپا و آمریکا برجام نقطهای بود که دو طرف توانستند به یکدیگر نزدیکتر شوند. بنابراین ما در این انتخاب و اعلام پیششرطهایمان عجله کردیم و شاید چاره دیگری هم نداشتیم. چراکه روسیه و چین خود با آمریکا و اروپا دچار مشکلاتی هستند و نمیتوانند نقش میانجی را ایفا کنند. البته مقصود من از اروپا ۳کشور فرانسه، آلمان و انگلیس است. در بین این ۳ کشور نیز هرکدام مواضع متفاوتی درباره ایران دارند. انگلیسیها از اتحادیه اروپا خارج شدند و آلمانیها هم کارایی سیاسی مهمی ندارند.
اما فرانسه بیش از دیگران فعالیت سیاسی داشته و بهدلیل جاهطلبی آقای مکرون احساس میکردند که در فاصله دولت آقای بایدن و ترامپ میتوانند از خلأ پیش آمده برای نقشآفرینی و بازگشت به خاورمیانه و خلیجفارس استفاده کنند. به این ترتیب فرانسه به عربستان سعودی نزدیک شد و خیالات و مواضع آنها با نقشی که ما بهعنوان میانجی از آنها انتظار داشتیم هماهنگی نداشت. در مجموع، مواضع این ۳ کشور بهگونهای نبود که بتواند بین ایران و آمریکا نقش میانجی را ایفا کند. چرا که اروپاییها یک طرف معامله بودند و منافع خود را دنبال میکردند. این وضعیت نشان میدهد که ایران باید در انتخاب میانجی سنجیدهتر عمل میکرد. اگر هم مجبور به انتخاب اروپا بهعنوان میانجی شدیم با پیشمقدمه و شروطی میانجیگری را تعیین میکردیم که به چنین وضعیتی منجر نشود. اروپاییها نتوانستند بهعنوان میانجی عادلانه بازی کنند.
- یعنی ناتوانی اروپاییها در میانجیگری را از عوامل مهم وضعیت فعلی ارزیابی میکنید؟
بله. نکته دوم این است که در آمریکا در مواضع آقای بایدن و اعضای سیاست خارجی دولت او قبل و بعد از انتخابات بازگشت به برجام وجود داشت. اما ایران باید بهطور مشخص ارزیابی میکرد که برجام کجای اولویتهای دولت آقای بایدن قرار دارد؛ چراکه اولویتهای دولت بایدن مشخص بود و باید ارزیابی میشد که با چه سرعت و کیفیتی به برجام بازمیگردند. سرعت ایران در اعلام مواضع و پیششرط گذاشتن برای آمریکا آنها را در اجرای سیاستهایشان کندتر کرد.
از سوی دیگر در کشور صداهای مختلفی درباره برجام و لغو تحریمها شنیده میشود. وقتی طرف مقابل این چندصدایی را میبیند نمیتواند به این نتیجه برسد که چهکسی تصمیمگیر است. مجموعه اینها نوعی بلاتکلیفی و تقابل بین ۲ کشور برای بازگشت به برجام میشود.
- چه شرایطی ممکن است به خروج از وضعیت بین ۲ کشور منجر شود؟
آنچه برای بازگشت به برجام و رسیدن به وضعیت مطلوب لازم است شرایطی آرام است که مواضع فقط از مجری سیاست خارجی کشور شنیده میشود. مجری سیاست خارجی نظام باید بتواند بهعنوان سخنگوی واحد در این زمینه اظهارنظر کند. از طرف دیگر این روند نباید نیمنگاهی به انتخابات خردادماه داشته باشد. چرا که خیلی از مسائل در سیاستخارجی به انتخابات ریاستجمهوری گره خورده است. چنین وضعیتی برداشتهایی را به آمریکاییها منتقل میکند که سرانجام با کدام دولت توافق کند یا توافق را چطور بین این دولت و دولت بعدی تقسیم کند. چون در برنامه دمکراتها بازگشت به برجام تا قبل از انتخابات و برداشتن تحریمها در دولت آینده ایران دیده شده بود. ما هم باید این طراحی را در چگونگی روند بازگشت به برجام و مواضع آمریکا و اروپا لحاظ میکردیم. حالا در این شرایط شنیدن اینکه برجام درحال تمام شدن است از سوی مقامات وزارت خارجه هیچ نقطه و علامت روشنی به دنیا نمیدهد. چرا که برجام یک روند و موافقتنامه بینالمللی است که قطعنامه شورای امنیت را پشت سر خود دارد و نباید این مجموعه باارزش را با احساسات و عجله ارزیابی کرد. باید با نگاهی کلانتر و دیپلماتیکتر به این موضوع نگاه کرد تا با روشی که مقدمات آن را گفتم به نتیجه برسد.
- در نهایت فکر میکنید اروپاییها میتوانند نقش خود را بهعنوان میانجی ایفا کنند؟
باید روابط دوجانبه با اروپاییها و بهویژه فرانسویها تقویت شود. باید به آنها امیدواری داده شود و ایران بازی برد-بردی را با آنها آغاز کند و پیش ببرد. بهطور مثال فرانسویها بدانند که میتوانند بین ایران و عربستان میانجیگری کنند. به این صورت میتوان مسائل کلان و مسائل منطقه را به برجام وصل کرد و اروپا از این منظر رابط ایران و آمریکا شود. در چنین شرایطی گره ایجادشده میتواند بازتر شود.