مصطفی رحمان‌دوست، شاعر و مترجم کتاب کودک و نوجوان است. شاعر «صد دانه‌ یاقوت» که تاکنون بیش از 314 اثر به‌صورت مجموعه شعر برای کودکان و نوجوانان، تألیف و ترجمه کرده ‌است.

تیراژ کتاب‌های رحمان‌دوست به بیش از شش ونیم میلیون نسخه می‌رسد و بعضی از آثار او ازجمله «قصه دو لاک‌پشت تنها»، «بازی با انگشت‌ها»، «سه قدم دورتر شد از مادر» و «دو تا عروس، دو تا داماد» به 13 زبان ترجمه شده‌اند. به مناسبت سیزده فروردین، روز کتاب کودک او پیشنهاد می‌کند این روز را با کودکان سپری کنید تا با این کار، آنها را به رسمیت شناخته باشید؛ با آنها بازی کنید، کارتون ببینید، کتاب بخوانید و گل‌بکارید.

کتاب

«طاعون» آلبرکامو و «کوری» ژوزه ساراماگو. داستان کوری درباره یک بیماری همه‌گیری است که خواندن آن آدم را به آینده امیدوار می‌کند؛ اینکه ما هنوز با همه رخدادهای جهان زنده و سر حالیم. ما با این همه سختی زنده ماندیم، خندیدیم، سرمان را گرم نگه داشتیم، تا راوی این باشیم؛ این نیز بگذرد.

بازی

با اینکه بزرگ‌ترها دوست دارند بازی‌های خودشان را بکنند و کودکان را سراغ بازی‌های مناسب سن و سال خودشان بفرستند، تنهایی را به بچه‌ها تحمیل نکنید. آنها دوست دارند با شما بازی کنند؛ از بازی و ریاضی گرفته تا طرح معماهای ساده، جایزه‌دادن به جواب‌ها، خواندن کتاب، گرگم به هوا و.... بیایید یک بازی مشترک را بیازمایید. چشم بگذارید و قایم شوید، تا قایم شوند. کشف کنید، تا کشف کنند. شاید اول راه سخت باشد اما کم‌کم اتفاقات عمده‌ای رخ می‌دهد؛ بازگشت به کودکی. شاید در ظاهر بی‌فایده به‌نظر برسد اما بچه‌ها را به هیجان وا می‌دارد. در بازگشت به دوران کودکی زیباترین لحظات آن وقت است که بزرگ‌ترها با شما بازی کرده و کودکی شما را به رسمیت شناخته‌اند. بازی‌های چند نفره پشت میزی که یک پای آن شما بزرگ‌ترها هستید. حتما برای خودتان و کودکان لذتبخش خواهد بود.

فعالیت اجتماعی

بد نیست در فضای باز با رعایت بعضی اصول بهداشتی، تحرک جمعی داشته باشید. آیا این شما نبودید که حاضر بودید در ماشین و ترافیک بین راه‌ها بمانید تا در مکان جدید حداقل تفاوت‌هایی با زندگی عادی داشته باشید؟ بیایید سوار ماشین شوید و در کمترین فاصله از شهر، در فضای آزاد، اجاقی تدارک ببینید و مقدمات غذا و چای را با بچه‌ها فراهم کنید. این خودش تمرین اجتماعی‌بودن است.

فیلم

پیش از هر چیز ذهن خود را از این خالی کنید که موجودات فداکاری هستید و باید در میان همه گرفتاری‌های زندگی به این هم فکر کنید که بچه‌ها باید سرگرم باشند. این اشتباه است. اما باید به این فکر کرد چطور می‌شود هم خودمان لذت ببریم و هم بچه‌ها. گاهی نشستن مقابل تلویزیون، پا درازکردن و نهایتا یک کتاب می‌تواند وقت‌مان را پر کند اما این برنامه لذت‌بخشی برای بچه‌ها نیست. پیشنهاد می‌کنم که با بچه‌ها لذت ببرید.

گردش مجازی

اواخر اسفند و اوایل بهار، فصل کشت‌وکار و گل‌کاری است. کاشتن یک نخود یا لوبیا و سبز کردن سبزه و دعوت به تماشای رویش برای بچه‌ها هیجان‌انگیز است. تولد آنچه نبوده و هست شده است. این کار، شادی را منتشر می‌کند. پس با کمک اینترنت یاد بگیرید چطور می‌شود گیاهی رویاند. شاخه‌ای قلمه بزنید، در آب بگذارید، ریشه که زد، آن را بکارید. منتظر و مراقب باشید. مطمئن باشید خاطره یک‌سال کودکان این خواهد بود که یک گلدان را 2 گلدان کرده‌اند. مراقبت از یک گل در حال رشد به آنها و شما انرژی می‌دهد.

گذراندن تعطیلات در نوروز کرونازده

اکنون که درگیر روزهای تلخ تنهایی هستیم، یا باید خود را به در و دیوار بکوبیم و رنج خود را دوبرابر کنیم یا با استفاده از امکانات و ویژگی‌هایی برای این روزها برنامه‌ بریزیم. البته من، مدعی برنامه‌ریزی برای شما بزرگ‌ترها نیستم چون مانند شما گرفتارم. در این وضعیت بچه‌ها خواه یا ناخواه تحت‌تأثیر این اتفاقات قرار می‌گیرند؛ اگر بزرگ‌ترها شاد باشند، بچه‌ها شادند. اگر افسردگی و غم پیشه کنند، پیشه آینده بچه‌ها را با غم پیچیده‌اند. کارهایی کنیم تا هم خودمان و هم بچه‌ها روزهای خوشی بگذرانیم.

موضوع فکر کردن

کرونا و گرفتاری‌های ناشی از آن در دنیا بارها رخ داده. نه به این شکل بلکه به شکل‌های مختلف؛ از زندگی مردم در روزگار وبا، طاعون تا جنگ و.... بدانید این روزها هم گذراست. به این فکر کنید داستانی برای آیندگان خواهید داشت.

هدیه چه بدهیم؟

کتاب. اول باید بگویم که کتاب را جمعی بخوانید؛ بخشی شما و بخشی بچه‌ها. بعد به این فکر کنید کتاب را می‌توان برای خواندن به چه‌کسی هدیه داد؟ از کلیشه‌های رایج فاصله بگیرید چون لازم نیست حتما آن کتاب را به کودکان کار و زباله‌جمع‌کن بدهید. کافی است آن را دست بگیرید و به نخستین همسایه هدیه دهید و از او بخواهید اگر کتاب خوبی خواند آن را به شما پیشنهاد کند.