به گزارش همشهری آنلاین به نقل از هنرآنلاین، حمید خیرالدین تجربه فیلمسازی را قبل از انقلاب با سینمای آزاد شروع کرد و پس از انقلاب با مرکز اسلامی فیلمسازی که در همان محل سینمای آزاد بود، ادامه داد. در دوران دفاع مقدس به مستندسازی جنگ روی آورد و سپس در صدا و سیما به کار تولید فیلمهای کوتاه داستانی پرداخت. او نویسندگی چند اثر سینمایی را بر عهده داشت و اواخر دهه ۶۰ با فیلم «آهوی وحشی» وارد جریان اصلی سینما شد.
پس از آن فیلمهای «عصیان» و «کمین» را در دهه ۷۰ کار کرد و آخرین فیلم سینماییاش قبل از مهاجرت به انگلستان در سال ۷۶ با فیلم سینمایی «سجده بر آب» رقم خورد. خیرالدین در لندن به کار ساختن مستند ادامه داد. سال ۲۰۰۶ شرکت رسانهای پرس تیوی را تأسیس و هفت سال مدیریت کرد. او در این مدت چند فیلمنامه نوشت و آنها را در لندن منتشر کرد. در نهایت سال ۹۸ با نادر جلالی و سرمایهگذار دیگر، فیلمنامه سینمایی «سایه زندگی» (جان سایه) را در لندن تولید کرد.
در خلاصه داستان فیلم آمده است: جان، استاد دانشگاه و نویسندهای مهاجر به فرانسه و انگلیس است. او به خاطر پیشینه فکری پس از مهاجرت، همسر و خانواده خود را رها و با مارتا زنی اروپایی ازدواج میکند. مارتا او را به ناگهان رها میکند و... پیش از این قرار بود ماهچهره خلیلی در این فیلم ایفاگر نقش سایه باشد که با فوت ناگهانیاش این امکان فراهم نشد و در نهایت صدرالدین زاهد، روزیتا فضایی، جو شرلی، احسان امینسرشت، پیپا وینزلو، جیمز بارنز، کترینا دونپورت، جولیان لوییس، ورونیکا جبورک، بالونت بسین و سارا سعادت در این فیلم به ایفای نقش پرداختند.
خیرالدین درباره چگونگی ساخت این فیلم توضیح داد: حدود هفت سال مدیریت شبکه پرس تیوی را بر عهده داشتم و از فضای فیلمسازی دور بودم و در این مدت تنها چند فیلم مستند ساختم؛ پس از جدایی از این مجموعه چند فیلمنامه نوشتم که به لحاظ اقتصادی هزینه بالایی داشتند و کارها به نتیجه نمیرسید تا کلید زده شود. برای یک کار با آقای فواد نور صحبتهایی داشتم تا در صورت موافقت بهروز وثوقی به ایران برگردد و بتوانم فیلمی با حضور او بسازم که صحبتهای ابتدایی انجام شد اما متاسفانه آقای نور دار فانی را وداع گفتند و مسئولین نیز حاضر نشدند به شکل مکتوب اجازهنامه حضور آقای وثوقی را امضا کنند.
وی ادامه داد: بنابراین فیلمنامه این کار باز هم به نتیجه نرسید و من آن را در قالب یک کتاب به زبان فارسی منتشر کردم. در همین حین فیلمنامه دیگری نوشتم درباره مهاجری به نام بیژن ابراهیمی که مستند آن ساخته شد اما باز هم به دلیل هزینههای ساخت به تولید نرسید و از سوی نهادهای دولتی ایران نیز کمکی انجام نشد و آن هم به تولید نرسید، بنابراین تصمیم گرفتم سراغ یک فیلمنامه ارزانقیمت بروم که با هزینههای تولید در ایران مناسب باشد. در این زمینه با آقای جلالی صحبتهای اولیه انجام شد و پس از ابراز علاقه از سوی ایشان در نهایت «سایه زندگی» شکل گرفت و سال گذشته وارد مرحله پیشتولید شدیم.
خیرالدین گفت: فیلم براساس یک رویداد واقعی نوشته شده و از آنجا که شخصیت سایه مایل نبود اسمی از او آورده شود، ما از اسم مستعار برایش استفاده کردیم. مهاجرین هنگام مهاجرت با فرهنگ خود مهاجرت میکنند و کشور میزبان هم شرایط و فرهنگ خود را دارد. گاهی در این مهاجرتها اتفاقهایی رخ میدهد که منجر به از هم پاشیدن روابط خانوادگی و بروز ماجراهای ناخوشایند میشود. این که چگونه با مهاجرت شخصیت خود را حفظ کنیم مهم است و ما از این امکان بهره گرفتیم تا قصه «سایه زندگی» شکل بگیرد.
این کارگردان درباره شخصیت جان و سایه گفت: شخصیت سایه در فیلم یک شخصیت برونگرا و عارف مسلک بود و شخصیت جان تحت تاثیر متفکرین غربی و دست به قلم؛ در واقع قصه دو رویکرد داشت که در شرایط بحرانی این دو را مقابل هم قرار میداد. با این رویکرد فیلمنامه را جلو بردیم که جنبه روانشناسی و فلسفی و عرفانی نیز داشته باشد. از آنجا که سایه شخصیت اصلی فیلم بود، ما با ماهچهره خلیلی به واسطه حضور همسرش به عنوان مدیر فیلمبرداری کار صحبتهایی داشتیم و حس و حال خوبی نسبت به این نقش داشت. در زمان نگارش فیلمنامه او برای آخرین سریالش «مرضیه» به ایران سفر کرد و قرار شد تا زمان برگشت فیلمنامه تکمیل شود.
این فیلمساز افزود: پس از بازگشت دورخوانیها آغاز شد و با هم روی فیلمنامه و شخصیت سایه کار کردیم اما متاسفانه دو هفته مانده به آغاز فیلمبرداری به دلیل بیماری از حضور در کار انصراف داد و ما مجبور شدیم در زمانی کوتاه بازیگری را جایگزین کنیم. صدرالدین زاهد را از سالها پیش میشناختم و بازتاب روحی و روانی شخصیت او در کار بسیار اثرگذار بود. او نویسنده است و درگیر درونیات. زمانی که ماهچهره بیمار شد و ما مجبور به تغییر بازیگر شدیم حس کردیم خالی شدیم و باید از نو همه چیز را آغاز کنیم و پس از آن نیز حس میکردیم با شخصیتهای بدلی کار میکنیم و شخصیتهای اصلی رفتهاند. اما خوشبختانه این حس خیلی ماندگار نبود و بازیگران ما با توجه به این که فیلم دیالوگمحور بود، خیلی خوب با هم کنار آمدند و جان و سایه درست شکل گرفت.
خیرالدین در ادامه درباره کار در زمان کرونا نیز اظهار کرد: در زمان فیلمبرداری هنوز کرونا شیوع نیافته بود اما در مراحل پساتولید با کرونا مواجه شدیم و من از راه دور به شکل مجازی کار را پیش بردم که همین امر کار را برای ما کمی سخت کرد، مشکل اصلی ما در زمان فیلمبرداری کرونا نبود بلکه هوای ابری لندن بود که باید به نحوی کار انجام میشد تا با مشکل مواجه نشویم که این فشار کاری و اقتصادی برای ما به همراه داشت.
او درباره سینمای ایران و دیدگاه مخاطبان خارجی گفت: من از تماشای آثار ایرانی بسیار لذت میبرم و از حضور جوانان نیز گاهی ترسیدهام به این دلیل که بسیار خوب کار میکنند و بسیار پیشرفت کردهاند. ای کاش جامعه سیاسی غرب با سینمای ایران منصفانه رفتار میکرد و اجازه میداد سینمای ایران در محافل فرهنگی و هنری حضور داشته باشد. به طور مثال جای سینمای ایران در کانال چهار انگلیس بسیار خالی است نه این که چون ایرانی هستم این را بگویم بلکه به نظرم فیلمسازان ایران درخشان هستند و فکر میکنم فیلمهای هنری و بدنه درخشانی داریم که فیلمسازان ما از بسیاری از جهات نسبت به فیلمسازان خارجی برتری دارند.
خیرالدین گفت: آنها اگر موفقتر نشان میدهند به این دلیل است که پخشکنندگان قوی و جهانی دارند و این مزیتی است برای آنها و اگر ما هم میتوانستیم از این بخش قدرت بیشتری داشته باشیم قطعا چیزی از آنها کم نداشتیم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ما خوب عمل میکند اما اگر استقلال خود را بیشتر حفظ میکرد و اجازه بیشتری به هنرمندان میداد حتما شاهد افتخارآفرینیهای بیشتری بودیم. سینمای ایران رسولانی دارد که رسالتشان را به خوبی در تمامی حوزهها انجام دادهاند. سینمای ما تکصدایی نیست و این نشان دهنده فرهنگ ماست که میتواند در عرصه جهانی خوش بدرخشد.