به گزارش همشهری آنلاین، شهید آوینی ۲۰ فروردین سال ۷۲ هنگام تولید بخشهایی از مجموعه مستند تلویزیونی «روایت فتح» در منطقه فکه با مینهای بازمانده از دوران جنگ و دفاع مقدس برخورد کرد و به شهادت رسید. پیکر پاک آن شهید دو روز بعد به تهران منتقل و از مقابل ساختمان حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در خیابان سمیه تشییع شد. رهبر معظم انقلاب هم بدون اعلام قلبی در این مراسم حضور یافتند و بر پیکر شهید آوینی فاتحه خواندند. به مناسبت سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم، پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیتالله خامنهای چند خاطره از شهید آوینی را همراه با نماهنگ «راوی راه آسمان» منتشر کرد.
«اوایل سال ۶۶ پس از شهادت تعدادی از همکارانمان با حضرت آیتالله خامنهای دیدار داشتیم. ایشان در این دیدار خصوصی حدود یک ساعت درباره برنامه روایت فتح صحبت کردند و بیش از هر چیز روی متن برنامهها تأکید فرمودند. بعد از ما پرسیدند: «نویسنده این برنامه کیست؟» شهید مرتضی آوینی کنار من نشسته بود. از قبل به ما سپرده بود درباره او صحبت نکنیم. ما سعی کردیم از پاسخ به پرسش آقا طفره رویم اما آقا سؤال را با تأکید بیشتر تکرار کردند. ما ناچار شدیم بگوییم سیدمرتضی. آقا فرمودند: «این متون شاهکار ادبی است و من آنقدر هنگام شنیدن و دیدن برنامه لذت میبرم که قابل وصف نیست». همایونفر، دوست شهید، راز خون، صفحه ۶۶
«مقام معظم رهبری بیش از دو یا سه بار به اتفاق بنده و جمعی از دوستان شهید آوینی را ندیده بودند، اما یک روز که من تنها خدمت ایشان بودم، فرمودند: «جداً افتخار میکنم به وجود این بر و بچههای نویسنده و هنرمندی که در این مجموعه تلاش میکنند.» بعد اسم بردند از شهید آوینی و گفتند: «این آقای آوینی، آدم وقتی سیما و چهره نورانیش را میبیند، همینطور دوست دارد به ایشان علاقمند شود.» حجتالاسلام زم، راز خون، صفحه ۳۰
«مسؤول دفتر مقام معظم رهبری وقتی در مراسم تشیع شهید آوینی حاضر شدند، به من فرمودند: «تدارک ببینید، آقا هم قرار است در تشیع شرکت کنند». گفتم: «چرا از قبل نگفتید که ما آمادگی داشته باشیم؟» گفتند: «ساعت ۸:۳۰ صبح آقا زنگ زدند و پرسیدند شما نرفتید مراسم تشییع؟ گفتیم داریم میرویم؛ فرمودند: مراسم تشییع در حوزه هنری است؟ گفتیم: بله. فرمودند: من دلم گرفته، دلم غم دارد؛ میخواهم بیایم تشیع پیکر پاک شهید آوینی.» حجتالاسلام زم، راز خون، صفحه ۳۰
«اواخر فروردین ۷۲ بود؛ پیکر سیدمرتضی بر دوش مردم مقابل حوزه هنری تشییع میشد... خودرو حامل رهبر انقلاب در خیابان سمیه ایستاد. علیرغم مسائل امنیتی، آقا برای ادای احترام به شهید از ماشین پیاده شدند، کنار پیکر سرباز خودشان ایستادند و زیر لب زمزمه کردند: «إنا لله و إنا إلیه راجعون». بعد در جستجوی خانواده شهید نگاهی به اطراف انداختند اما به خاطر ازدحام مردم نتوانستند از نزدیک خانواده را ببینند. پس از پایان مراسم آقا گفتند: «از طرف بنده به خانواده شهید تسلیت بگویید؛ گرچه من خودم هم در این مصیبت داغدار هستم.» بعد آرام و بیصدا در حالی که چشم به تابوت سیدمرتضی دوخته بودند، به راه افتادند. خیابان سمیه هنوز صدای گامهای آهسته رهبر را به دنبال پیکر سربازش در ذهن دارد... چندی بعد، آقا در صفحه اول قرآنی که آن را به خانواده شهید آوینی هدیه کردند، این عبارت را به دستخط خود نوشتند: «به یاد شهید عزیز، سید شهیدان اهل قلم، آقای سیدمرتضی آوینی که یادش غالباً با من است...»