اسدالله افلاکی: یکشنبه سی‌ام مهرماه قرار است وزیر کشاورزی در مجلس شورای اسلامی استیضاح شود.

به همین بهانه مسائل و مشکلات مبتلابه کشاورزی و منابع طبیعی کشور- فارغ از استیضاح و نتیجه آن- در گفت‌‌وگویی با دو تن از صاحب‌نظران این عرصه بررسی و تبیین شده که از نظرتان می‌گذرد.

* * *

دکتر پرویز کردوانی استاد نمونه دانشگاه تهران که بیش از 40 سال در مقاطع مختلف دانشگاهی به تدریس مسائلی چون کشاورزی و توسعه پایدار، برنامه‌ریزی روستایی، حفاظت خاک و مراتع و غیره تدریس می‌کند، می‌گوید: قبل از آن که در باره استیضاح وزیر کشاورزی صحبت کنم می‌خواهم تأکید کنم بر خلاف بسیاری که معتقدند صنعت و توسعه آن در اولویت است به اعتقاد من اولویت با کشاورزی و توسعه آن است.

اما متأسفانه در کشور ما به‌رغم آن که ما دارای انواع اقلیم هستیم و مهمترین مسئله هم در کشاورزی اقلیم است، ولی با این همه از لحاظ مواد غذایی به خارج وابسته‌ایم که این بدترین نوع وابستگی است. بر این اساس باید اولویت را به کشاورزی بدهیم و از طریق کشاورزی، صنعت توسعه داده شود.

این در حالی است که سال به سال وضعیت مکانیزه شدن کشاورزی بدتر می‌شود و فقط امسال کمی بهبود یافته است.

نکته‌ای که هست اینکه سهل‌انگاری و بی‌توجهی در زمینه مکانیزه شدن سبب شده تا تراکتور‌هایی که الان استفاده می‌شود 30 سال قدمت داشته باشد در حالی که عمر مفید تراکتور 13 سال است.

یا مثلاً تراکتور 30 میلیون تومانی بزرگ وارد می‌کنند حال آن که کشاورز قادر به استفاده از آن نیست. به عبارت دیگر این تراکتور کارآیی لازم را ندارد.

این چهره ماندگار علمی می‌افزاید: مشکل دیگر این که ما مرکبات داریم اما به دلیل نداشتن صنایع از بین می‌رود. مثلاً در کهنوج گوجه فرنگی به وفور تولید می‌شود. اما کارخانه رب گوجه‌ در بم است. یا سیب‌زمینی فاسد می‌شود در حالی که اگر صنایع مرتبط با آن وجود داشته باشد می‌توان آن را به چیپس و دیگر مواد غذایی تبدیل کرد.

از سوی دیگر ضروری است صنعت کمباین‌سازی توسعه داده شود. افزون بر این بی‌توجهی به نوسازی دستگاه‌های شالی‌کوبی سبب شده تا برنج  به اندازه کافی در کشور تولید نشود و آن را وارد کنیم.

چرا که دستگاه‌های شالی‌کوبی مربوط به قبل از انقلاب است. مشکل دیگر گرانی حمل و نقل است به طوری که برای بسیاری از کشاورزان حمل محصول به شهرها مقرون به صرفه نیست. بر این اساس اگر دولت می‌خواهد صنایع را توسعه بدهد باید صنایع کشاورزی در اولویت باشد.

وی با اشاره به این که وزیر کشاورزی علاوه بر مدیریت کشاورزی کشور بر آبخوان‌ داری، بیابان‌زدایی(تثبیت ماسه)، آبخیزداری و منابع طبیعی کشور نیز مدیریت دارد می‌گوید: آبخوان‌‌داری کاری عبث و بیهوده است که تاکنون بیش از 100 میلیارد تومان هزینه صرف آن شده ولی هیچ نتیجه‌ای در پی نداشته است و بیشتر جنبه تبلیغی دارد.

بهترین نمونه آن «گربایگان فسا» و «پسوج آذربایجان شرقی» است که بهترین نوع آبخوان‌داری در کشور است. اما به‌رغم همه هزینه‌هایی که برای آن شده مقرون به صرفه نیست. اما آبخیزداری و بیابان‌زدایی و تثبیت ماسه واجب است. با این همه اولویت‌، توجه به کشاورزی محض است.

بر این اساس ضروری است دولت با تخصیص اعتبار محصولات کشاورزی را بخرد، چرا که کشاورز بدون حمایت دولت حتی قادر به کشت زمین و دفع آفات آن نیست. با این همه می‌بینیم آبخیزداری و بیابان‌زدایی در اولویت‌ قرار دارد و متأسفانه در بسیاری موارد یارانه‌ها به طرف بیابان‌زدایی سرازیر می‌شود.

دکتر کردوانی ضمن انتقاد از شیوه کشاورزی در کشور می‌گوید: در حال حاضر کشاورزی در کشور ما سنتی است و محصول ما غالباً قابل صادرات نیست، در نتیجه کشاورز ما فقط می‌تواند با فروش محصول وامش را بپردازد. نکته دیگر آن که آنچه قابل صادرات است به دلیل گران بودن بسته‌بندی به صورت فله‌ای صادر می‌شود.

در نتیجه زعفران ما در اسپانیا بسته‌بندی می‌شود و به گران‌ترین قیمت به فروش می‌رسد. همچنان که حبوبات و خشکبار ما به‌ویژه نخود در ترکیه با بسته‌بندی به قیمت زیادی  به فروش می‌رسد، اما سهم کشاورز ایرانی در این میان بسیار ناچیز است.

بنابر این وظیفه دولت است که زمینه بازاریابی را فراهم کند. چون امروزه، آن نوع کشاورزی پایدار است که صادرات داشته باشد.

وی با اشاره به اینکه امروز دیگر، ‌نمی‌توان با بیل کشاورزی کرد و پنبه‌چینی با دست منسوخ شده است، می‌افزاید: با توجه به این که ما به سازمان تجارت جهانی پیوسته‌ایم باید در نظر داشته باشیم که کشوری در بخش کشاورزی موفق است که محصولات خود را به بهترین کیفیت و با ارزان‌ترین قیمت تولید و روانه بازار کند.

این استاد دانشگاه معتقد است: کشاورزی ما به مدیران و وزیری نیاز دارد که علاوه بر ساماندهی کشاورزی داخلی بتواند شرایط حضور در بازارهای جهانی را  با همکاری دیگر نهادهای ذی‌ربط فراهم کند؛ مدیرانی که سیاست تولید را به واردات ترجیح بدهند.

چرا که در حال حاضر 3 نوع واردات، کشاورزی کشور را در آستانه مشکل جدی قرار داده است:

1 - واردات قانونی که وزارت بازرگانی متولی آن است  زیرا گاه بیش از حد نیاز وارد می‌کند و در مواردی بی‌موقع اقدام به واردات می‌کند.

2 - واردات از طریق مناطق آزاد، چرا که قرار بود این مناطق به توسعه کمک کند. اما آنچه امروز جریان دارد این که ما روزانه چند پرواز به کیش داریم و در آنجا فقط محصولات خارجی را می‌خریم، اما خبری از عرضه محصولات داخلی نیست.

3 - قاچاق بی‌رویه کالا که به شیوه‌های مختلف وارد کشور می‌شود.

وی مشکل دیگر کشاورزی را نبود مدیریت علمی و منطقی می‌داند و می‌گوید: برای نمونه ایران از نظر تولید مرغ امکان دو برابر ظرفیت فعلی را دارد تا آنجا که می‌توان با مدیریت صحیح ظرفیت تولید مرغ داخلی را به آنجا رساند که حتی صادر کرد.

اما ما می‌بینیم پاره ای اوقات امکانات را به کسانی می‌دهند که هیچ سابقه پرورش مرغ ندارند و افرادی که سالهاست در این زمینه تجربه و سابقه دارند از امکانات بی‌بهره‌ می‌مانند.

با این همه تولید مرغ حتی بیش از نیاز داخلی امکان‌پذیر است به شرط آن که  مسئولان کشاورزی به تعهد خود عمل کنند. به عنوان مثال مواد غذایی طیور یعنی سویا و ذرت را با قیمت عادلانه به دست مرغداران برسانند.

یعنی اگر همین مسئله را درست کنند نیاز به واردات نخواهند داشت. اما متأسفانه همین که بازار مرغ خراب می‌شود بلافاصله مرغ از خارج وارد می‌کنند، به عبارت دیگر گوشت و تخم‌مرغ را به قیمت عادلانه نمی‌خرند، ولی فوری به بهانه رفاه مردم از خارج مرغ وارد می‌کنند که امیدوارم این رویه باعث نابودی صنعت مرغداری کشور نشود.

منابع طبیعی

مهندس کاظم نصرتی رئیس جامعه جنگلبانی ایران دراین‌باره به همشهری گفت: جنگلبانی در ایران حدود  80 سال سابقه دارد و بیش از  40 سال است که مدیریت جنگل داریم. یعنی از زمان ملی شدن جنگل‌ها و تدوین قانون حفاظت، منابع طبیعی با تهیه و اجرای طرح مدیریت می‌شود.

اما بررسی کلی نشان می‌دهد در تمام این دوره طولانی ، به‌جز  4 سال یعنی از سال  46  تا  50 که برای منابع طبیعی وزارت تشکیل شد و در حقیقت بهترین دوره مدیریت منابع طبیعی در کشور است، دیگر هیچ‌گاه منابع طبیعی وضعیت مطلوبی نداشته است  زیرا به دلیل آن‌که منابع طبیعی همواره تحت مدیریت وزارت کشاورزی یا وزارت جهاد کشاورزی بوده است هرگز هویت مستقل و جایگاه ویژه خود را بازنیافته و در تمام این دوران، وزارت کشاورزی یا جهاد کشاورزی نه‌تنها از منابع طبیعی حمایت نکرده‌اند که ناخواسته زمینه تخریب آن را فراهم کرده‌اند

چرا که وظیفه اصلی وزارت جهاد کشاورزی یا کشاورزی تولید غذا بوده و به همین بهانه از عرصه‌های منابع طبیعی کاسته شده و به‌تدریج زیر کشت رفته است. نتیجه  این‌که منابع طبیعی همیشه مغفول و مظلوم بوده و از حداقل امکانات هم برخوردار نبوده است.

وی می‌افزاید: در سالهای اخیر که بحث خودکفایی مطرح شده و ما هم از آن حمایت کرده و می‌کنیم بسیاری از عرصه‌ها زیر کشت رفته اما مسئله شفاف نیست. این شیوه مدیریت سبب شده تا منابع طبیعی در بدترین وضعیت قرار بگیرد به‌طوری که در مجامع رسمی هیچ کجا حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیست مورد توجه جدی قرار نمی‌گیرد حتی در مجامع عام و سخنرانی‌ها گاه دیده می‌شود که علیه منابع طبیعی صحبت می‌شود.

از این رو، این نحوه عملکرد باعث هرج و مرج در منابع طبیعی به‌ویژه در برخی استانها شده است.

به گفته این کارشناس منابع طبیعی، در حال حاضر قبح تخریب منابع طبیعی ریخته شده و جایگاه متزلزلی برای آن ترسیم شده است. از همین رو، تشکیلات آن همواره  دستخوش تغییرات غیرمنطقی و بدون مطالعه می‌شود و اغلب به صورت ستادی و نه علمی برای آن تصمیم‌گیری می‌شود.

بر همین اساس، در مواردی مدیرانی انتخاب می‌شوند که در حوزه مسئولیت‌شان صاحب تجربه و پیشینه علمی نیستند و همین ناآشنایی - هرچند که این افراد  بخواهند از روی دلسوزی هم خدمت کنند به دلیل نداشتن  تجربه و علم کافی  از انجام آن ناتوانند- این در حالی است که همواره بر خلاف اعتقاد صاحبنظران و کارشناسان، بر این نکته تأکید می‌شود که باید منابع طبیعی در تشکیلات جهاد کشاورزی حل بشود.

مجموع این موارد نشان می‌دهد که طی چند سال اخیر در کار حفاظت و ساماندهی و ایجاد ثبات در منابع طبیعی کشور موفق نبوده‌ایم در نتیجه پیامد چنین عملکردی تخریب و تجاوز به منابع طبیعی کشور و تزلزل در ارکان آن بوده است.

نصرتی ضمن تأکید بر مبحث خودکفایی در کشور و حمایت همه کارشناسان و صاحبنظران مسئول از آن، می‌گوید: نباید مسئولان کشور اجازه دهند به بهانه خودکفایی اراضی جنگلی، مراتع و ارتفاعات کشور زیر شخم کشاورزی نابود شود  بلکه باید قبل از هر چیز قابلیت‌ها و ظرفیت‌های خودکفایی را به‌وجود بیاوریم و این هدف و منظور همه مسئولان نظام است.

اما اگر بخواهیم مجموعه قابلیت‌ها و ظرفیت‌ها را در ازای تخریب منابع طبیعی ارزیابی کنیم می‌بینیم در این زمینه موفق نبوده‌ایم؛ چرا که اگر تخریب منابع طبیعی و افزودن به زمینهای کشاورزی دردی دوا می‌کرد نباید به‌رغم میوه خیز بودن کشور، میوه از خارج وارد کنیم همچنان‌که به‌رغم مناسب بودن زمینه تولید حبوبات در داخل، در مواردی این مواد از خارج وارد می‌شود و این نشان می‌دهد که ما جامع‌نگر نبوده‌ایم و همواره به صورت مقطعی و بخشی و موضعی تصمیم گرفته و عمل کرده‌ایم.

بر این اساس می‌توان گفت: طی سالهای اخیر وزارت جهاد کشاورزی در مدیریت منابع طبیعی و عرصه‌‌های کشاورزی نه‌تنها موفق نبوده بلکه در درازمدت پیامدهای نامطلوب شیوه مدیریت سالهای اخیر را شاهد خواهیم بود.